فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا قربون کبوترات
یه نگاهی هم بکن به زیر پات
#السلطان_اباالحسن✋
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌷مبارزات انقلاب مبارزه برای حفظ هویت و موجودیت ملت ایران بود
🔹رهبر انقلاب: مبارزهای که با انقلاب انجام گرفت مبارزهی هویّتی بود، مبارزهی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. اینهایی که در این راه کشته شدند، در این راه کشته شدهاند؛ آنهایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شدهاند، اینجور به شهادت رسیدهاند؛ این چیز کوچکی نیست.
🔹بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران. ۱۴۰۲/۱۱/۳
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
به دستور ولی من رای میدهم❤️
خدمت عزیزانی ک میگن وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد حکم جهاد همینه دیگه
ان شاءالله دشمن و شاد نکنیم 🤲
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۶
او با لبخندی فاتحانه خبر داد...
_مبارزه یعنی این! اگه میخوای #مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به #ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!
با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه اش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم..
و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و عاشقانه تمنا کرد
_من میخوام برگردم #سوریه...
یک
لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم
_پس من چی..؟؟
نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می شد
_قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!
کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه ای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم
_هنوز که درسمون تموم نشده!
و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید..
_مردم دارن دسته دسته کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟
به هوای 🔥عشق سعد🔥 از #همه بریده بودم و او هم میخواست #تنهایم بگذارد...
که به دست و پا زدن افتادم..
_چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟
نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید
_نازنین! ایندفعه فقط #شعار و #تجمع و #شیشه_شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟
دلم میلرزید..
و نباید اجازه میدادم این لرزش را حس کند..
که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و #محکم حرف زدم..
_برا من فرقی نداره! بالاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک بشه، اگه تو فکر میکنی....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
باران رحمت 15.mp3
9.99M
#باران_رحمت ۱۵
📿إنّا لله و إنّا إلیه راجعون
من، فقط مالِ خدام... و به آغوشش برمیگردم.
این جمله، شادیآور ترین بشارتیست که اگر کسی حقیقت آنرا بفهمد؛
در تمامِ مشکلات، شاد و آرام زندگی میکند.
خدا همه ی آنچه بر من سخت میگذرد را؛ خـــوب میخرد ✨...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
•هشدارشهیدآنیلیدر موردمشهدمقدس•
《درایتالیاشهریبودکهبهعنوانمذهبیشناختهمیشد،کسانیکهمخالفآنمکانبودندکوشیدندباپدیدآوردنتفریگاههایبسیارپیرامونآنشهر،چهرهشهررادگرگونکنندوشمامراقبباشیدکهمشهدراتنهابانامامامرضاعلیهالاسلامبشناسند.》
#شهید_مهدی_آنیلی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
◾️ تعیین نکردن سوره بعد از بسم الله
🔷 سؤال: 👇
کسی که از ابتدا و یا بر حسب عادت قصد خواندن سوره فاتحه و اخلاص را داشت و «بسم الله الرحمن الرحیم» را گفت ولی سهواً سوره را تعیین نکرد، آیا باید از اول، سوره معیّنی را قصد نماید و بعد «بسم الله الرحمن الرحیم» را قرائت کند؟
✅ پاسخ👇:
اعاده «بسم الله الرحمن الرحیم» واجب نیست، بلکه می تواند برای خواندن هر سوره ای به آن اکتفا کند.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•°
فدای سجایای زهرایی تو🍃♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج 🌿
📸 @aks_neveshtehha
•زیارتنامه 📜
به نیت شهیدان "غازی علی ضاوی "و "جهادمغنیه"
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.⊰🥀✨⊱
.
.
خداوند فرمود:
هر کسے مرا دوست بدارد ، عاشقم مےشود ، و هر که عاشقم بشود ، عاشقش مےشوم...
داریم از این سخنان قشنگ تر؟♥️((:
🌹⃟🔗|⇜#شهیدجہادمغنیه🌱"
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رفع غم و غصه چه باید کرد؟
حجت الاسلام فرحزاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۷
_برا من فرقی نداره! بالاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک بشه، اگه تو فکر میکنی #ازسوریه میشه شروع کرد، من آمادهام!
برای چند لحظه نگاهم کرد و مطمئن نبود مرد این میدان باشم..
که با لحنی مبهم زیر پایم را کشید
_حاضری قید درس و دانشگاه رو بزنی و همین فردا بریم؟
شاید هم میخواست تحریکم کند و سرِ من #سوداییتر از او بود که به مبل تکیه زدم، دستانم را دور بازوانم قفل کردم و به جای جواب، دستور دادم
_بلیط بگیر!
از اقتدار صدایم دست و پایش را گم کرد، مقابل پایم زانو زد و نمیدانست چه آشوبی در دلم برپا شده که مثل پسربچه ها ذوق کرد
_نازنین! همه آرزوم این بود که تو این مبارزه تو هم کنارم باشی!
سقوط بشّار اسد به اندازه همنشینی با سعد برایم مهم نبود و نمیخواستم بفهمد بیشتر به #بهای_عشقش تن به این همراهی دادهام..
که همان اندک عدالتخواهی ام را عَلم کردم
_اگه قراره این خیزش آخر به #ایران برسه، حاضرم تا تهِ دنیا باهات بیام!
و باورم نمیشد فاصله این ادعا با پروازمان از تهران فقط چند روز باشد...
که ششم فروردین در فرودگاه اردن بودیم. از فرودگاه اردن تا مرز سوریه کمتر از صد کیلومتر راه بود و یک ساعت بعد به مرز سوریه رسیدیم...
🔥سعد🔥 گفته بود اهل استان درعا است..
و خیال می کردم به هوای دیدار خانواده این مسیر را برای ورود به سوریه انتخاب کرده...
و #نمیدانستم با سرعت به سمت میدان #جنگ پیش میرویم که ورودی شهر درعا با تجمع مردم روبرو شدیم...
من هنوز گیج این سفر ناگهانی و هجوم جمعیت بودم و سعد دقیقاً میدانست کجا آمده که با آرامش به موج مردم نگاه میکرد..
و میدیدم از آشوب شهر...
ادامه دارد....
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
باران رحمت 16.mp3
9.9M
#باران_رحمت ۱۶
درست در لحظه ای که چینش معشوقهای قلب، بصورت دقیق و صحیح، مرتب میشود؛
و انسان عملاً ثابت میکند که؛ خداوند در رأس محبوبهایِ او ایستاده؛ تکلیفِ قلب او مشخص شده و #قدر و اندازه اش.. معلوم ❗️
این لحظه، همان #لیلهالقدر انسان است.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💠 نمایان بودن موها در نماز
🔹 اگر خانمی در بین نماز متوجّه شود که موهای او از چادر بیرون آمده، باید موهای بیرون آمده را بلافاصه بپوشاند و نماز را ادامه دهد و نمازش صحیح است.
🔸 اگر در نماز، چند لحظه و بی اختیار یکی از اعضای زن دیده شود، نمازش اشکال ندارد، ولی فوری آن را بپوشاند.
🔹 اگر خانمی بعد از نماز بفهد که موهای او در بین نماز بیرون بوده، نمازش صحیح است و دوباره خواندن لازم نیست.
📚 پی نوشت:
آموزش مصوّر احکام آیت الله خامنه ای، ص 221.
📎 #احکام_بانوان
📎 #حجاب
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
__
🌱
•توبهمایاددادیمیشوددستخالیجنگید!
میشودیکنفریکدنیاراتکانبدهد!
__
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیاد با تو میگم حرفامو اما
یه دنیا حرف مونده که نگفتم
هوا دلگیره، از بس که نبودی
میاد بارون و یاد تو میوفتم
#جمعه_های_دلتنگی💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
•زیارتنامه 📜
به نیت شهید "بهشتی"
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نگاه به عکس تو احساس خجالت مےکنم💔!
#شهیدجهادمغنیه🌱
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۸
میدیدم از #آشوب شهر #لذت میبرد...
در انتهای کوچه ای خاکی و خلوت مقابل خانه ای رسیدیدم و #خیال_کردم به خانه پدرش آمده ایم...
که از ماشین پیاده شدیم، کرایه را حساب کرد..
و با خونسردی توضیح داد
_امروز رو اینجا میمونیم تا ببینم چی میشه!
در و دیوار سیمانی این خانه قدیمی در
شلوغی شهری که انگار زیر و رو شده بود، دلم را میلرزاند..
و میخواستم همچنان #محکم باشم که آهسته پرسیدم
_خب چرا نمیریم خونه خودتون؟
بیتوجه به حرفم در زد و من نمیخواستم وارد این خانه شوم..
که دستش را کشیدم و اعتراض کردم
_اینجا کجاس منو اوردی؟
به سرعت سرش را به سمتم چرخاند، با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم..
و من نمیتوانستم اینهمه خودسری اش را #تحمل کنم که از کوره در رفتم..
_اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه #هتل بگیر! من اینجا نمیام!
نمیخواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید
_تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو #آتیش میزنن و آدم #میکُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟
بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی محبت میداد که رام احساسش ساکت شدم..
و فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم که با هر دو دستش شانه هایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد
_نازنین! بذار کاری که صالح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی!
و هنوز عاشقانه اش به آخر نرسیده، در خانه باز شد...
مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir