eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @HENAS_213 @sarb_z_313 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌷 – قسمت 0⃣4⃣ ✅ فصل یازدهم 💥 توی راهرو که رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم کنار دیوار. پرستار دستم را گرفت، بلندم کرد و گفت: « بیا با دکترش حرف بزن. » مرا برد پیش دکتری که توی راهرو کنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: « آقای دکتر، ایشان خانم آفای ابراهیمی هستند. » دکتر پرونده‌ای را مطالعه می‌کرد، پرونده را بست، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوال‌پرسی کرد و گفت: « خانم ابراهیمی! خدا هم به شما رحم کرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو کلیه‌ی همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یکی از کلیه‌هایش وخیم‌تر است. احتمالاً از کار افتاده. » 💥 بعد مکثی کرد و گفت: « دیشب داشتند اعزامشان می‌کردند تهران که بنده رسیدم و فوری عملشان کردم. اگر کمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشکل جدی پیش می‌آمد. عملی که رویشان انجام دادم، رضایت‌بخش است. فعلاً خطر رفع شده. البته متأسفانه همان‌طور که عرض کردم برای یکی از کلیه‌های ایشان کاری از دست ما ساخته نبود. » 💥 چند روز اول تحمل همه چیز برایم سخت بود؛ اما آرام‌آرام به این وضعیت هم عادت کردم. صمد ده روز در آن بیمارستان ماند. هر روز صبح زود خدیجه و معصومه را به همسایه‌ی دیوار به دیوارمان می‌سپردم و می‌رفتم بیمارستان، تا نزدیک ظهر پیشش می‌ماندم. ظهر می‌آمدم خانه، کمی به بچه‌ها می‌رسیدم و ناهاری می‌خوردم و دوباره بعدازظهر بچه‌ها را می‌سپردم به یکی دیگر از همسایه‌ها و می‌رفتم تا غروب پیشش می‌ماندم. 💥 یک روز بچه‌ها خیلی نحسی کردند. هر کاری می‌کردم، ساکت نمی‌شدند. ساعت یازده ظهر بود و هنوز به بیمارستان نرفته بودم که دیدم در می‌زنند. در را که باز کردم، یکی از دوستان صمد پشت در بود. با خنده سلام داد و گفت: « خانم ابراهیمی! رختخواب آقا صمد را بینداز، برایش قیماق درست کن که آوردیمش. » با خوشحالی توی کوچه سرک کشیدم. صمد خوابیده بود توی ماشین. دو تا از دوست‌هایش هم این‌طرف و آن‌طرفش بودند. سرش روی پای آن یکی بود و پاهایش روی پای این یکی. مرا که دید، لبخندی زد و دستش را برایم تکان داد. با خنده و حرکتِ سر سلام و احوال‌پرسی کردم و دویدم و رخت‌خوابش را انداختم. 💥 تا ظهر دوست‌هایش پیشش ماندند و سربه‌سرش گذاشتند.  آن‌قدر گفتند و خندیدند و لطیفه تعریف کردند تا اذان ظهر شد. آن‌وقت بود که به فکر رفتن افتادند. دو تا کیسه‌ی نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف دارها را گفتند و رفتند. آن‌ها که رفتند، صمد گفت: « بچه‌ها را بیاور که دلم برایشان لک زده. » بچه‌ها را آوردم و نشاندم کنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی کردند؛ اما آن‌قدر صمد ناز و نوازششان کرد و پی دلشان بالا رفت و برایشان شکلک درآورد که دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان است. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بگو " الحمدلله" 🔹تصاویری از جلوه زیبا صبر و استقامت یک خانواده در غزه که پربازدید شده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کارگاه عزت نفس 27.mp3
10.74M
۲۷ ✨ هرآنکه مستقیماً از خدا، عـزت دریافت میکند؛ شخصیتی محکم و نفوذناپذیر خواهد داشت! آنقدر که احساس حقارت و شکست، هرگز در او راه پیدا نمی کند. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اے ربیع آرزوهایم سلام! برگ سبز گفتگوهایم سلام! اے ربیع شادمانۍ ها سلام عید اهل آسمانۍ ها سلام🌱 『 اَلسـلامُ‌عَلَيْـكَ‌اَيُّہاالاِْمـامُ‌الْمَاْمـوُنُ‌ 』
چشم و دل ، دانے چہ خواهند این حوالے؟ بودنت را ، دیدنت را، قانع‌ام ، حتے ڪمی...! .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لست انما احبک... علیک یا صاحب الزمان(عج)