باران رحمت 04.mp3
10.4M
#باران_رحمت ۴
✨ برای نزدیک شدن به خدا
قبل از هر کاری ، باید مهربان شد...آن هم از جنس مهربانی خدا.
خشونت های عاطفی و روحی انسان
اولین مانع در مسیر حرکت بسمت کمالات انسانی است.
@jihadmughniyeh_ir
°•°•°
سلام بر امام مهدی علیه السلام ...💞🌿
#اللهمعجللولیکالفرج
@jihadmughniyeh_ir
دعایهرروزماهرجب🌱
بخوانیمبهنیابتازرفیقشهیدمان💔
#جهادعمادمغنیه
""𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@jihadmughniyeh_ir
•زیارتنامه 📜
به نیت شهدای قنیطره
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
໑♥️⛓
•
.
آدمی چقدر خالیست از خودش
وقتی پُر است از یادِ کسی ..
💌¦↫#روزتون_شہدایۍ🕊✨
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!
@jihadmughniyeh_ir
إِنَّا مِنَ ٱلمُجرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
مسلماً از مجرمان انتقام خواهیم گرفت
«سوره سجده آیه ۲۲»
@jihadmughniyeh_ir
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_و_دوم
#اوردن_امین_به_معراج_شهدا
🍃سریعاً مرا بیمارستان شهید چمران رساندند.
فشارم به شدت بالا رفته بود.
🔹صداها را میشنیدم که دکتر به برادرم میگفت «چرا فشارش بالا رفته؟ برای خانمی با این سن چنین فشاری بعید است!»
🔸رضا گفت «شوهرش شهید شده!»
حالم بدتر شد با گریه و فریاد
🔹میگفتم «نگو شوهرم شهید شده رضا، امین شهید نشده. فقط اسمش مشابه شوهر من است. چرا حرف بیخود میزنی؟»
🔸 رضا کنارم آمد و آرام گفت «زهرا من عکس امین را دیدهام!»
✳ با این حرف دلم به هم ریخت.
منتظر بودم شوهرم برگردد اما ...
خیلی خیلی سخت است که منتظر مسافر باشی و او بر نگردد...
✔قرار بود اعزام دوم امین به سوریه، 15 روزه باشد، به من اینطور گفته بود.
روز سیزدهم یا چهاردهم تماس گرفت.
🔸گفتم «امین تو را به خدا 15 روز، حتی 16روز هم نشود. دیگر نمیتوانم تحمل کنم!»
💕هر روز یادداشت میکردم که "امروز گذشت..."
واقعاً روز و شبها به سختی میگذشت.
دلم نمیخواست بجز انتظار هیچ کاری انجام دهم. هر شب میگفتم «خدا را شکر امروز هم گذشت.»
⭐باقیمانده روزها تا روز پانزدهم را هم حساب میکردم. گاهی روزهای باقیمانده بیشتر عذابم میداد.
هر روز فکر میکردم «10 روز مانده را چطور باید تحمل کنم؟ 9 روز، 8 روز... انشاءالله دیگر میآید. دیگر دارد تمام میشود...
دیگر راحت میشوم از این بلای دوری!»
🌟امین خبر داد «فقط 3 روز به مأموریتم اضافه شده و 18 روزه برمیگردم.»
با صدایی شبیه فریاد گفتم: «امین! به من قول 15 روز داده بودی. نمیتوانم تحمل کنم...»
😢دقیقاً هجدهمین روز شهید شد.
❌حدود 6 روز بعد امین را برگرداندند معراج شهدا.
این فاصله زمانی هیچچیز را به خاطر ندارم، هیچچیز را...
وقتی به معراج رفتیم سعی کردم خودم را محکم نگه دارم.
میترسیدم این لحظات را از دست بدهم و نگذراند کنارش بمانم.
🔸قبل از رفتن به برادر شوهرم گفته بودم «حسین؛ پیکر را دیدهای؟ مطمئنی که امین بود؟»
🔹گفت «آره زنداداش.»
