eitaa logo
آخرالزّمان
1.4هزار دنبال‌کننده
332 عکس
100 ویدیو
3 فایل
@joinchatakheruzzaman پایگاه بررسیهای راهبردی رویدادهای آخرالزّمان
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آخرالزّمان
هدایت شده از آخرالزّمان
هدایت شده از آخرالزّمان
هدایت شده از آخرالزّمان
🔴😳😂پيشگویی شاعری ديوانه‌نما در بارۀ گران‌شدن نرخها در ایران نویسنده سالها پیش از استاد حسن عرفان شهرضایی، از روحانیان سخنور، نویسنده و مدرّس ساکن قم، شنيده است: در سالهای آغازین پیروزی انقلاب ایران، زمانی كه در کشورمان، در پی تحريمهای اقتصادی دولتهای غربی و برخی مشكلات داخلی، قيمت کالاها و خدمات رو به گرانی می‏‌نهاد، و دولت انقلابی تازه‌کار بعضی كالاهای ضروری و مورد نياز مردم را سهميّه‌بندی كرده بود و به صورت تعاونی در اختيار آنان می‌گذاشت، در شهرضای اسفهان، مردی خُش‌مشرب، بذله‌گو و عاقلی در جامۀ ديوانگان، با نام مشهدی محمّدعلیِ ناظم می‌زيست كه گاه‌گاه اشعاری می‌سرود، بر كاغذی می‌نوشت و به كلاه بوقی بلندی كه بر سرش می‌گذاشت، می‌چسباند و در كوچه‌ها و ‏خيابانهای شهر می‌گشت. مردم كه با او انس گرفته و به ديدنش علاقه‌مند بودند، از روی كلاه، اشعارش را می‌خاندند و در اندک‌زمانی ورد زبانشان می‌شد. از شعرهای ناظم شهرضایی اين بیتها بود: بهمن را تیر کردند مردم را پیر کردند آبِ به این فراوونی تا نشده تعاونی مهدی بیا، مهدی بیا شایان یادآوری است، در مصرع نخست این شعر، به دو گونه بسته‌بندی سيگار با نشان تجارتی بهمن و تير اشاره شده است. در آن زمان، سيگار بهمن در آغاز با كيفيّتی مناسب و بهایی ارزان به بازار می‌آمد، ولی پس از مدّتی ناياب شد، و ادارۀ دخانيّات، سيگار تير را با كيفيّتی کمتر و بهايی بیشتر به بازار عرضه کرد. ناظم كه خُد سيگار می‌فروخت و گاهی نيز آن را می‌كشيد، از باب «مشت نمونۀ خروار»، به اين گرانی و كيفيّت نامناسب يكی از كالاهای مصرفی مردم اشاره و اعتراض، و گرانيهای آينده را هم پيشبينی کرده است. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
هدایت شده از آخرالزّمان
هدایت شده از آخرالزّمان
🔻صفحه 1 از 3 🔴گران‎شدن نرخها در آخرالزّمان گران‎شدن نرخهایی که مایۀ تنگی و دشواری و گرسنگی می‌شود، از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- است. بنا بر روایات اسلامی، شکنجه‌های خداوندی‌ای که بر مردمان فرود می‌آیند، برآیند کارهای ناشایست آنان‌اند، و دو گونه می‌باشند: شکنجه‌های بزرگ و یک‌باره، مانند پرتاب‌کردن، فروبردن و زشت‌کردن؛ و شکنجه‌های کوچک و اندک‎اندک، مانند گرانی نرخها، گرسنگی و از راستی برگشتن پادشاهان. ۀ سخن خداوند-عزّ و جلّ-: «و سوگند که بی‌گمان آنان را پیش از شکنجۀ بزرگتر، از شکنجۀ نزدیکتر می‌چشانیم»(۱) پرسیدم؟ فرمود: نزدیکتر گرانی نرخ، و بزرگتر مهدی با شمشیر است.(۲) شایان یادآوری است، ضمیر در سخن خدای متعالی: «و سوگند که بی‌گمان آنان را ... می‌چشانیم» به «بیرون‎روندگان از راه درست» برمی‌گردد، و گمانی نیست در آن‌که امام مهدی-علیه‌السّلام- با شمشیرش برای مؤمنان، مهربانی و خُشی، و برای بیرون‎روندگان از راه درست، شکنجه و کیفر می‌باشد. حَفْص ابن عُمَر از مردی روایت کرده است که ابو عبدالّاه [صادق]-عليه‌السّلام- فرمود: گرانی نرخ بدخویی می‌آورد، امانتداری را از میان می‌برد و مرد مسلمان را به ستوه درمی‌آورد.(۳) قاسم ابن اسحاق از پدرش از نیای خُد روایت کرده است که رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله‎وسلّم- فرمود: نشانۀ خُشنودی خداوند-تعالی- در مردمش، ارزانی نرخهایشان و برابری‎ورزیدن پادشاهشان، و نشانۀ خشمگینی خداوند-تبارك‎وتعالى- بر مردمش، از راستی برگشتن پادشاهشان و گرانی نرخهایشان است.(۴) امیر مؤمنان [علی]-عليه‌السّلام- روایت کرده است که رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله‎وسلّم- فرمود: هر گاه خداوند بر گروهی از مردم خشم گیرد و میان آنان شکنجه‌ای فرو نفرستد(۵)، نرخهاهايشان گران می‌شوند، عمرهايشان كوتاه می‌شوند، بازرگانانشان سود نمی‌برند، ميوه‎هايشان پاكيزه نمی‌شوند، رودهايشان پُرآب نمی‌شوند، بارانهايشان از آنان بازداشته می‌شوند و بدهایشان بر آنان چيره ‏می‌گردند.(۶) محمّد ابن مُسْلِم گفته است که شنیدم ابو عبدالّاه [صادق]-عليه‌السّلام- می‌فرمود: بی‌گمان پیشاپیش قائم، آزمايشی از سوی خداوند خاهد بود. گفتم: فدايت شوم، آن آزمايش چيست؟ آیۀ «و سوگند که بی‌گمان شما را با چيزی از ترس، گرسنگی و کاستن داراییها، جانها و ميوه‌ها می‌آزماييم، و به شكيبايان مژده بده»(۷) را خاند. سپس فرمود: ترس از پادشاهان پسرانِ فلانی [در پایان زمامداریشان](۸)، گرسنگی از گرانی نرخها، كاستن داراییها از بی‌رونقیِ دادوستدها و کمیِ بهرۀ آنها، كاستنِ جانها از مرگی فراگیر و کاستنِ ميوه‌ها از رويش اندک كِشْته‌ها و کمفزونی ميوه‌ها. سپس فرمود: و شكيبايان را در آن هنگام به شتابان‌کردن شورش قائم-عليه‌السّلام- مژده بده.(۹) مراد از «پادشاهان پسرانِ فلانی» در این حدیث، بنی عبّاسی‌اند که بخشی از سرزمینهای مشرق را در آخرالزّمان فرمانروانی می‌کنند. از عبدالّاه ابن مسعود روایت شده است که رسول خدا-صلّى‌الّاه‌عليه‌وآله‌وسلّم- می‌فرمود: ساعت برپا نمی‌شود ...، مگر آن‌كه اسبان و زنان گران شوند. سپس ارزان می‌شوند و تا روز قیامت (رستاخیز) گران نخاهند شد.(۱۰) با نگاه به همراهی ساعت با قیامت در این حدیث، بهره می‌گیریم که مراد از «ساعت» در این‌جا، زمان قیام قائم-علیه‎السّلام- می‌باشد، و در بسیاری از روایات اسلامی و برخی آیات قرآنی نیز کار این گونه است. از سخن پیامبر-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله- هویداست که هنگام نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- بهای همه گونه ابزارهای جابه‌جایی، مانند اسبان، استران، خُدروها، کشتیها و هواپیماها و مهر زنان و هزینه‌های پیوند زناشویی بالا می‌روند، و سپس نرخها در دولت گرامی‌اش ارزان می‌شوند و تا روز رستاخیز همین گونه می‌مانند. کعب ‏ابن حارث از كاهِنی به نام «سَطِیح»(۱۱)، در بیان رویدادهای آخرالزّمان، روایت كرده است: ... برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای که عربها را سخت و ناگهان می‌ترساند، و برای آن مانند دُم است؛ پس در آن هنگام، بارانها نمی‌بارند، رودها خشک، شهرها(۱۲) ناسازگار و نرخها در همۀ کشورها گران می‌شوند... .(۱۳)
هدایت شده از آخرالزّمان
🔻صفحه 2 از 3 از این روایت و دیگر روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان برمی‌آید که گرانی سخت و فراگیر نرخها در سرزمینها در پی برآمدن بزرگ‌ستاره‌ای دنباله‌دار خاهد بود که «گیسوی سختی‌آور» یا «گیسوی شیطان» نامیده می‌شود، و کمی پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام-، از صفر تا رجب در کرانه‌های آسمان می‌گردد تا آن‌که در شعبان میان خُرشید و زمین جای می‌گیرد و در ماه رمضان به زمین نزدیک می‌شود و پیرامونش می‌چرخد و اندک‌اندک درون پوشش گازی‌اش می‌رود و می‌سوزد و شعله‌ور می‌شود و سه یا هفت شبی پیاپی برای زمینیان نورافشانی می‌کند، و تندبادی سرخ پدید می‌آورد و شهابهایی فراوان بر روی زمین فرومی‌باراند و ناگهان با صدایی سخت و بسیارترسناک در مشرق می‌افتد و مایۀ گرفتاریها و ناخُشیهایی برای مردم، به‌ویژه عربها، می‌شود. سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد-عليهما‌السّلام- بودیم، به آنان رو کرد و فرمود: ... پس در آن هنگام، از حج بازداشته می‌شويد، ميوه‌ها كاهش می‌يابند، سرزمينها بی‌باران و خشک می‌شوند، دچار گرانی نرخها و از راستی برگشتن پادشاه می‌شوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی ميان شما پدیدار می‌شوند، و آشوبها از همۀ گوشه‌وکناره‌ها بر شما سايه می‌افكنند... .(۱۴) مَدائِنِی در کتاب «صفّین» روایت کرده و گفته است: علی-علیه‌السّلام- پس از پایان کار نَهْرَوان(۱۵) سخنرانی کرد و چیزهای نو و شگفتی از نبردهای پُرکشتار را یادآور شد و فرمود: هر گاه میان شما، نژادآمیختگان افزون و نَبَطِیها چیره شوند، ویران‌شدن عراق نزدیک خاهد شد. آن، هنگامی است که شهری که دارای درخت شوره‌گز(۱۶) و رودهایی می‌باشد، ساخته شود. پس هر گاه در آن‌جا نرخها گران، ساختمانها برافراشته و بیرون‎روندگان از راه درست فرمانروا شوند و گرفتاری سخت شود و مردمان پست و بد به خُد ببالند، فرورفتن بَیْدا(۱۷) نزديک و گريختن با شتاب و ترس و کوچیدن گوارا شود... .(۱۸) بی‌گمان امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام- در این پیشگویی از روی‌دادن برخی رویدادهای برجسته در عراق، به‌ویژه شهر بغداد، کمی پیش از قیام امام مهدی-علیه‌السّلام- خبر داده است، و آن، هنگامی است که میان عراقیها گروههای نژادآمیخته، مانند گروه داعش و دیگر تروریستهایی که از سراسر جهان به عراق می‌آیند، افزون شوند، و نیز هنگامی است که نَبَطِیها، مانند برخی کسان از حزب بعث، بر زیندگان عراق چیره می‎شوند و بر اهواز یورش می‎برند، و گمانی نیست در آن‌که پس از این رویدادها ایرانیان با عراقیها می‌جنگند و شهر راهبردی بصره را می‌گیرند و زیندگان عراق را در تنگنای اقتصادی‌ای می‌افکنند که مایۀ کم‌شدن خُراکیها و گرانی نرخها میان آنان می‌شود، و سپس سفیانی از سوریه بر عراق یورش می‌برد و سپاهی را سوی ایران و سپاهی را سوی عربستان سعودی می‌فرستد؛ پس سپاه دوم در بیدا فروبرده می‌شود، هنگامی که می‌خاهند از مدینه به مکّه بروند، و مراد از «بیرون‌روندگان از راه درست» و «مردمان پست و بد»، اصهب مروانی و پیروانش، از بازماندگان حزب بعث و گروه داعش، می‌باشند که خُدشان را مسلمان نشان می‌دهند، ولی آنان به‌راستی از ناسازگاران با اسلام و بیرون‌روندگان از راه درست‌اند، و برای سروری کوتاه‌زمانشان به خِیش می‌بالند.(۱۹) «نَبَطِیها» گروهی ناعرب و ناپارسی‌اند که در سیاه زمینِ عراق جای دارند، و به کشاورزی، چوپانی و هنرهای دستی سرگرم می‌باشند، و «سیاه زمینِ عراق» نامی است که کشورگشایان مسلمان بر سرزمینهای سبز و پُردرخت و کِشْتۀ رو به سیاهی از روستاها و کشتزارهای جای‌گرفته در جنوب سرزمینهای میان دو رود دِجْلَه و فُرات و پیرامون آن‌دو گذارده بودند.(۲۰) امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام-، در بیان نشانه‌های قیام قائم-علیه‌السّلام-، فرمود: ... مردم به کفر بازمی‌گردند. پس در آن هنگام، خداوند ویران‎کردن شهرها و سرزمینها را می‌آغازد ... مَوْصِل پس زیندگانش از گرسنگی و گرانی نابود می‌شوند ... و اَنْتاکِیَه از گرسنگی، گرانی و ترس ویران می‌شود ... و حِمْص از گرسنگی و گرانی ویران می‌شود... .(۲۱) «موصل» شهری در شمال عراق، «انتاکیه» شهری در جنوب ترکیه و «حمص» شهری در غرب سوریه است. علی ابن ابی طالب-علیهماالسّلام-، در بیان نشانه‌های ظهور قائم-علیه‌السّلام-، فرمود: ... در شام گرانی فرود می‌آید... .(۲۲) گرانی نرخها در سرزمینهای شام، به‎ویژه سوریه، از رومیان، مانند اروپاییان و آمریکاییان، سرچشمه می‌گیرد، هنگامی که نیروهایشان را به آن‌جا می‌فرستند و بر برخی بخشهایش چیره می‌شوند و از رسیدن داراییها و خُردنیها به شامیها جلوگیری می‌کنند و آنان را در تنگنای اقتصادی سختی می‌افکنند. «شام» سرزمینی پهناور در خاورمیانه است که فلسطین، اردن، لبنان و بیشتر سوریۀ کنونی و بخشی از جنوب ترکیه و شرق مصر را در بر می‌گیرد.(۲۳)
هدایت شده از آخرالزّمان
🔻صفحه 3 از 3 امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام-، در بیان نشانه‌های قیام قائم-علیه‌السّلام-، فرمود: هشدار، ای وای بر نَجْد از آن‌چه(۲۴) در آن‌جا فرود می‌آید از بی‌بارانی و گرانی... .(۲۵) «نَجْد» سرزمینی گسترده در میانۀ کشور عربستان سعودی است که مرکزش ریاض می‌باشد. نجد از شمال به عراق و اردن و از جنوب به رُبْع خالی و از شرق به اَحْسا و از غرب به حجاز می‌رسد. بُرَیدَه، عُنَیزَه، سَدِیر، رِیاض -پایتخت عربستان سعودی-، خَرْج‌ و دَمام از برجسته‌ترین شهرهای نجد می‌باشند.(۲۶) -------------------------------------------------------- ۱. قرآن كریم، سورۀ سجده، آیۀ ۲۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۲. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵۹، ب ۵، ح ۵۵، با گزارش از: تأویل الآیات الظاهرة؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۳. الكافي، ج ۱۰، ص ۵۵، ک المعیشة، ب الأسعار، ح ۶؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۴. الكافي، ج ۱۰، ص ۵۲، ک المعیشة، ب الأسعار، ح ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۵. مرادش آن است: میان آنان گرفتاری بزرگ و یک‌باره‌ای نفرستد. ۶. الكافي، ج ۱۰، ص ۵۵۳، ک المعیشة، ب النوادر، ح ۵۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۷. قرآن كريم، سورۀ بقره، آيۀ ۱۵۵؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۸. میان دو چنگک از افزوده‌های ما است، و آن را از دو حدیث همانند این حدیث گرفته‌ایم که یکی از آن‌دو در: الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۰، ب ۱۴، ح ۵، و دیگری در: کمال الدین، ص ۶۷۸، الجزء ۲، ب ۲۵، ح ۳، آمده است. ۹. الإرشاد، ج ۲، ص ۸-۳۷۷؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۱۰. المستدرك علی الصحيحين، ج ۵، ص ۳-۷۳۲، ک الفتن و الملاحم، ح ۸۶۴۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۱۱. سَطِیح کاهن از شناخته‌شده‌ترین پیشگویان عرب در روزگار نادانی عربها بود که از برخی چیزهای پنهان خبر می‌داد، و مردی یمنی زیندۀ شام بود که ناتوان زاده شده بود، و همواره چون پاره‌گوشتی بی‌استخان پهن‌شده بر روی زمین بود، به گونه‌ای که نمی‌توانست بایستد یا بنشیند؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. ۱۲. در همۀ نسخه‌های چاپی بحار الأنوار نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «الأعصار» یافت می‌شود که به «الأمصار» اصلاح و ترجمه گردید. ۱۳. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۳-۱۶۲، ب ۱۱، با گزارش از: مشارق أنوار الیقین؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۱۴. الأمالي، مفید، ص ۵-۶۴، المجلس ۷، ح ۱۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۱۵. مراد از «کار نَهْرَوان» نبردی است که میان گروهی گمراه از مسلمانان با نام خَوارِج (شورشیان) و سپاه امام علی-علیه‌السّلام- در سرزمین نهروان -میان واسِط و بغداد-، در سال ۳۸ هـ.