لیگ جت خراسان رضوی
سلام👋🏻
اینبار ویژه به رفقای مشهدی که این مدت خیلی منتظر رقابت حضوری بوم تفکر نقاد بودین و مدام از دبیرخانه پیگیر میشدین🧐
این نوید رو بدیم که باتوجه به تعطیلی های اخیر، زمان برگزاری رقابت گروهی تیمهای مشهدی به بعد از امتحانات موکول شده است؛ با فراغ آسوده به استقبال امتحانات برید 😀😍
ما در دبیرخانه لیگ جت آرزوی اتفاقات خوب رو در مدت زمان امتحانات براتون آرزومندیم😇🌱
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#رقابت_حضوری
@jet8ir
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاص تر از این داریم آخههه😮
داغ..داغ رسیده به دستمون🔥
اکیپ بچه های مدرسه فخری توان!
واسه تمرین بوم تفکر نقاد!
اونم شب!
اونم تو مدرسه!
درست شب قبل رقابت حضوری😶
چه شوووووود😎
خانم صاحبی یکی از مربیان دغدغه مند و فعال لیگ جت هستند و میتونم بگم بچه های تیم هاشون رقیب های سرسختین براتون✌️🏻
▫️به مربیان مشاهده این کلیپ حتما توصیه می شود.
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#شهرستان_زبرخان
#رقابت_حضوری
@jet8ir
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رقابت حضوری پر شور به این میگن هااا😌
برو بچه های کاشمر، شهر دیدنی و پرجاذبه دورهمی یک رقابت رفاقتی رو رقم زدند و این کلیپ زیبا رو برامون فرستادند🥰
(البته سومین دوره ائیم رفقا😎)
بهمون حق بدین که بعد از دیدن هر کدوم از این کلیپ ها کلی ذووووق کنیم از همراهی تون🥲
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#رقابت_حضوری
@jet8ir
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد صائبی گفته بودن:👨🏻🏫
اعضای تیم همگی دور هم جمعبشین چای و بيسکوئيت بیارین🍪☕️بعد جلسه تمرینی رو برگزار کنید!
بچه های تیم لاله از شهرستان نیشابور واسه دورهمی دخترونشون نارنگی رو انتخاب کردند🍊😋
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#مستند_نگاری
@jet8ir
20.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه های شهرستان گناباد، از اون دسته بچه هایی هستن که ما بهشون میگیم
گل سر سبد لیگ جت💐🙃
و کلی به وجودشون افتخار می کنیم😌
"کلیپ گل دخترای گناباد در رقابت حضوری بوم تفکرنقاد"
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#رقابت_حضوری
@jet8ir
17.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسئله ما اینا نیست که...؟!🤔
شام شون خوراک بود..🌯
اما در اصل برای یه چیز دیگه دور هم جمع شده بودن؛ نوجون ها میخوان اگه قراره خوراکی هم بخورن دستپخت خودشون باشه
نه بیگانه هایی بهشون خوراک بدن که چیزی از ذائقه و حقیقت اونا نمیدونن!
خوراک بندری رو نمیگیمااا،خوراک فکری منظورمونه..🙃
چقدر دیدن نوجوون هایی که قدرت تحلیل و استدلال دارن و پایه صحبت های منطقی هستن لذت بخشه👌🏻
▫️مستند نگاری بچه های شهرستان زبرخان، شهر خوش آب و هوای خراسان رضوی از اون کلیپ هاست که یک جون به جون هامون اضافه میکنه🌱☺️
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#رقابت_حضوری
#مستند_نگاری
@jet8ir
شب زنده داران سلام✋🏻👀
الان یا دارین کتاب رو قورت میدین و به امتحان فردا فکر می کنین😩
یا هفت پادشاه رو خواب دیدین😴
یا شایدم سرتون تو گوشی و احتمالا پیاممون رو دارین میخونین🙄
خواستیم بگیم خداقوت تا به اینجای امتحانات!
سختیش صد سال اوله، میگذره 🤨
و علاوه بر اون بگیم که؛ چون درخواست داشتید نمونه بوم خلق روایت براتون بزاریم از بین بوم هایی که تا به اینجا فرستادین برامون، یک تعدادی رو گلچین می کنیم و براتون می فرستیم✅
فقط حتما توجه کنید که:🧐
۱.اینا صرفا نمونه هست و تو رو خدا عین همینا نفرستین برامون😩
۲.اگر ما یک نمونه طنز یا اجتماعی و یا... قرار می دیم،بنا به این دلیل نیست که روایت شما حتما باید طنز باشه!
شما هر نوع روایتی رو که دوست داشتین برامون بفرستید☺️
🔆 پیش به سوی روشنایی
#سواد_روایت
#بوم_خلق_روایت
@jet8ir
لیگ جت خراسان رضوی
شب زنده داران سلام✋🏻👀 الان یا دارین کتاب رو قورت میدین و به امتحان فردا فکر می کنین😩 یا هفت پادشاه ر
⭕️ نمونه روایت اول:
در کلاس ما یک دانش آموز به نام مریم که دانش آموز برتر کلاس است وجود دارد،من و مریم از کلاس هفتم باهم همکلاس هستیم
مریم هرروز که به مدرسه می آمد با کیف و کفش جدیدی پا به کلاس می گذاشت.
کیف و کفش های مریم مرا غرق در افکار خود می کرد که شاید دلیل بالا بودن معدل مریم و خوب بودن درس هایش همین است یعنی خانواده ای ثروتمند که مریم را همه جوره حمایت می کردند و اورا در موسسات و کانون های آموزشی مختلفی ثبت نام می کردند.
من هم دلم می خواست ثروت خانواده من مانند ثروت خانواده مریم بالا بود که بتوانند مرا در موسسه و کانون ثبت نام کنند.
تا بتوانم با مریم در رقابت باشم ولی حیف که ثروت خانواده من مانند ثروت خانواده مریم نبود.
هرروز ظهر بعد مدرسه در خانه ی ما سر موضوع ثبت نام نکردن من در کانون و مؤسسات مختلف بحث بود.
وقتی امتحان های نوبت اول به پایان رسید و مریم هم طبق معمول شاگرد اول کلاس شد.
مدیر مدرسه از مریم خواست که والدینش را برای جلسه تقدیر و تشکر به مدرسه دعوت کند.
جلسه روز بعد در مدرسه برای والدین دانش آموزان برتر بود من هم دلم میخواست که به والدین من هم دعوت نامه می دادن ولی حیف که دانش آموز متوسط کلاس بودم .
فردای آن روز که والدین دانش آموزان برتر وارد جلسه می شدند چشمم به مریم افتاد که داشت با مرد میانسالی به صورت معذبانه سلام و احوال پرسی می کرد یک خانومی کنار آن مرد میانسال ایستاده بود انگار که پدر و مادر مریم بودند.
ولی چرا مریم با پدر و مادر خود سلام و احوال پرسی گرم و صمیمانه ای نداشت و به صورت معذبانه ای با آنها حال و احوال کرد .
وقتی مریم حال و احوالش تمام شد و پدرومادر خود را بدرقه کرد برای ورود به جلسه قصد داشت به کلاس برگردد.
وقتی برگشت چشم های مرا روی خود احساس کرد من روی مریم خیره شده بودم و به سوالاتی که در ذهنم ایجاد شده بود پاسخ می دادم.ناگهان دستی جلوی چشمانم تکان خورد و مریم با این حرکتش مرا از افکارم بیرون کشید.
مریم از من پرسید حواست کجاست؟
برای پاسخ به سوالات مریم افکارم را به زبان آوردم.پس از تمام شدن افکارم که دیگر آنهارا به زبان آورده بودم قطره اشکی از گوشه چشم مریم چکید.مریم با بغض زندگی نامه خود را برای من تعریف کرد که در کلاس سوم پدر و مادرش را در حادثه ی تصادف از دست داده است. و پدر و مادر بزرگش که سن بالایی داشتند و نمی توانستند از مریم مراقبت کنند اورا به خانه ی خاله،عمه،عمو و دایی اش می بردند.
مریم هرهفته به خانه ی یکی از اقوام میرفت و آنجا می ماند. روزی خانواده ی مریم تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند و درباره ی موضوع مهمی با هم گفت و گو کنندو نهایت به این نتیجه رسیدند که مریم را به پرورشگاه ببرند و این امر موجب شد که مریم نتواند کلاس سومش را به اتمام برساند بعد از یک سال که مریم در پرورشگاه بود خانواده ای که به دلیل برخی مشکلات فرزند نداشتند به پرورشگاه مراجعه کردند و مسئول پرورشگاه به این نتیجه رسید که مریم را با آن خانواده آشنا کند .نتیجه تصمیم گیری آنها این شد که مریم را به سر پرستی قبول کنند، وضع مالی فوق العاده ی آنها باعث شد مریم ادامه تحصیل بدهد بعد از چند وقت مریم دوباره به درس خواندن ادامه داد وکلاس سوم را دوباره شروع به خواندن کرد تا اکنون که کلاس دهم است .
من متوجه این شدم که پدر ومادر مریم اورا در موسسات و کانون های آموزشی مخلتف ثبت نام نکردن ودلیل شاگرد اول بودن مریم در کلاس ثروت خانوادگی او نبود بلکه سختی هایی بود که او در این هفت سال کشیده بود و نتیجه زحماتش برتر بودن او در کلاس بود .
من به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نباید کسی را از روی ظاهرش قضاوت کرد و خود را جای او قرار داد.
وقتی متوجه زندگی نامه مریم شدم دیگر دلم نمیخواست که خانواده من هم مثل خانواده ی مریم بودند و خدارا بابت این دو نعمت خوب که چراغ خانه هستند شکر کردم بعد از درد و دل کردن من و مریم که بغض عجیبی گلویمان را گرفته بود متوجه حضور معلم پرورشی شدیم که به ما خیره شده است خانم احمدی (معلم پرورشی) به ما نزدیک شد و دلیل ناراحتیمان را پرسید ، دلیل ناراحتیمان را توضیح دادیم خانم احمدی بعد از شنیدن حرف های ما این ضرب المثلِ[هرچند موثر است باران تا دانه نیفکنی،نَرویَد] را برای من خواند و به من توصیه ای کرد و گفت اولاً کسی را از روی ظاهرش قضاوت نکن دوماً برای رسیدن به خواسته هایم تلاش کنم و سوم اینکه ثروت در رقم زدن سرنوشت انسان موثر نیست بلکه تلاش و زحمت خود شخص در سرنوشت او موثر است.این توصیه خانم احمدی باعث شد که من در کلاس دهم شاگرد برتر کلاس شوم و با مریم در رقابت باشم رقابتی که با رفاقت برابری میکرد.
#بوم_خلق_روایت
@jet8ir
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودمونیم هاااا👀
اما خدایی رقابت حضوری آقا پسرای شهرستان گناباد
خیلی منظم و مرررتبه👌🏻😎
یه لحظه با دیدن صحنه اول و اون صندلیا یاد کنکور افتادم😬
🔆 پیش به سوی روشنایی
#لیگ_جت
#سواد_رسانه
#رقابت_حضوری
@jet8ir
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای داشتنش پُز می دیم(:
ما مشهدی ها هروقت دلمون بگیره،میریم خیابون شیرازی، یه ماشین یا اتوبوس سوار می شیم و یه راست میریم حرم!😢
فقط بابا رضاست که می تونه دل های غمدیده ما رو تسکین بده🙂
اولین مستند نگاری#سواد_روایت رو در اولین روز از ماه رجب،ماه خونه تکونی دل هامون منتشر می کنیم🌱
🔹مستند نگاری آقا پسرهای تیم "موعود"در جوار حرم مطهر امام رضا(ع)
🌃 امشب شب آرزوها نیست شب رغبت هاست، از خدا بخوایم رغبت های یک سال ما رو هدایت و اصلاح کنه یه جورایی:
فَاستبقوا الخیرات بشیم
التماس دعا رفقا🤲🏻📿
🔆 پیش به سوی روشنایی
#سواد_روایت
#مستند_نگاری
#لیله_الرغائب
#ماه_رجب
@jet8ir