#تلنگر
•
•[یادت باشه
دوتا چشم مهربون
همیشه مراقب توست
همیشه داره نگات می کنه
وقتی راه میری
وقتی می خوابی
حتی
وقتی داری #گناه می کنی!]•••
#یاستارالعیوب
@qurankashpiri
ما فقیریم و رضا ضامن حج فقراست
بارگاهش به خدا قطعه ای از عرش خداست
#السلطان_اباالحسن
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
✅سبک همسرداری بزرگان
✍همسر آیتالله مرعشی نقل کرده است که مدت شصت سال با ایشان زندگی کردم و در این مدت هیچگاه نسبت به من با تحکّم سخن نگفت و با من رفتاری تند و خشونتآمیز نداشت و با تندی با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود، نمیگذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند. حتی هنگامی که تشنه میشد، برمیخاست و به آشپزخانه میرفت و آب میآشامید و به من نمیگفت. وی غیر از اینکه همسر خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، برای من مانند یک رفیق صمیمی و همکاری غمخوار نیز بود و در کارهای منزل به من کمک میکرد. بسیاری از اوقات در کارهای آشپزخانه از قبیل درست کردن غذا، پاک کردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه به من کمک میکرد و رفتارشان برای تمامی افراد خانه الگو بود.
📚مجلهطوبی، اسفند 1384، شماره3
@qurankashpiri
🌷 طَعنُ اللِّسانِ أمَضٌ مِن طَعنِ السِّنانِ
🔅زخم زبان از زخم نیزه عمیق تر و دردناک تر است.
#امام_علی_علیه_السلام
#غررالحکم_صفحه223
@qurankashpiri
🌐 #معمای_قرآنی
کدام سوره به سبع المثانی معروف است؟
#تلاوت_قرآن
#انس_با_قرآن
#بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
🆔 @qurankashpiri
✍ علامه حسن زاده آملی :
آدمى به دو سالگى (بچه،كودك) به حرف درمیآيد اما تا خاموشى اختيار كند سالها طول میكشد.
به حرف درآمدن زود است اما سكوت خيلى مشكل است و خيلى رياضت میخواهد ، و چقدر زحمت میخواهد و چقدر كشيك نفس كشيدن میخواهد تا سكوت اختيار شود و تا حرفها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند سپس كم كم میبينيد كه قلمش سنگين میشود وعبارتهاى او وزين میگردد.
و لذا آدم ساكت و آرام كه حرف نمیزند يك وقتى میبينيد كه به حرف درآمده هر جمله اش كتابى میشود و اگر دست به قلم شود و چيزى بنويسد بايد نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح كنند.
چنين انسانى با سكوت در گفتارش بركت پيدا میكند و قول ثقيل میشود: «إنا سنلقى عليك قولا ثقيلا» دیگر حرف و قول او سبک نیست و لذا افراد ساکت دیرگو و گزیده گو میشوند مثل معروفى هم هست كه: «المكثار مهزال» پرگو بالأخره هرزه گو و هزلگو میشود.
#سخن_ناب
@qurankashpiri
باید عزای مادرمان محترم شود
باید بساط داغ و عزایش علم شود
#یا_فاطمہ_زهرا_س🥀
#ایام_فاطمیه🥀
♨️ @qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
#حکمت_خدا
حتما بخونید...
💎چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر).آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: ۸ بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من سر پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمیدونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم.
✅من هم به حکمت خدا فکر کردم.
@qurankashpiri
در دل مردم ما شوق شهادت باقیست
به شهیدان وطن بانگ ارادت باقیست
همه ی شهر پر از عطر سلیمانی شد
رفت سردار ولی راه سعادت باقیست...
#6روز_تا_سالروز_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی 📿
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری و بارانی، موقع بازگشت به خانه گِلی و لکه دار شد.
من بیخیال، پیاش را نگرفتم، به هوای اینکه هر وقت لکهاش را بشویم پاک میشود.
ولی نشد...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد!
حتی به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک مُرده شده!"
گفت:
"بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛
باید تا زنده اند پاک شوند!"
چرک مُرده شد...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
🔍 بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه میشود؛ وقتی لکه شد اگر پیاش را نگیری، میشود چرک...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد...!"
مواظب
دلهای خودمون و
دلهای همدیگه باشیم...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@qurankashpiri
#وای_مادرم💔
دست خودش نبود که گُم کرد خانه را
سیلیِ بی هوا اثرش تار دیدن است...
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله🥀
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
✍زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هرجادلت می خواهد!زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
✍🏻هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ...
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
#هر_چه_کنی_بهخود_کنی
#گر_همه_نیک_و_بد_کنی
@qurankashpiri
عیان شد در پی حیدر شبیه مالک اشتر
عدو بیهوده می کوشد که پایان آمد این دفتر
👈فرقی نمی کند شهدای مدافع حرم در بیانهای سوریه یا عراق یا هر جای دیگر شهید شده باشند، هر جا شهید شدند،کآنّه پای ضریح امام حسین(ع)یا پای ضریح امیرالمومنین(ع)یا پای ضریح حضرت زینب(س) شهید شدند.
✍️رهبر معظم انقلاب
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
✅آه جانکاه زاهد هنگام مرگ
✍زاهد وارسته ای در بصره سکونت داشت در بستر مرگ قرار گرفت، خویشانش بر بالین او نشسته و گریه می کردند. زاهد به پدرش رو کرد و گفت: چرا گریه می کنی؟ پدر گفت: چگونه گریه نکنم، وقتی فرزندی از دنیا برود، پشت پدر می شکند.
زاهد به مادرش گفت: چرا گریه می کنی؟ مادر گفت: چگونه نگریم که امیدوار بودم در ایام پیری عصای دستم باشی و به من خدمت کنی، و در هنگام بیماری و مرگم در بالینم باشی. زاهد به همسرش گفت: چرا گریه می کنی؟ همسر گفت: چگونه گریه نکنم که با مرگ تو، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند.
زاهد، فریاد زد آه! آه! شما هرکدام برای خود گریه می کنید، هیچ کس برای من نمی گرید، که بعد از مرگ بر من چه خواهد رسد و حالم چه خواهد شد؟ آیا دو سوالات فرشته نکیر و منکر را می دهم یا درمانده می شوم؟ هیچکس برای من نمی گرید که مرا تنها در لحد گور می گذارند، و از اعمال من می پرسند، این را گفت و آهی کشید و جان سپرد.
📚 منهاج الشارعین - منهج ۱۳، ص۵۹۳
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
📚حکایت بخشش حضرت زهرا(س)
روزى سلمان فارسى براى اجراى فرمان رسول خدا(ص) در تهيه غذا براى يك اعرابى تازه مسلمان شده، به درب خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام رفت. پس از درخواست سلمان، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «سوگند بخدا كه حسن و حسين از شدت گرسنگى مضطربند و با شكم گرسنه خوابيده اند و لكن خيرى را ردّ نمىكنم، بخصوص اينكه به خانه من آمده باشد».
سپس فرمودند: «اى سلمان! اينك اين پيراهن مرا به نزد شمعون يهودى ببر و يك صاع خرما و يك صاع جو بگير و بياور».سلمان با پيراهن به نزد شمعون رفت و ماجرا را گفت. شمعون اشك از چشمانش جارى شد و گفت: اين است زهد در دنيا و اين است آنچه كه موسى عليهالسلام در تورات خبر داده بود. پس من هم مىگويم: اشهد ان لا اله الا الله و انّ محمدا رسول الله . سپس به سلمان صاعى از خرما و جو داد و سلمان آنها را به نزد فاطمه عليهاالسلام آورد. آن حضرت با دست خود آرد كرد و نان پخت و به سلمان داد. سلمان عرض كرد:اى دختر پيامبر! مقدارى هم براى حسن و حسين عليهمالسلام بردار. حضرت فاطمه عليهاالسلام در پاسخ فرمود: «چيزى را كه براى خدا داده ام، در آن تصرف نمیكنم».
📚رياحين الشريعة ج1، ص130 تا 134 به نقل از زندگانى صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، ص67 و 68
@qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
کشاورزی يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت.
زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
هنگام برداشت محصول بود.
شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت.
بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد.
روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش.
در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد.
وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت!
بهتر است ببخشيم و بگذريم..
@qurankashpiri
✅بازدید مسئول منطقه جنوب بنیاد علوی کشور جناب آقای یزدانپرست
#بازدید
#بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
🆔 @qurankashpiri
🔰 جلسه کانون فارغ التحفیظان موسسه فرهنگی و قرآنی بیت الزهرا سلام الله علیها با حضور مدیرعامل مؤسسه و مدیر شعبه برادران و اعضای کانون که از فارغ التحفیظان ادوار گذشته مؤسسه هستند در مؤسسه فرهنگی قرآنی بیت الزهرا سلام الله علیها برگزار شد
#تفکر_قرآنی
#حفظ_قرآن
#بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
🆔 @qurankashpiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 برگزاری مراسم ایام فاطمیه در مؤسسه فرهنگی قرآنی بیت الزهرا سلام الله علیها و روستای کشپیری
#فاطمیه
#حفظ_قرآن
#بیت_الزهرا_سلام_الله_علیها
🆔 @qurankashpiri
🌸 رهبر انقلاب: "روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟
فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن."
➡️ ۹۵/۱۲/۲۹
#سبک_زندگی
#مادرانه_ریحانه
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
🌸 @qurankashpiri
🔰 اعمال و آداب شب «لیلةالرغائب»
▪️اولین شب جمعه ماه رجب، به نام «لیلةالرغائب» نام دارد که پیامبر(ص) سفارش کردهاند از آن نباید غافل شد.
@qurankashpiri
#یااباعبدالله_ع❤️
پابوسے شاه عالمین مےخواهم
یڪ هرولہ بین الحرمین مےخواهم
گفتند #شب_آرزوسٺ حاجٺ بطلب
مردن وسط صحن #حسین مےخواهم
#شب_آرزوها_همین_آرزومہ❣️
#ببینم_ضریح_حسین_روبرومہ😍
#شب_جمعہ🌙
#شب_زیارتے_ارباب❤️
#لیله_الرغائب💚
♨️ @qurankashpiri
در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد(ع) گفت
سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد(ع) گفت
«آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس
«آمد» نشست دور و برت یاجواد(ع) گفت
#میلاد_امام_جواد(ع)✨🌺
#میلاد_حضرت_علی_اصغر(ع)🎉
#مبارکباد✨🌺
♨️ @qurankashpiri
📙 #داستانهای_آموزنده
تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند. تا بار بخرند و به شهر خود برگردند. مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به کارونسرایی میرفتند، مبلغ کمی پول میداد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو میکرد.
غلام جز نان و ماست و یا پنیر، چیزی نمیتوانست در راه بخرد و بخورد.
چون به شهر شام رسیدند، بار حاضر نبود. پس تاجر و غلاماش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند.
غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت.
بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند.
در مسیر راه، راهزنان بار تاجر را به یغما بردند و هر چه در جیب تاجر بود از او گرفتند اما گمان نمیکردند، غلام سکهای داشته باشد، پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند. با التماس زیاد، ترحم کرده اسبها را رها کردند تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند.
یک هفته در راه بودند، به کارونسرا رسیدند غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید و خود نان و پنیر خورد. تاجر پرسید: «تو چرا غذای گرم نمیخوری؟» غلام گفت: «من غلام هستم به خوردن تکه نانی با پنیر عادت دارم و شکم من از من میپذیرد اما تو تاجری و عادت نداری، شکم تو نافرمان است و نمیپذیرد.»
تاجر به یاد بدیهای خود و محبت غلام افتاد و گفت: «غذای گرم را بردار، به من از عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت هدیه کن که بهترین هدیه تو به من است.»
من کنون فهمیدم که سخاوت به میزان ثروت و پول بستگی ندارد، مال بزرگ نمیخواهد بلکه قلب بزرگی میخواهد. آنانکه غنی هستند نمیبخشند آنانکه در خود احساس غنیبودن میکنند میبخشند. من غنی بودم ولی در خود احساس غنی بودن نمیکردم و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی.
@qurankashpiri
توضیحات در مورد برنامه اتم
و اهمیت رای شما بزرگواران 👇👇👇
اتم مخفف «الگو و تجربیات موفق» است و با هدف نشان دادن مجموعههای مردمی موثر در عرصه های مختلف در کشور طراحی شده است
مجموعههایی را انتخاب کنیم که توانستهاند با سه شاخصه مردمی بودن، خلاقانه بودن و قابل تکثیر شدن کار کنند و در ضمن بتوانند مسائل منطقه محل زیستشان را حل و فصل کنند تا بتوانیم این مجموعه ها را به مردم معرفی کنیم.
در مجموع هدف اصلی برنامه نشان دادن الگوهای موفق است و اینکه میتوانیم با ظرفیتهای مردمی که در همه نقاط ایران با تکیه بر خلاقیت و نوآوری که بین مردم و به ویژه جوانان وجود دارد بسیاری از مشکلات و چالش های موجود را از بین ببریم.
برنامه اتم در دو مرحله استانی و ملی طراحی شده است، بعد از اعلام فراخوان اولیه ۳۰۰ الگوی برتر از سراسر کشور براساس یک فراخوان انتخاب شدند و ظرفیت و سهمیه هر استان ۱۰ الگو بود. این الگوها در یک برنامه متمرکز استانی با همدیگر رقابت خواهند کرد و بعد از انتخاب نهایی است که اثر منتخب به برنامه ملی وارد میشود. برنامه در شبکه دوم سیما به صورت ملی پخش میشود و نماینده هر استان به رقابت با سایر منتخبان خواهد پرداخت. در برنامه ملی شیوه اجرای برنامه به صورت مسابقهمحور بودن است و شرایطی رقم میخورد که بزرگترین رویداد مجموعههای مردمی کشور شکل خواهد گرفت و در بخش نهایی به سه الگوی برتر که توسط هیات داوران انتخاب می شوند صد ملیون تومان جایزه پرداخت می شود
✅ کد 7604 رو به10002339 ارسال کنید
@qurankashpiri