💔قلبم شکست. گفتم «حالا بدون امین چه کنم؟ ما هزار امید و آرزو با هم داشتیم.
قرار بود کارهای زیادی باهم انجام دهیم.
با خودم میگفتم حالا باید بدون او چه کنم؟»
✴پیکر را که آوردند دنبال امین میدویدم. نگذاشتم مادرم متوجه شود، فقط گفتم بگذارید با امین تنها باشم.
❤مکانی در معراج شهدا با هم تنها ماندیم.
گفتم «امینم؛ این رسمش نبود! تو راضی نبودی حتی دستهایم با چاقوی آشپزخانه زخم شود. یادت هست وقتی دستم کمترین خراشی برمیداشت روی سینهات میزدیی و میگفتی شوهرت بمیرد زهرا جان!
💟تو که تحمل ناراحتی من را نداشتی چطور دلت آمد که مرا تنها بگذاری؟»
خیلی گریه کردم. انگار که از کسی خیلی ناراحت و دلگیر باشی برایش گلایه میکردم و میگفتم این رسمش نبود بیمعرفت!
خدا شاهد است دیدم از گوشه چشمش یک قطره اشک بیرون زد....
#داستان_واقعی_شهید_امین_کریمی
@jihadmughniyeh_ir
باران رحمت 05.mp3
9.08M
#باران_رحمت ۵
فقط اهل رحمت، اهلِ مهربانی ...
اهلِ عشق بازی با خدا هستند!
تفکر و خیالاتِ این افراد، معمولاً حول محور خدا و نگاه او میگردد...💫
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌🏻🌹#کاپشن_صورتی
سر کنید بعد از این عمر خویش را با ترس
بیمجال و بیهشدار انتقام میگیریم
کم ندیده داغ این قوم، خورده زخمها، اما
سهمگینتر از هر بار انتقام میگیریم
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 این دستور الهی است
@jihadmughniyeh_ir
🔰احڪــ🔎ــام سجـــــ💠ــــــــده
📚 روش سجده در نماز نشسته
⁉️ شخصی که وظیفه اش خواندن نماز در حالت نشسته است و میتواند سجده معمولی انجام دهد، آیا میان نشستن روی صندلی و زمین، مخیر است؟ یا اینکه تا زمانی که میتواند روی زمین بنشیند نباید روی صندلی بنشیند؟🧐
✅ در انتخاب نوع نشستن، اختیار با اوست ولی سجده را باید روی زمین انجام دهد.
#احکام_سجده
#نماز_نشسته
@jihadmughniyeh_ir
°•°•°
هرگاه نورِ محبتش در دلت بتابد،
تاریکیِ عالم برای تو اهمیتی نخواهد داشت...
"سلام امامِ زمانم 🤚✨"
#اللهمعجللولیکالفرج
@jihadmughniyeh_ir
•زیارتنامه 📜
به نیت شهدای قنیطره
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-🥀✨
زبانِ حــــال مادرِ جــهاد !
فردا صبح قاعده ی هستی بهم میخورد؛
صبح فردا خورشید آسمانِ
من جای طلوع غروب میکند !
فردا تو میروی و من میمانم و
خاطره های تو
و غروب خورشیدی که بی تو
دیگر طلوعی ندارد
بعد از تو همدم مادرت
"ام لیلا" ست
و آرامش قلبش روضه علی اکبر !...
#زبان_حال_مادر_شهید!
#شهید_جہاد_مغنیه❤️🩹🥀!
@jihadmughniyeh_ir
•ازغربنترسید..⛔👊
اگرشمایکقدمعقببروید
آنهایکقدمجلومیآیند..
_امامخمینی.۲۱خرداد.۱۳۵۸_
#پیام_امام
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱
🔰احکـ🔎ــام وضــــ💦ــــو
⁉️آیا وضو با مس میت باطل می شود؟🧐
✅ آیات عظام (امام خمینی، خامنه ای، سبحانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی): باطل می شود.