ق، روی داده است؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. ۱۶. شوره‌گز درختی شکوفه‌آور از دستۀ درختان گز است که بیشتر در زمینهای خیسِ نزدیک آبها، رودها و دره‌ها می‌روید، و در خیابانها برای آراستن کاشته می‌شود، و بومی عربستان سعودی، مصر، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان می‌باشد؛ بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. ۱۷. بَیْدا در روزگاران کهن زمینی بیابان در جنوب مدینه بر راه مکّه بود، و امروزه، درون آبادی شهر مدینه است؛ بهره‌گرفته‌شده از: معجم معالم الحجاز، ج ۱، الجزء ۲، ص ۳-۲۴۲، درگاه «البَیْداء». ۱۸. شرح نهج البلاغة، ج ۳، الجزء ۶، ص ۵-۱۳۴، ب الخطب و الأوامر، دنبالۀ خطبۀ ۷۰؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. گفتنی است، این سخن که به امام علی-علیه‌السّلام- نسبت داده شده است، در نسخه‌های چاپی «وقعة صفّین» نزد ما، یافت نمی‌شود، و شاید ابن ابی الحدید آن را از نسخه‌ای که فراگیرتر از این نسخه‌ها بوده، آورده است، و یا آن را از منبعی دیگر گرفته و نامش را نادرست برده است، و به هر روی، این سخن و همانندهایش جز از پیامبر یا سفارش‌شدۀ وی-صلوات‌الّاه‌علیهما- پدید نمی‌آید. ۱۹. سخن نویسنده. ۲۰. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. ۲۱. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۳-۱۷۲، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۲۲. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۸۴، خطبة البیان ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۲۳. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. ۲۴. در همۀ نسخه‌های چاپی إلزام الناصب نزد ما، در نوشتار عربی حدیث، در این‌جا «و ما» یافت می‌شود که به «ممّا» اصلاح و ترجمه گردید. ۲۵. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۸-۱۵۷، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۲۶. بهره‌گرفته‌شده از: برخی منابع. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🔴دردا بر حقداران و ناتوان‌شدگان از دولتهای شیاطین و ستمگران امیر مؤمنان علی-علیه‌السّلام-، در بیان نشانه‌های قیام قائم-علیه‌السّلام-، فرمود: ... مردم به بدترین حال بازمی‌گردند. پس در آن هنگام، دولتهای شیاطین در گردش‌اند، و بر ناتوانترین بیچارگان یورش برده می‌شود ... پس هر گاه چنان شود، آشوبهایی بر آنان روی می‌آورند که توانایی‌ای برایشان در برابر آنها نیست... (۱) نیز علی ابن ابی طالب-علیهماالسّلام-، در بیان نشانه‌های ظهور قائم-علیه‌السّلام-، فرمود: ... آه (دردا) بر حقداران و آه (دردا) بر ناتوان‌شدگان در تنگناها... .(۲) ———————————————————— ۱. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۷-۱۵۵، خطبة البیان ۱؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. ۲. إلزام الناصب، ج ۲، ص ۱۸۴، خطبة البیان ۲؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🔴پژوهشی نو در بارۀ «شاه نعمت‌‏الّاه ولی و پیشگوییهایش» 🔷تاريخچۀ زندگانی شاه نعمت‌‏الّاه ولی شاه نعمت‌‏الّاه ولی، روز دوشنبه، چهاردهم ربیع‏ الاوّل ۷۳۱، در شهر حَلَب، از شهرهای شام، زاده شد. پدرش، میر عبدالّاه، از بزرگان عرب، و مادرش بانویی باشخصیّت از ایل شبانکارۀ فارس بود. نسبت وی با ۱۹ واسطه، به رسول خدا-صلّی‌الّاه‌علیه‌وآله- می‌رسد. سیّد نعمت‌‏الّاه که از شاعران و دانشمندان برجستۀ عصر مُغُل است، نزدیک ۱۰۰ سال زیست، و سرانجام در روز پنج‌شنبه، ۲۳ رجب ۸۳۲، و بنا بر قولی ۸۳۴، در کرمان خرقه تهی کرد. شاگردان، خادمان، درویشان و بزرگان شهر، جنازه‌‏اش را تا ماهان بر دوش حمل کردند و در آن‌جا به خاک سپردند.(۱) 🔷پیشگونبودن شاه نعمت‌‏الّاه ولی و کم‌ارزش‌بودن اشعار پیشگوییهایش نویسنده با بررسیهای چندین ساله‌ای که در پیشگوییهای گوناگون در بارۀ رویدادهای آخرالزّمان کرده است، هیچ چون و چرایی در بارۀ زمانی که شاه نعمت‌‏الّاه ولی در پیشگوییهایش برای پدیدارشدن نشانه‌های ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- تعیین کرده، نیافته است، جز آن‌که بگوید وی از عالمان هزاره‌گرا بوده و بی آن‌که دارای علم پیشگویی باشد، تیری در تاریکی انداخته و سال ۹۷۰ را که نزدیک پایانه‌های نخستین هزارۀ اسلامی می‌باشد، برگزیده، و با رمزی نه‌چندان پنهان -«عین و را ذال»-، بیان کرده است. گفتنی است، برخی نویسندگان و پژوهشگران کم‌بهره از دانش چنین پنداشته‌اند که دو بیت مشهور شاه نعمت‌‏الّاه ولی: «نایب مهدی آشکار شود = بلکه من آشکار می‌بینم» «تا چهل سال ای برادرْ من = دور آن شهریار می‌بینم» به بنیادگذار انقلاب ایران، سیّد روح‌الّاه خمینی، و ۴۰ ساله بودن عمر انقلاب و حکومت «جمهوری اسلامی» در ایران اشاره دارد، در حالی که بنا بر پژوهش نویسنده، میان درون‌مایۀ اشعار یادشده و انقلاب ایران پیوندی دیده نمی‌شود، و مقصود شاعر، رهبر و حکومت دیگری بوده است!!! شنیدنی است اگر بدانید که مقصود شاه نعمت‌‏الّاه ولی از «نایب مهدی» که پس از روی‌دادن ۷ سال فتنه و کارزار در خراسان و مصر و شام و عراق، در پی زمستان ششم، یعنی سال ۹۷۷ هـ.ق، آشکار می‌شود، و در یک دورۀ ۴۰ سالۀ پیش از ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- زمامداری می‌کند، همان یمانی‌ای است که بر پایۀ بخشی ساختگی و دروغین در دنبالۀ روایتی درست از امام صادق-علیه‌السّلام-، ۳۰ سال زمامداری می‌کند و دنبالۀ زمامداری‌اش تا نزدیک ۴۰ سال را پسرش سعید بر دوش می‌کشد، و چنین می‌نماید که شاه نعمت‌‏الّاه ولی نه تنها به ساختگی و دروغ‌بودن روایت بیانگر زمامداری چهل سالۀ یمانی و پسرش سعید و ناسازگاری‌اش با دیگر روایات اسلامی پی نبرده است، از دقّت کافی و حافظۀ نیرومند در گزارش متن حدیث نیز برخُردار نبوده است. از زُرارَة ابن اَعْیَن روایت شده است كه ابو عبدالّاه [امام صادق]-علیه‌السّلام- فرمود: ... یمانی ... سپس آسوده از دشمنان سی سال در زمامداری‌اش زندگانی می‌کند، سپس پادشاهی را به پسرش می‌سپرد و به مکّه پناه می‌برد و چشم به راه ظهور قائم ما-علیه‌السّلام- می‌ماند تا آن‌که می‌میرد. پس پسرش در پی درگذشت پدرش، در پادشاهی و زمامداری‌اش نزدیک چهل سال می‌ماند، و آن دو با دعای قائم ما-علیه‌السّلام- به این جهان باز می‌گردند... .(۲) در بخشهایی از سروده‌های اصلی شاه نعمت‌‏الّاه ولی آمده است: «عین و را ذال» چون گذشت از سال بوالعجب کار و بار می‌‏بینم در خراسان و مصر و شام و عراق فتنه و کارزار می‌‏بینم بعد امسال و چند سال دگر عالمی چون نِگار می‌‏بینم... چون زمستان پنجمین بگذشت ششمش خوش‌‏بهار می‌‏بینم نایب مهدی آشکار شود بلکه من آشکار می‌‏بینم تا چهل سال ای برادرْ من دور آن شهریار می‌‏بینم دور او چون شود تمام به کام پسرش یادگار می‌‏بینم بعد از آن خود امام خواهد بود که جهان را مدار می‌‏بینم .
با پژوهشی که پیشکش خانندگان گرامی کرده‌ایم، و پس از گذشت شش سده، پرده از راز نهان در پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی برداشته‌ایم، کم‌ارزش‌بودن اشعار وی و نیز نادرست و بیهوده‌بودن سخنان برخی نویسندگان روزگار ما که گفته‌اند: «آن‌چه اکنون همه شاه نعمت‌‏الّاه را به آن می‌شناسند، پیشگوییهای بسیار دقیقی است که تمام آن‌چه تا کنون بر ما گذشته محقّق گشته؛ از ظهور صفویّه تا سقوط پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی که به گفته وی بعد از چهل سال متّصل به ظهور حضرت ولی عصر(عج) خاهد شد»، برای همگان آشکار شده است!!! —--------------------------------------------------------- ۱. كلّيّات اشعار شاه نعمت‌‏الله ولی، ص ۹-۳، مقدّمه، با حذف و تصرّف. ۲. مختصر إثبات الرجعة، ح ۱۶، نشریافته در مجلّۀ: تراثنا، سال ۲، ش ۴، ص ۵-۴۵۴؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 🔷نسخه‌های اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی شاه نعمت‌‏الّاه ولی اشعار فراوانی سروده است، و مشهورترین آنها قصیده‌ای در پیشگویی حوادث آخرالزّمان و نشانه‌‏های ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام- می‌باشد که در زمانهای پسین، دیگران بر اشعار آن قصیده ابیات فراوانی افزوده یا دستکاریهایی در آنها کرده و دگرگونیهایی پدید آورده‌اند. تلاش ما در نوشتار کنونی، ارائۀ اصل اشعار یادشده بر‏ پایۀ نسخه‌های کهن برجای‌مانده از روزگار شاعر است، و چهار نسخۀ دیگر را نیز که ناسازگاریهایی با هم و با نسخۀ اصلی دارند، از دید خانندگان گرامی می‌گذرانیم: ۱. نسخۀ اصل اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی در «کلّیات اشعار شاه نعمت‌‏الله ولی» - چاپ هشتم، تیر ۱۳۸۳- که با سعی دکتر جواد نوربخش گردآوردی شده است، و کاملترین و درست‌ترین چاپ دیوان به شمار می‌‏رود، و با بهره‌گیری از نسخه‌های کهن معتبر، مانند نسخۀ زمان زندگانی شاعر، فراهم شده است. ۲ و ۳ و ۴. نسخه‌های اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌الّاه ولی در کتاب «علائم ‏الظهور» -چاپ سنگی، رجب ۱۳۲۹، تهران- که با دست میرزا محمّد کرمانی (ناظم الإسلام) گرد‏آوری شده‌اند، و پُر از کاستیها، لغزشها و افزوده‌های برخی شاعران دوران قاجار می‌باشند، و در آنها به صفویها، نادر شاه، کریم‌خان زند و برخی پادشاهان قاجار اشاره شده است! ۵. نسخۀ اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی فراهم‌شده پس از پیروزی انقلاب و برپایی «حکومت جمهوری اسلامی» در ایران که در آن، دستکاریها و افزایشهایی در بخشهایی از اصل اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی و نیز در اشعار نسبت داده شده به وی انجام داده‌اند تا چنین بنمایانند که سرایندۀ آن اشعار، حکومت خاندان پهلوی و سقوطش و حکومت روحانیّون در ایران را پیشگویی کرده است!
🔵نسخۀ ۱؛ اصل اشعار پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی: قدرت کردگار می‌‏بینم حالت روزگار می‌‏بینم حکم امسال صورتی دگر است نه چو پیر‏ار(۱) و پار(۲) می‌‏بینم از نجوم این سخن نمی‌‏گویم بلکه از کردگار می‌‏بینم «عین و را ذال»(۳) چون گذشت از سال بوالعجب کار و بار می‌‏بینم در خراسان و مصر و شام و عراق فتنه و کارزار می‌‏بینم گِرد آئینۀ ضمیر جهان گَرد و زنگ و غبار می‌‏بینم همه را حال می‌‏شود دیگر گر یکی ور هزار می‌‏بینم ظلمتِ ظلمِ ظالمانِ دیار بی‌‏حد و بی‌‏شمار می‌‏بینم قصّه‌‏ای بس غریب می‌‏شنوم غصّه‌‏ای در دیار می‌‏بینم جنگ و آشوب و فتنه و بیداد از یمین و یسار می‌‏بینم غارت و قتل و لشکر بسیار در میان و کنار می‌‏بینم بنده را خواجه‌‏وَش(۴) همی ‏یابم خواجه را بنده‌‏وار می‌‏بینم بس فرومایگان بی‌‏حاصل عامل(۵) و خواندگار(۶) می‌‏بینم هر که او پار یار بود، امسال خاطرش زیر بار می‌‏بینم مذهب و دین ضعیف می‌‏یابم مُبتَدِع افتخار می‌‏بینم سکّۀ نو زنند بر رخ زر درهمش کم‌‏عیار می‌‏بینم دوستان عزیز هر قومی گشته غم‌خوار و خوار می‌‏بینم هر یک از حاکمان هفت اقلیم دیگری را دچار می‌‏بینم نصب و عزل بِتَکْچی(۷) و عُمّال هر یکی را دو بار می‌‏بینم ماه را روسیاه می‌‏یابم مهر را دل‌‏فَگار(۸) می‌‏بینم ترک و تاجیک را به همدیگر خصمی(۹) و گیر و دار می‌‏بینم تاجر از دست دزد بی‌‏همراه مانده در رهگذار می‌‏بینم مکر و تزویر و حیله در هر جا از صغار و کبار می‌‏بینم حال هندو خراب می‌‏یابم جور تُرک و تَتار می‌‏بینم بقعۀ خیر سخت گشته خراب جای جمع شرار می‌‏بینم بعض اشجار بوستان جهان بی‌‏بهار و ثمار می‌‏بینم اندکی امن اگر بود آن روز در حد کوهسار می‌‏بینم همدمی و قناعت و کنجی حالیا اختیار می‌‏بینم گرچه می‌‏بینم این همه غمها شادی‌‏ای غمگسار می‌‏بینم غم مخور زانکه من در این تشویش خرّمی وصل یار می‌‏بینم بعد امسال و چند سال دگر عالمی چون نِگار(۱۰) می‌‏بینم چون زمستان پنجمین بگذشت ششمش خوش‌‏بهار می‌‏بینم نایب مهدی آشکار شود بلکه من آشکار می‌‏بینم پادشاهی تمام‌‏دانایی سروری باوقار می‌‏بینم بندگان جناب حضرت او سربه‌‏سر تاجدار می‌‏بینم تا چهل سال ای برادرْ من دور آن شهریار می‌‏بینم دور او چون شود تمام به کام پسرش یادگار می‌‏بینم پادشاه و امام هفت اقلیم شاه عالی‌‏تبار می‌‏بینم بعد از آن خود امام خواهد بود که جهان را مدار می‌‏بینم «میم و حا، میم و دال» می‌‏خوانم نام آن نامدار می‌‏بینم صورت و سیرتش چو پیغمبر علم و حلمش شعار می‌‏بینم دین و دنیا از او شود معمور خلق از او بخت‌یار می‌‏بینم ید بیضا که باد پاینده باز با ذوالفقار می‌‏بینم مهدی وقت و عیسی دوران هر دو را شهسوار می‌‏بینم گلشن شرع را همی بویم گل دین را به بار می‌‏بینم این جهان را چو مصر می‌‏نگرم عدل او را حصار می‌‏بینم هفت باشد وزیر سلطانم همه را کامکار می‌‏بینم عاصیان از امام معصومم خجل و شرمسار می‌‏بینم بر کف دست ساقی وحدت بادۀ خوش‌گوار می‌‏بینم غازی(۱۱) دوستدار دشمن‌‏کش همدم و یار غار می‌‏بینم تیغ آهن‌‏دلان زنگ‌‏زده کنْد و بی‌‏اعتبار می‌‏بینم زینت شرع و رونق اسلام محکم و استوار می‌‏بینم گرگ با میش و شیر با آهو در چرا برقرار می‌‏بینم گنج کسرا و نقد اسکندر همه بر روی کار می‌‏بینم تُرکِ عیّارْ مست می‌‏نگرم خصم او در خمار می‌‏بینم نعمت‌‏الّاه نشسته در کنجی از همه بر‏کنار می‌‏بینم(۱۲) —------------------------------------------------------------------ ۱. پیرار: کوچک‌شدۀ پيرارسال، به معنای سالِ پيش از سالِ گذشته است. ۲. پار: کوچک‌شدۀ پارسال، به معنای سالِ گذشته است. ۳. از مادّه تاریخ «عین و را ذال»، بنا بر حساب ابجد، سال ۹۷۰ هـ.ق به دست می‌آید. گردآورندۀ كلّيّات اشعار شاه نعمت‌‏الّاه ولی، در این‌جا، در پاورقی، از نسخۀ نخست مورد استنادش که در كتابخانۀ مَلِك تهران نگهداری می‌شود و تاريخ نگارش آن اوّل ذی حجّۀ ۸۶۰ (نزدیک ۳۰ سال پس از درگذشت شاه نعمت‌‏الّاه ولی) می‌باشد، مادّه ‏تاريخِ «فا و را ذال» را به عنوان نسخۀ جایگزین آورده است كه آن نیز، بنا بر حساب ابجد، به سال ۹۸۰ هـ.ق اشاره دارد. ۴. خواجه‌‏وَش: مانند آقا و سرور. ۵. عامل: كارگزار دولتی. ۶. خواندگار: کوچک‌شدۀ «خداوندگار»، به معنای والی، رئيس و سرور است؛ بهره‌گرفته‌شده از: لغت‌نامه دهخدا، درگاه «خواندگار» و «خداوندگار». ۷. بِتَكْچی يا بِيتَكْچی: تركی مُغُلی، به معنای مأمور ماليّات است؛ بهره‌گرفته‌شده از: لغت‌نامه دهخدا، درگاه «بيتكچی». ۸. فگار: کوچک‌شدۀ افگار، به معنای آزرده و خسته است؛ بهره‌گرفته‌شده از: فرهنگ فارسی، درگاه «فگار» و «افگار». ۹. خصمی: دشمن. .
۱۰. نگار: کوچک‌شدۀ «نگارستان»، به معنای جای پُرنقش و نگار و زينت‌داده‌شده است. ۱۱. غازی: رزمنده و جنگجو. ۱۲. كلّيّات اشعار شاه نعمت‌‏الّاه ولی، ص۶۰-۶۵۷، قصيده‌ها. 🔵نسخۀ ۲؛ اشعار دستکاری‌شدۀ پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی در دوران قاجار: قدرت کردگار می‌‏بینم حالت روزگار می‌‏بینم از نجوم این سخن نمی‌‏گویم بلکه از سرّ یار می‌‏بینم از سلاطین گردش دوران یک‌‏به‌‏یک را سوار می‌‏بینم هر یکی را به مثل ذرّۀ نور پرتوی آشکار می‌‏بینم سال تاریخ را چنین گویم قدرت هشت و چار می‌‏بینم بعد از آل ائمّۀ اطـهار دیگری را سوار می‌‏بینم از پسِ شاهی همه اینها چند سلطان به کار می‌‏بینم از بزرگی و رفعت ایشان صفوی برقرار می‌‏بینم چند سلطان ز نسل او پیدا همه را برقرار می‌‏بینم آخر پادشاهی صفوی یک حسینی به کار می‌‏بینم از بُخارا، هَرات و بَلْخ و سَرَخْس لشکری بی‌‏شمار می‌‏بینم باز بعد از خرابی ایشان ساربانی به کار می‌‏بینم نادری در جهان شود پیدا قامتش استوار می‌‏بینم بیست و شش سال پادشاهی او تا به گردون(۱) غبار می‌‏بینم آخر عهد نوجوانی او قتل او آشکار می‌‏بینم بعد از آن، دیگری فنا گردد شاه دیگر به کار می‌‏بینم پادشاهی ز نو شود پیدا تیغ او آبدار می‌‏بینم بیست و پنج است پادشاهی او سکّه‌‏اش پُرعیار می‌‏بینم چون ز نسلش بسی وَلَد مانَد سربه‌‏سر روزگار می‌‏بینم پادشاهی بود چو کوهِ وقار که محمّد به نام می‌‏بینم ده و هفت است پادشاهی او اوّلش باوقار می‌‏بینم لیک آن شاه را زیانی هست محرم هر نگار(۲) می‌‏بینم لشکرش سی سه صف برای جدال جنگ او آشکار می‌‏بینم عهد آن شاه کشور دوران دو بلا آشكار می‌‏بينم یک تزلزل، یکی بود طاعون حال مردم فگار می‌‏بينم غارت و قتلِ شیعیان علی دست ایشان به کار می‌‏بینم «غین و شین»(۳) چون ‏که بگذرد از سال این اساس آشکار می‌‏بینم شهر تبریز را چو کوفه کند شهر تهران خراب می‌‏بینم جنگ او در میان افغان است فتح او آشکار می‌‏بینم در صفاهان چو او پیاده شود در اَبَرْقو(۴) سوار می‌‏بینم چون به هم می‌‏رسند شاه و سوار قتل او آشکار می‌‏بینم قتل آن شاه کشور دوران در صف کارزار می‌‏بینم بعد از آن، آن دگر فنا گردد شاه دیگر به کار می‌‏بینم پادشاهی ز سمت ترکستان دفع اشرار زار می‌‏بینم اربعین است پادشاهی او دولتش کامکار می‌‏بینم دائم او را ز کثرت لیل لیل او بی‌‏نهار می‌‏بینم لیک آن شاه را زیانی هست محرم او نگار می‌‏بینم چون فریدون به تخت بنشیند دولتش برقرار می‌‏بینم مُلْک تبریز و مُلْک تبْرِستان پسرانش به کار می‌‏بینم صَرصَرِ(۵) دیگرش شود پیدا پای او در رکاب می‌‏بینم مسکن فوت او در اصفاهان بر سر مَرغْزار(۶) می‌‏بینم حاکم قَنْدَهار مثل شتر بر دماغش مهار می‌‏بینم حکم در باره‌‏اش صدور دهند سر او را به دار می‌‏بینم بعد از آن، دیگری فنا گردد شاه دیگر به کار می‌‏بینم که محمّد به نامْ او باشد تیغ او آبدار می‌‏بینم چارده سال پادشاهی او دولتش کامکار می‌‏بینم سال کز مرغ می‌‏شود پیدا فوت او آشکار می‌‏بینم بعد از او، آن دگر فنا گردد شاه دیگر به کار می‌‏بینم ناصرالدّین به نصرت دوران چارده هشت سال می‌‏بینم کوکب روشنی شود پیدا بلکه دنباله‌‏دار می‌‏بینم از خراسان و ری، هم اصفاهان چه عَلَمها به کار می‌‏بینم روز جمعه ز شهر ذی‌‏قعده تن او در مزار می‌‏بینم شاه دیگر به کار می‌‏آید شاهی‌‏اش ناگوار می‌‏بینم یازده سال پادشاهی او حالتش را فگار می‌‏بینم چارشنبه ز شهر ذی‌‏قعده مرگ او آشکار می‌‏بینم بعد از آن، دیگری فنا گردد پسرش یادگار می‌‏بینم «غین و ده دال» چون گذشت از سال بوالعجب روزگار می‌‏بینم گرد آیینه هست سیر چهار گرچه زنگ و غبار می‌‏بینم جنگ و آشوب و فتنۀ بسیار از یمین و یسار می‌‏بینم غارت و قتل و لشکر بسیار از میان و کنار می‌‏بینم مرگ جُهّال را به یکدیگر خصم در گیر و دار می‌‏بینم اندکی امن اگر بود آن روز در حد کوهسار می‌‏بینم دولتش می‌‏رود به باد فنا حال مردم فگار می‌‏بینم بعد از آن، چند سال دگر عالمی چون نگار می‌‏بینم چون زمستان پنجمین بگذشت ششمین خوش‌‏بهار می‌‏بینم نایب مهدی آشکار شود نوع عالی‌‏تبار می‌‏بینم پادشاهی تمام دارنده سروری باوقار می‌‏بینم بندگان جناب حضرت او سربه‌‏سر تاجدار می‌‏بینم تا چهل سال ای برادر جان دور آن شهریار می‌‏بینم دور ایشان تمام خواهد شد لشکری را سوار می‌‏بینم سیّدی را ز نسل آل حسن سروری را سوار می‌‏بینم قائم شرع آل پیغمبر به جهان آشکار می‌بینم «میم حا، میم دال» می‌‏خوانند نام او نامدار می‌‏بینم .
صورت و سیرتش چو پیغمبر حلم و علمش شعار می‌‏بینم از کمربند آن سپهروقار تیغ چون ذوالفقار می‌‏بینم سمت مشرق‌‏زمین طلوع کند کوردجّالِ زار می‌‏بینم رنگ یک چشم او به رنگ کبود خری بر خر سوار می‌‏بینم لشکر او بود ز اصفاهان هم یهود جُمار(۷) می‌‏بینم هر قدم از خرش بود فرسنگ دور گردون غبار می‌‏بینم صورتی پیش چشمۀ خورشید به نظر آشکار می‌‏بینم آل سفیان همه طلوع کنند همه کس را فگار می‌‏بینم سروری را که هست پاینده باز با ذوالفقار می‌‏بینم هم مسیح از سما فرود آید پسِ کوفه غبار می‌‏بینم آل سفیان تمام کشته شوند با هزاران سوار می‌‏بینم از دم تیغ عیسیِ مریم قتل دجّال زار می‌‏بینم مسکنش شهر کوفه خواهد بود دولتش پایدار می‌‏بینم زینت شرع و دین از اسلام محکم و استوار می‌‏بینم کارداران نقد اسکندر همه در راه کار می‌‏بینم ترک اغیار صید خواهد بود خصم او در مهار می‌‏بینم نه درودی به خود همی گویم بلکه از سرّ‏ یار می‌‏بینم نعمت‌‏الّاه نشسته در کنجی همه را در کنار می‌‏بینم(۸) —------------------------------------------------------— ۱. گردون: آسمان. ۲. نگار: معشوق و محبوب. ۳. مادّه تاریخ «غین و شین»، طبق حساب ابجد، به سال ۱۳۰۰ هـ.ق اشاره دارد. ۴. ابرقو يا ابركوه، شهرستان و بخشی در جنوب غربی استان يزد، و نزديک استانهای اسفهان و فارس است. ۵. صرصر: بانگ، آواز. ۶. مرغزار: سبزه‌‏زار و چمن‌زار. ۷. یهود جمار: گروه هماهنگ یهود. ۸. علائم ‏الظهور، ص ۹۰-۸۶، مقالۀ ۵. .
🔵نسخۀ ۳؛ اشعار دستکاری‌شدۀ پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی در دوران قاجار: بقعۀ خیر و خیر را ویران گلْسِتان پر ز خار می‌‏بینم ناگهان شخصی از توابع لُر حاکم و کامکار می‌‏بینم هست شاه و وکیل خوانندش کمترین هوشیار می‌‏بینم پادشاهی کند چو بیست و دو سال کارش آخر به زار می‌‏بینم بعد از آن لُر، لُرِ دگر آید ظالم و نابکار می‌‏بینم سکّه از نو زند چو بر رخ زر درهمش کم‌‏عیار می‌‏بینم هشت سال است پادشاهی او دولتش بی‌‏مدار می‌‏بینم چون زمستان پنجمین گذرد ششمش خوش‌‏بهار می‌‏بینم حال امسال صورت دگر است نه چو پیرار و پار می‌‏بینم پادشاهی به تخت بنشسته دولتش پایدار می‌‏بینم آن حَسَن‌‏خُلق و آن حَسَن‌‏نیّت باب عالی‌‏تبار می‌‏بینم فرد مردانۀ اولوالعزمی محرم هر نگار می‌‏بینم میم از اوّل و دال از آخر نام آن نامدار می‌‏بینم پادشاه تمام‌‏دانایی در همه کار و بار می‌‏بینم گرگ با میش و شیر با آهو در چرا برقرار می‌‏بینم ناگهان کشته می‌‏شود در خواب قاتلِ آن چهار می‌‏بینم این جهان را چو او کند بدرود بِنْ اَخَش(۱) یادگار می‌‏بینم نوجوانی مثال سرو بلند رستمش بنده‌‏وار می‌‏بینم در امورِ شهی‏ است بی‌‏تدبیر لاکنش بخت یار می‌‏بینم احتساب و حساب در عهدش سست و بی‌‏اعتبار می‌‏بینم ظلم پنهان، خیانت و خوبی بر اعاظم شعار می‌‏بینم دولتش بی‌‏حساب می‌‏بینم خفتنش بی‌‏شمار می‌‏بینم در حقیقت شهی بود مظلم عاری از گیر و دار می‌‏بینم علمای زمان او ز غرور همه چون شهریار می‌‏بینم دایم اسبش به زیر زین طلا کمتران را سوار می‌‏بینم چون فریدون به تخت بنشیند پسرانش قطـار می‌‏بینم نیست فصل‏‌الخطاب در عهدش فصل را مات‌‏وار می‌‏بینم کار و بار زمانه وارونه قحط، هم ننگ و عار می‌‏بینم قسط و انصاف در زمانۀ او همچو هیمه به نار می‌‏بینم در زمانش وفا و عهدِ دُرُست همچو یخ در بهار می‌‏بینم بس فرومایگان بی‌‏حاصل حاصل کار و بار می‌‏بینم کهن‌ه‏رندی به کار برهمنی(۲) اندر این روزگار می‌‏بینم بِخْرَدی(۳) خوار و دانش و بینش سرّ ناموس‌‏وار می‌‏بینم متّصف بر صفات سلطان است لیک درویش‌‏وار می‌‏بینم بلکه ویرانۀ پر از گنج است کش سعادت‌‏شعار می‌‏بینم یار غار بِه ‏است در اوّل شاه خوش‌‏روزگار می‌‏بینم دویُمَش شیخ و زاهد ثانی هم جُنَید‏اعتبار می‌‏بینم همچو مولا جلالِ دین مولا شمسِ تبریز‏وار می‌‏بینم گوهر شبچراغ بهر کمال آن دُرِ شاهوار می‌‏بینم باکرامات و جامع آداب آصف روزگار می‌‏بینم از قماش و متاع چین و فرنگ عالمی چون نگار می‌‏بینم بر فلک رفته معنی قرآن صورتش زرنگار می‌‏بینم(۴) —---------------------------------------------------------- ۱. بن اخش: برادرزاده‌‏اش. ۲. بَرَهْمَن: پيشوای روحانی آيين برهمایی؛ فرهنگ فارسی. ۳. باخردبودن. ۴. علائم ‏الظهور، ص ۹۲-۹۰، مقالۀ ۵. .
🔵نسخۀ ۴؛ اشعار دستکاری‌شدۀ پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی در دوران قاجار: قدرت کردگار می‌‏بینم حالت روزگار می‌‏بینم از نجوم این سخن نمی‌‏گویم بلکه از کردگار می‌‏بینم «غین و شین دال»(۱) چون گذشت از سال بوالعجب کار و بار می‌‏بینم از شهنشاه ناصرالدّین را شیونی بیمدار می‌‏بینم در شبِ شنبه ماهِ ذی‌‏قعده تن او برکنار می‌‏بینم بعدِ آن شه مظفّر دین را تو بدان برقرار می‌‏بینم از الف تا به دال می‌‏گویم شهی‌‏اش را مدار می‌‏بینم چون گذشت از سریر دولت او تو ببین من دو بار می‌‏بینم در خراسان و شام و مصر و عراق فتنه و کارزار می‌‏بینم گِرد آیینۀ ضمیر جهان گَرد و زنگ و غبار می‌‏بینم جنگ و آشوب و فتنه و بیداد در یمین و یسار می‌‏بینم غارت و قتل و لشکر بسیار در میان و کنار می‌‏بینم بعد از این شه چو رفت، از پی آن سیّدی تاجدار می‌‏بینم نایب مهدی آشکار شود بلکه من آشکار می‌‏بینم جنگ او در میان افغان است لشکرش بی‌‏شمار می‌‏بینم بندگان جناب حضرت او سربه‌‏سر تاجدار می‌‏بینم قلعۀ قندهار می‌‏گیرد در گرفتن دو بار می‌‏بینم حاکم قندهار را چو شتر بر دماغش مهار می‌‏بینم شور و غوغای زن شود پیدا بوالعجب کار و بار می‌‏بینم اندکی دین اگر بُوَد آن روز در حد کوهسار می‌‏بینم چون زمستان پنجمین بگذشت ششمش را بهار می‌‏بینم گرگ با میش و شیر با آهو به چرا سبزه‌‏وار می‌‏بینم دور آن چون شود تمام به کام پسرش یادگار می‌‏بینم بعد از این خودْ امام خواهد بود صاحب ذوالفقار می‌‏بینم پادشاه تمام‏‌دانایی سروری باوقار می‌‏بینم ید بیضا چو باد پاینده یار با ذوالفقار می‌‏بینم تُرکِ عَیّارْ مست می‌‏نگرم ختم روز خمار می‌‏بینم زینت شرع و رونق اسلام محکم و استوار می‌‏بینم گنج کسرا و نقد اسکندر همه بر روی کار می‌‏بینم صورت و سیرتش چو پیغمبر علم و حلمش شعار می‌‏بینم نعمت‌‏الّاه نشسته در کنجی همه را برکنار می‌‏بینم(۲) —------------------------------------------------------------ ۱. مادّه تاریخ «غین و شین دال»، بنا بر حساب ابجد، به سال ۱۳۰۴ هـ.ق اشاره دارد. ۲. علائم ‏الظهور، ص ۹۴-۹۳، مقالۀ ۵. .
🔵نسخۀ ۵؛ اشعار دستکاری‌شدۀ پیشگوییهای شاه نعمت‌‏الّاه ولی در پس از پیروزی انقلاب ایران: قدرت کردگار می‌‏بینم حالت روزگار می‌‏بینم از نجوم این سخن نمی‌‏گویم بلکه از کردگار می‌‏بینم از سلاطین گردش دوران یک‌‏به‌‏یک را سوار می‌‏بینم... شه چو بیرون رود زجایگهش(۱) شاه دیگر(۲) به کار می‌‏بینم چون فریدون به تخت بنشیند پسرانش قطار می‌‏بینم متّصف بر صفات سلطان است لیک من گرگ‌‏وار می‌‏بینم دائم اسبش به زیر زین طلا کمتران را سوار می‌‏بینم عدل و انصاف در زمانۀ او همچو هیمه به نار می‌‏بینم علمای زمان او دائم همه را تار و مار می‌‏بینم هست فصل حجاب در عهدش(۳) فصل را بی‌‏اعتبار می‌‏بینم جنگ سختی شود تمام جهان(۴) کوه و صحرا فگار می‌‏بینم کار و بار زمانه وارونه قحط و هم ننگ و عار می‌‏بینم(۵) چون دو ده سال پادشاهی کرد شهیش برکنار می‌‏بینم پسرش چون به تخت بنشیند(۶) بوالعجب روزگار می‌‏بینم نوجوانی به سان سرو بلند رستمش بنده‌‏وار می‌‏بینم در امور شهی است بی‌‏تدبیر لیکنش بخت‌یار می‌‏بینم بس فرومایگان بی‌حاصل حامل کار و بار می‌‏بینم مذهب و دین ضعیف می‌‏یابم مُبتَدِع افتخار می‌‏بینم ظلم پنهان، خیانت و تزویر بر اعاظـم شعار می‌‏بینم ظلمت ظلم ظالمان دیار بی‌‏حد و بی‌‏شمار می‌‏بینم ماه را روسیاه می‌‏یابم مهر را دل‏‌فَگار می‌‏بینم دولت مرد و زن رود به فنا حال مردم فگار می‌‏بینم غارت و قتل مردم ایران دست خارج به کار می‌‏بینم کهنه‌رندی به کار اهرمنی(۷) اندر این روزگار می‌‏بینم دور او هم تمام خواهد شد لشکری را سوار می‌‏بینم شور و غوغای دین شود پیدا سربه‌‏سر کارزار می‌‏بینم(۸) قصّه‌ای بس غریب می‌‏شنوم غصّه‌ای در دیار می‌‏بینم جنگ و آشوب و فتنۀ بسیار نام او زشت و خوار می‌‏بینم کم ز چل چون که پادشاهی کرد سلطه‌‏اش تار و مار می‌‏بینم غم مخور زان‌که من در این تشویش خرّمی وصل یار می‌‏بینم بعد از او شاهی از میان برود عالمی چون نگار می‌‏بینم سیّدی را ز نسل آل رسول نام «او برقرار»(۹) می‌‏بینم نایب مهدی آشکار شود سروری را سوار می‌‏بینم پیشوای تمام‌دانایی رهبری باوقار می‌‏بینم متّصف بر صفات سلطانیست لیک درویش‌‏وار می‌‏بینم رهنما و امام هفت اقلیم نام او را شعار می‌‏بینم همچو مولا جلالِ دین مولا شمس تبریزوار می‌‏بینم بندگان جناب حضرت او سربه‌‏سر تاجدار(۱۰) می‌‏بینم گوهر شب‌چراغ بهر کمال آن دُرِ شاه‌وار می‌‏بینم هر کجا رو نهد به فضل الاه دشمنش خاکسار می‌‏بینم باکرامات و جامع آداب آصف روزگار می‌‏بینم تا چهل سال ای برادر من دورۀ شهریار می‌‏بینم بعد از آن خود امام خواهد بود که جهان را مدار می‌‏بینم... .(۱۱) —--------------------------------------------------------------------------- ۱. احمد شاه قاجار و بیرون‌رفتن وی از کشور. ۲. رضا شاه پهلوی. ۳. پیاده‌کردن قانون کشف حجاب در ایران با دست رضا شاه پهلوی. ۴. جنگ جهانی دوم. ۵. نابسامانی اقتصادی و حضور نیروهای اشغالگر متّفقین در ایران. ۶. پادشاهی محمّدرضا پهلوی. ۷. کشور استعمارگر انگلستان. ۸. آشکارشدن مبارزات انقلابی مذهبیها در ایران. ۹. مجموع اعداد حروف «او برقرار»، طبق حساب ابجد، «۷۱۰» است که برابر با مجموع اعداد حروف «خمینی» می‌باشد. ۱۰. روحانیّون انقلابیِ عمامه بر سر در ایران. ۱۱. نشریافته، پس از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ هـ.ش، در برخی جزوه‌ها، مجلّات و پایگاههای مجازی نامعتبر. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🌺گفتار «پژوهشی نو در بارۀ «شاه نعمت‌‏الّاه ولی و پیشگوییهایش»» با ویرایشی نو در کانال آخرالزّمان ارائه شده است. بنا بر این، کسانی که نشر و ویرایش قبلی این گفتار را در پایگاههای اینترنتی خُد بارگذاری کرده‌اند، ویرایش جدید را جایگزین کنند. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
هدایت شده از آخرالزّمان
🌺طلب روزی و معنویّت در روز جمعه خانندگانی که پایبند مبانی دینی و معتقد به امور معنوی و آزموده‌های گذشتگان هستید، برای طلب روزی و معنویّت، در روز جمعه گرفتن ناخن و انجام غسل جمعه را فراموش نکنید. بر پایۀ روایات اسلامی، وقت غسل جمعه از اذان صبح تا غروب آفتاب روز جمعه است، و اگر غسل جمعه از هنگام اذان صبح تا قبل از اذان ظهر انجام گیرد، کفایت از وضو برای نماز و جز آن را می کند. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
هدایت شده از آخرالزّمان
🌺برای تعجیل در ظهور امام مهدی-علیه‌السّلام-، عصر جمعه وضو بگیرید و 100 بار «الّاهُمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم» بگویید و حاجتهایتان را از خداوند بخاهید.🍀 ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
هدایت شده از آخرالزّمان
🌺با سلام برای آشنایی با معارف مهدوی و بررسیهای راهبردی رویدادهای آخرالزّمان، با بهره‌گیری از: آیات، روایات و پیشگوییها، روی لینک زیر کلیک کرده و "جوین=join" را بزنید👇نیز آن را برای دیگران ارسال کنید. ✔️کانال آخرالزّمان در ایتا @joinchatakheruzzaman
هدایت شده از آخرالزّمان
🌺درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. برای همین، «الله» را «الّاه» و «خوانندگان» را «خانندگان» و «صد» (۱۰۰) فارسی را «سد» -با س- می‎نویسیم، چنان‎که «سده» را «سده» می‌نویسند. 🔴خانندگان گرامی، به دلیل کمبود وقت، از خاندن پیامها و پاسخگویی به پرسشها معذوریم. ✔️کانال آخرالزّمان در ایتا @joinchatakheruzzaman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سالروز میلاد مبارک امام مهدی-علیه‎السّلام- بر همۀ شیعیان و دوستدارانش مبارک باد. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺الّاهُمَّ عَجِّل لِوَلِیَّكَ الْفَرَج ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🌺میلاد امام مهدی-علیه‎السّلام- امام مهدی-علیه‎السّلام- در سامَرّاء، از شهرهای عراق، در خاندان امامت دیده به جهان گشود؛ به گونه‌‏ای که هیچ‎یک از دشمنان از این امر آگاه نگردید. او مانند پدرانش پاکیزه و ختنه‌شده به دنیا آمد و آن گاه بر زمین افتاد و با هفت عضو، خدای را سجده کرد. این رویداد پُر‏شکوه بنا بر برخی روایات اسلامی در پگاه آدینۀ ۸ شعبان و بنا بر برخی دیگر در پگاه آدینۀ ۱۵ شعبان سال ۲۵۵، بوده است. آن طفل گرامی و مسعود، همان گونه که جدّش رسول خدا-صلّی‌‏الّاه‌‏علیه‌‏وآله- خبر داده بود، «م ح م م د» نامیده و به «مهدی» ملقّب شد. پدر بزرگوارش امام حسن عسکری-علیه‌السّلام-، از نسل پیامبر خدا، محمّد ابن عبدالّاه-علیهما‏السّلام- و امام علی ابن ابی ‏طالب-علیهماالسّلام-، و مادر گرامی‌‏اش مَلِیکا(۱)، دختر یَشُوعا، پسر قیصر، امپراتور روم، است. مادر یشوعا از تبار حواریون عیسی مسیح-علیه‎السّلام- بود، و نسب شریفش به شَمْعون، وصیّ عیسی، می‌‏رسد.(۲) ---------------------------------------------------------- ۱. از این بانوی نمونه که اهل قُسْطَنْطِینِیَّه (استانبول کنونی) است، با نامهایی گوناگون یاد می‌‏شود، و بنا بر پژوهش برخی پژوهشگران، این گوناگونی نام برای آن است که نام نخستینِ وی ملیکا یا ملیکه بود، و بنا بر استحباب گذاشتن نامی نو بر کنیز پس از خریداری یا فرزندآوری، نامهایی چون سوسن، ریحانه و نرجس، بر وی گذاشته شد؛ در بارۀ داستان زندگی، اسارت و ازدواج آن بزرگوار با امام حسن عسکری-علیه‌‏السّلام- بنگرید: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۰ـ ۶، ش ۱۲. ۲. روزگار رهائی، ج ۱، ص ۱۴۰ و ۱۴۲، بخ ۳، با حذف، تصرّف و تکمیل. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🌺سیمای امام مهدی-علیه‎السّلام- پیامبر-صلّی‎الّاه‎علیه‎وآله- در وصف امام مهدی-علیه‌السّلام- فرمود: مهدی از فرزندان من است. سیمایش چون ماه تابان، رنگش عربی (گندمگون) و اندامش اسرائیلی(۱) است.(۲) گشاده‌پیشانی و باریک‌بینی است.(۳) بر گونۀ راستش خالی است.(۴) امام علی-علیه‎السّلام- در بارۀ امام مهدی-علیه‌السّلام- فرمود: مهدی ریشش انبوه، چشمانش سرمه‌کشیده و دندانهای پیشینش درخشان است.(۵) در پشتش دو نشانه است؛ نشانه‌ای به رنگ پوستش و نشانه‌ای مانند نشانۀ پیامبر-صلّی‎الّاه‎علیه‌وآله-.(۶) او جوانی میانه‌بالا، خُش‎رو و با موهایی زیباست که بر دوشهایش فرو هشته و نور چهره‎اش چشمگیرتر از سیاهی ریش و سرش است...(۷).(۸) امام صادق-علیه‎السّلام- فرمود: بی‎گمان قائم کسی است که هر گاه برشورد، در سنّ پیران، ولی با سیمای جوانان خاهد بود، و بدنش چنان نیرومند است که اگر دستش را سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای می‎کند؛ و اگر بر کوهها بانگ زَنَد، سنگهایش فرو می‌ریزند.(۹) امام رضا-علیه‌السّلام- ‏فرمود: نشانۀ او سیمای جوانی‎اش در سنّ پیری است؛ به گونه‎ای که هر کس وی را ببیند، می‌پندارد ۴۰ سال یا کمتر دارد. و از نشانه‎هایش آن است که با گذشتِ روزان و شبان، پیر نمی‎شود تا آن‌که زمان مرگش فرا رسد(۱۰).(۱۱) —----------------------------------------------------------- ۱. اسرائیل لقب یعقوب‏ پسر ‏اسحاق-علیهماالسّلام- است. «اندامش اسرائیلی» یعنی اندازۀ قد و درشتی اندامش مانند یعقوب و فرزندانش می‌باشد. در این باره بنگرید: بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۸۵، ش ۳۷. ۲. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۹۱، دنبالۀ ح ۳۸، با حذف بخشهایی از حدیث. ۳. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۹۰، دنبالۀ ح ۳۸، با حذف بخشهایی از حدیث. ۴. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۸۰، دنبالۀ ح ۳۷، با حذف بخشهایی از حدیث. ۵. الفتن، ص ۲۵۹، الجزء ۵، ح ۱۰۱۴، با حذف بخشهایی از حدیث. ۶. کمال الدین، ص ۶۸۱، الجزء ۲، ب ۲۵، ح ۱۷، با حذف بخشهایی از حدیث. ۷. الإرشاد، ج ۲، ص ۳۸۲؛ ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر. ۸. بهره‎گرفته‌شده از: روزگار رهائی، ج ۱، ص ۳-۱۲۱، بخ ۲. ۹. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۲، ح ۳۰، با حذف بخشهایی از حدیث. ۱۰. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵، ح ۱۶. ۱۱. بهره‌گرفته شده از: روزگار رهائی، ج ۱، ص ۱۲۷ و ۱۲۹، بخ ۲. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
🌺روش امام مهدی-علیه‎السّلام- در روزگار فرمانروایی‎اش از طاووس روایت شده است که گفت: نشانۀ مهدی آن است که بر کارگزاران سختگیر، در دارایی بخشنده و با بینوایان مهربان باشد.(۱) چنین می‌نماید که این روایت از سخنان پیامبر-صلّى‎الّاه‎علیه‎وآله- باشد، اگرچه طاووس ابن کیسان فارسی تابعی آن را به وی نسبت نداده است. -------------------------------------------------- ۱. الفتن، ص ۲۵۰، الجزء ۵، ح ۹۷۸؛ ترجمۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی. 📚گزیده‌هایی از کتاب: جهان در آستانۀ ظهور؛ پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تَنْکابُنِی ✍🏻روش ما در نوشتن واژه‎ها،‌ بر پایۀ درست‌نویسی و سازگاری نوشتار با گفتار و برخی نکته‎های دیگر است. ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman
43.mp3
1.77M
🌺ای گل نرگس زغمت همه شب گریه کنم تا سحر ✔️کانال آخرالزّمان @joinchatakheruzzaman