#کلام_شهید🌷
شهیدبزرگوار مهدی زین الدین:🌿
هر کس در شب #جمعه #شهدا را یاد کند،
#شهدا هم او را نزد #اباعبدالله یاد میکنند.
#شهدا را یاد کنید حتی با ذکر #صلوات
#سلام_ودرود_برشهیدان
✍#فدایی_مولا
#منامامزمانرادوستدارم
💦☘
🔆ﻳﻜﻲ اﺯ اﻗﻮاﻡ #شهید ﻣﻴﮕﻔﺖ: 🌾
♨️بهش گفتم: از این #سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی، برام بگو.راستش آن #اوایل تا میدیدمش، مدام به رهبر، بدوبیراه میگفتم او هم سرش را میانداخت پایین و لام تا کام حرفی نمیزد.
♨️آن روز گفت: #گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش!
چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت #محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار #رهبری ، گفتیم تو هم بیای.❗️پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها #ببینمش.
♨️باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.😭 #عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: #عاقبت_بخیر بشی!
همانجا به #محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم #عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.
📚برگرفته از کتاب #سربلند ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی🌷
📝وصیت #شهید مدافع حرم محسن حججی:👇
🌾از #ولایت_فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که #امام_خامنهای نائب بر حق #امام_زمان است.🍂
#شهید_محسن_حججی
🔰 کمک به خ !
🌸 #شهید_مهدی_قاضیخانی
💌 به فقرا و حاشیهنشینهای قرچک و ورامین خیلی کمک میکرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بستهبندی میکرد و پشت نیسانش میگذاشت و شبها به خانه فقرا و ایتام میبرد و به آنها میداد.
🔸 مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک میکرد.
🔹 بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک میکردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است.
🔸 عادت نداشت کارهای خیری را میکند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « اینها برای خیریه است .»
🔹 سه روز بعد هز شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک میکرد.
به نقل از همسر و مادر شهید :کتاب؛بابا مهدی
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
*﷽*
در مکتب شهادت
درمحضرشهدا
شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد🌷
فرازی از وصیت💌
شما برادران و خواهرانم!
فرزندانتان را به عشق مهدی ( عج ) آشنا سازید و آنان را برای جهاد در راه آن حضرت همیشه آماده نگهدارید.
متن نوشته شده بر روی سنگ قبر شهید مصطفی ابراهیمی مجد:
اینجا خانه شهیدی است که به انتظار قیام مولایش ( عج ) آرام گرفته است.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
📩
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهــید هادی ذوالفــقاری:
از برادرانم میخواهم که غیر حرف
#آقــــا حرف کس دیگری را گوش
ندهند جهان در حال تحـــول است
دنیا دیگـــر در حال طبیعی نیست
الاندو #جهاد در پیش داریم اول
جهادنفس که واحب تر است زیرا
همه چیز لحظه ی #آخــــر معلوم
می شود که اهل جهـنم هستیم یا
بهـــشت.
*﷽*
#درمحضرشهدا
به بچه ها می گفت: اول نماز را بخوانید، و بعد هر کجا می خواهید بروید، بروید. گاه که در زیر گلوله بودیم و با اینکه معلوم نبود که تا چند لحظه دیگر کدام یک از بچه ها به شهادت میرسند یا اینکه مجروح میشوند، نمازمان را اول وقت می خواندیم.
ایشان همچنین عطش زیارت امام حسین (ع) و زیارت حضرت رقیه(س) را در دل بچه ها برافروخته بود.
می گفت: بروید به زیارت حضرت رقیه (س) و به ایشان بگویید: رقیه جان آمده ایم زخمهای شلاق های یزدیان را التیام ببخشیم.
📚: سه مزار برای یک شهید
#شهیدمحمدحسن_شریف_قنوتی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
﷽
در مکتب شهادت
در محضر مدافعان حرم
او در جنگ چریکی متخصص بود، اما آن چه دشمن را در مقابلش شکست میداد، تعلق خاطری به چیزی بالاتر بود که اگر خبر شهادت به او بدهند، لبخند میزد. رمز استقامت در میدان بر همین فلسفه ی تعلق برمیگردد و موضوعی که عماد مغنیه را از بقیه برجستهتر میکرد و مانند خورشیدی میدرخشید، تفاوت او در آرزوها و تعلق خاطرهایش بود. چرا که او آرزویی ماورای خاک داشت و هیچ موضوع زمینی او را مشغول به خود نمیکرد. آرزو و تعلق او، ماورای مادیات بود. هیچ لحظه و صحنه دنیوی عماد مغنیه را متعلق به خود نکرد. او علم و عقل و شجاعتش را در کنترل ایمان قرار داده بود.
🎤روای: سردار سلیمانی
#شهید_عماد_مغنیه
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
🌷🕊🥀🌺🥀🕊🌷
#مثل_شهدا
#یاد_یاران
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر #محمود شکسته بود و داشت #خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد #ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی #تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک #دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو #زخم_سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از #صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه #حرفی بزن
همانطور که #می_خندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم #سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که #خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این #خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
اسطوره های ماندگار
سردار شهید حاج حسین خرازی🌷
#حاج_حسین نشسته بود
زانوهاشو گرفته بود توی بغلش...
.
هیچ وقت این طوری ندیده بودمش
ساکت شده بود
ناراحت بودمـ
دلمـ میخواست مثل همیشه باشه
شاد و #خنده رو ...
وقتی میدیدیمش
غصه هامـ از یادمـ
میرفت...
.
گفتم :
چقدر مظلومـ شدی حاجی!
سرش رو برگردوند و مثل قبل
فقط #لبخند زد...
فهمیدمـ داشت راجع به شهادتش فکر میکرد...
.
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
از اعمالمون #غافل نباشیمـ
به #حساب کارهامون برسیمـ
قبل اینکه به حسابمون برسن ...
#مراقبت کنیمـ
.
.
یاد عزیزش با صلوات
*﷽*
در محضر شهدا
#شهدای_غدیر
نمازش را اول وقت می خواند و حتی تا لحظه شهادت نافله اش ترک نشد.
در سلام کردن کسی نمی توانست از او سبقت بگیرد. حتی به کوچکترها نیز سلام می کرد.
رهنمون های مقام معظم رهبری را به طور کامل گوش و عمل می کرد و تابع محض ولایت فقیه بود.
با مردم به مهربانی رفتار می نمود و به کودکان علاقه ی خاصی داشت.
به پدر و مادرش خیلی احترام می گذاشت و با آنها به نرمی حرف می زد.
به فقیران و نیازمندان واقعا توجه ی خاصی داشت و به آنها کمک می نمود.
📚: شهدای غدیر
#شهیدجعفرشمس_الدینی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مکتب سردار سلیمانی
یاران حاج قاسم
مدافعان حرم
آنقدر کم توقع و مظلوم بود که حتی روی صندلی هم نمینشست، صبح ها با سرویس لشکر می رفتیم پادگان ؛ محمد تقی هم با روحیه و شاد هم سفر هر روزمون بود، همیشه حواسش جمـع بود وقتی که همه صندلیها پر میشد میرفت قسمت آخر ماشین که شبیه پله بود روی زمین مینشست تا یه صندلی هم که شده برای بقیه پاسدارهایی که میان باز بشه، رفقایی که تازه میرسیدن و میدیدن محمد روی زمین نشسته، میگفتن محمد تو بیا سر جات بشین ما هم یکاریش میکنیم، محمد هم با همون لبخند همیشگیش و با زبون شیرین محلی جواب میداد، همین جا نشستم ...ببین!! من نشستم داداش
تا رسیدن به پادگان با شوخ طبعی و خوش اخلاقی صحبت میکرد؛ با اینکه روی زمین نشسته بود و خاکی شده بود اصلا به روی خودش نمی آورد.
#شهیدمحمدتقی_سالخورده* 🌷
یاد عزیزش با صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
*سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری* 🌷
پنجم دی ماه سالروز شهادت اسطوره اخلاص ، معلم اخلاق ، عارف بالله، عاشق و دوستدار مکتب اهل بیت ،
تندیس ایمان ، ایثار ، عشق ، محبت، معرفت ، تقوا ، فداکاری ، شجاعت ،
شهامت ، شهادت و ذوب در ولایت ،
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
سردار سرافراز سپاه اسلام و قرآن
🌷 شهید والامقام
*حاج عبدالمهدی مغفوری*
گرامی باد
یاد و نامش تا ابد آکنده از عطر گل های بهشتی باد
شادی روح مطهرش ۵ صلوات
بهش گفتم آقا ابراهیم
چرا جبهه رو ول نمیکنی
بیای دیدار امام خمینی ؟
گفت : ما رهبری رو برای ....
#عکسبازشود💫
#شهیدابراهیمهادی🌹