✅ آیات عظام(بهجت، شبیری زنجانی، صافی گلپایگانی، فاضل لنکرانی): به احتیاط واجب باطل می شود.
✅ آیات عظام (خویی، سیستانی): باطل نمی شود.
#احکام_وضو
@jihadmughniyeh_ir
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_وسوم
#شهادت_مبارکت_باشد
✔تا قطره اشک را دیدم با خودم گفتم
«از کجا معلوم امین برای شهادت رفته بود که بخواهم او را سرزنش کنم؟ او رفت تا دِینَش را ادا کند. حالا اگر گلچین شده و خدا دوست داشته او را با شهادت ببرد امین مقصر نیست...»
💕گفتم «امین عزیزم، شهادت مبارکت باشد. اما آن دنیا هوای مرا داشته باش و شفاعتم کن.»
💖آخرین تلاشها و التماسهایم بود «امین؛ مواظبم باش، مثل همان موقعها که پشتم بودی و همیشه میگفتی فقط من و تو هستیم که برای هم میمانیم.»
💔با دیدن اشک امینم مطمئن شدم دل امین با من است که من با این همه وابستگی حالا قرار است بدون او چه کنم....
گفتم «حلالت کردم، به جز خوبی هیچچیز از تو ندیدم.»
🔯چند روز بعد از شهادتش انتظار داشتم حداقل بیاید با من حرف بزند. دائماً گلایه داشتم از خدا، از اطرافیانم، از همه آدم و عالم.
دائم از خودم میپرسیدم «چرا امین رفت؟ چرا بقیه مانع از رفتن امین نشدند؟»
دائماً ناراحت و دلگیر بودم.
منتظر بودم بیاید منتکشی!
امین حاضر نبود ناراحتی مرا ببیند حالا چطور حاضر بود مرا با این داغ بزرگ بگذارد و برود؟
🌟بعد از دو سه روز دیدم دیگر فایدهای ندارد. فکر کردم باید معاملهای کنم.
گفتم «خدایا! شوهرم را در راه تو بخشیدم. خود و خانوادهام هم فدای حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام حسین (علیه السلام). انشاءالله همه ما مثل امین عاقبت به خیر شویم. فقط شوهرم بیاید با من حرف بزند. بیاید جواب سؤالهایم را بدهد. با من حرف بزند تا کمی آرام شوم. اینکه دیگر توقع زیادی نیست...»
💠همان شب خواب دیدم که گویا خانه ما بخشی از یک مسجد است. با خانمی که نمیشناختم همراه بودم و به او گفتم «به من میگویند شوهرت شهید شده. خدا کند امین زنده باشد و تمام بنرها و تابلوهای شهادت او جمع شده باشد.»
🍃جلوی در که رسیدم دیدم هیچ بنر و پلاکاردی نیست! گفتم «پس شوهرم شهید نشده!»
🍃به سمت مسجد که احساس میکردم خانه ما است رفتم. در را که باز کردم دیدم شوهرم نشسته!
🍃دویدم و با رسیدن به امین، بوسیدمش!
گفتم «وای امین، اگر بدانی این چند وقت چه خوابهای بدی دیدهام!»
💟امین آنکارد کرده و خیلی نورانی با لباس سبز، از جایش بلند شد، پیشانی مرا بوسید و گفت «زهرا جان! من شهید شدم...»
ادامه دارد ...
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊🕊
یک روز مانده تا نه ساله شود پر کشیدنت🌹
@jihadmughniyeh_ir
__قول دادیم گفت من خستهام؛
باید بروم بقیه کار با شما ...
آن روز که با تمام زخمهایمان
پلههای آخر ؛ #مسجدالاقصی
را مشتاقانه میدویم ...
همه دنیائی که ما را ندید گرفت؛
ما را خواهد دید؛
و همه از ما خواهند پرسید ...
نام شما چیست؟!
وفریاد خواهیم زد،
سربازانِ #حاجقاسم ...
#چریک
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir