#سرگذشت
#برشی_از_یک_زندگی
#پوران
#قسمت_صدوشصتوپنج
وکیل درست عین حرف های من رو برای آقاجون و ننه تکرار کرد، جوری هم پیاز داغش رو زیاد کرد که اگر یکم دیگه به آقا فشار میآوردم میگفت اصلا بمون و سه سال دیگه رو هم بخون! آقاجون کلی غرغر کرد، اما وقتی دید وکیل داره عین حرف های من رو میزنه به ظاهر راضی شد و بعد از کلی تشکر از اونجا بیرون زدیم....
خیالم راحت شده بود، حداقل اون سال رو میتونستم تموم کنم، برای بعدش هم بعدا فکری میکردم، نهایت میگفتم کسی رو جای خودم پیدا نکردم....
آقاجون اصرار داشت سال تحویل رو ده باشیم، منم نخواستم سر لج بندازمش، وسایلم رو جمع کردم و تو یک تماس کوتاه به علیرضا گفتم دارم میرم روستا و بعد سال تحویل برمیگردم و بعدم همراه ننه و آقاجون راهی ده شدم...
رفتنم به ده یک خوبی داشت،اونم این بود که تصمیمم برای برنگشتن به ده قطعی شد، تو اون دو هفته تعطیلی انقدر ننه و آقاجون بهم فشار آورده بودن که دلم میخواست شبونه فرار کنم و از اونجا برم. ننه کم مونده بود دستم رو بگیره و من رو ببره خونه ی در و همسایه واسه خواستگاری از پسرهای زن مرده و زن طلاق داده اشون... تو هر جمعی مینشست از خوبی های داشته و نداشته ی من میگفت! یادمه فردای سال تحویل وقتی خانواده ی عمو اومده بودن خونمون، همینکه زن رضا چشمش به من افتاد حسابی رو ترش کرد، بهش حق میدادم، منم اگر میدونستم دختری قراره زندگیم رو تهدید کنه شاید بدتر از اون رفتار میکردم....
عمو نشست کنار آقاجون و با شوخی و خنده گفت:بالاخره دختری که نخواستی بدی به ما، رفت و برگشت ور دل خودت... هزار بار گفتم تا قوم و خویش هست غریبه چرا؟ قوم آدمی گوشت تن آدمم بخوره استخون هم رو دور نمیندازن... الانم درسته دیر شده، ولی جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعت داره، دیگه نذار دخترت بره شهر و باز اونجا با یه غریبه وصلت کنه، ماشالله پسر تو فامیل کم نداریم!
نفس عمیقی کشیدم و با آرامش گفتم:عموجون، خیالتون بابت من راحت باشه...
آقاجون چشم غره ای به من رفت و دل داد به دل برادرش و گفت:اینبار دیگه اشتباه گذشته رو تکرار نمیکنم، به خودش هم گفتم... توران رو که شوهر دادم به غریبه ،خیری ازش ندیدم، پوران رو میخوام بدم به قوم خودم..
آقاجون که اینو گفت رضا لبخند زد و اشکی روی گونه ی زنش نشست، واقعا بیزار بودم از اون شرایط، اما حرفی نمیتونستم بزنم...
عمو مستقیم و غیرمستقیم همونجا جلوی زن رضا منو واسه رضا خواستگاری کرد، صدای هق هق ضعیف فهیمه زن رضا، قلبم رو به درد میآورد، ننه با غرور گفت:گریه میکنی چرا زن؟ شوهرت ماشالله وضعش خوبه، دستش به دهنش میرسه، واسه چی زن نگیره؟
کلافه از جا بلند شدم و به نشونه ی اعتراض از سالن بیرون زدم،اما خب راضی بودن یا نبودن من برای کسی مهم نبود! تو حیاط نشسته بودم و مدام حرص و جوش میخوردم از صدای خنده هایی که به گوشم میرسید...
حس میکردم اگر کاری نکنم همون شب خطبه عقدی بینمون جاری میکنن! اونوقت دیگه برگشتنم به شهر محال بود، باید قید درس و آینده و پیشرفت و علیرضا و همه چیزم رو میزدم و میشدم زن دوم ...
عزمم رو جزم کردم و از جا بلند شدم، در سالن رو با یک ضرب باز کردم جوری که همه با تعجب نگاهم کردن، گلویی صاف کردم و با جدیت گفتم ببخشید، حس کردم وقتی دارید در مورد من حرف میزنید، بهتره خودمم حضور داشته باشم،از عمد کنار زن رضا نشستم و بی توجه به بحثی که دوباره داشتن شروعش میکردن با صدای بلندی گفتم:دو تا پسر داری فهیمه جان؟
زن بیچاره با بغض سری تکون داد، بچه ها رو نیاورده بودن و من تا اون روز ندیده بودمشون،اما میدونستم دو تا پسر شیره به شیره هستن که حدودا شش ساله و پنج ساله ان..
رو به عمو گفتم:عموجون، میشه بدونم رضا تو زندگیش چه مشکلی داره که میخواد زن دوم بگیره؟ زنش نازاس؟ پسر نداره؟ زنش مشکل خاصی داره؟ با هم نمیسازن؟
عمو گلویی صاف کرد و گفت:خدا رو شکر زنش سالمه، دو تا پسر داره عین دسته ی گل...
پریدم وسط حرفش و رک گفتم:پس کاری اشتباهی میکنید وقتی زندگیش با زنش خوبه فکر زن دوم میندازید تو سرش! من از شما دلخورم عمو جون، چطور میتونید همچین ظلمی به عروستون بکنید؟دختر خودتونم بود میرفتید واسه دامادتون خواستگاری؟اگر چهار روز دیگه پسرتون فکر زن سوم کرد چی؟من انقدر خودم رو بی ارزش نمیکنم که زن دوم مردی بشم که زن و زندگی و بچه داره!شما هم حرمت خودتون رو نگه دارید واسه زندگی من نقشه نکشید.
بعدم دست روی دست فهیمه گذاشتم و بی توجه به نگاه تند آقاجون و چشم غره های ننه با جدیت گفتم:عزیزم توام خیالت راحت باشه، من حتی اگر بمیرمم زن شوهر تو نمیشم...شما هم برید با هم حرف بزنید اگر کینه کدورتی تو دلتون هست رفع و رجوعش کنید...پسرعمو،شما هم دست زن عین دسته ی گلت رو بگیر ببر خونه، ازش معذرت خواهی کن و خداروشکر کن همچین زنی داری
✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾
✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾
هدایت شده از ساجدی
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید از ثواب عجیب روزه و صدقه در ماه رجب
#استاد_فرحزاد
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
@ostad_shojaeبیمارستانِ روح.mp3
زمان:
حجم:
11.3M
تجربهگر مرگ: با روحی ملاقات کردم که هنوز بدنش در دنیا زنده بود! گفت :من چهار فصل دیگر قرار است بمیرم! و این چهار فصل برای سعادت من بیماری مقدر شده است!
#استاد_شجاعی
#دکتر_محسن_میرباقری
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با این سه تا دستورالعمل امام صادق(ع)
▫️عملت پاک میشه
▫️روزیت زیاد میشه
▫️عمر طولانی میشه
📒الخصال، جلد ۱، صفحه ۸۸
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه روایتی هست که به قاری قرآن میگن بخون برو بالا...
#شنیدنی
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه سرمون دو بار به مهر بخوره،
حکم نمازمون چی میشه؟
میتونیم اگه مهر وسط پیشونی قرار نگرفت، سرمون بلند کنیم و مجدد بذاریم رو مهر؟
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۹۵ درصد مشکلات ما،
ریشه در این ۲ مانع موفقیت دارند...
استاد شجاعی
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامهریزی برای رجب، شعبان و رمضان را جدی بگیرید...
#استاد_شجاعی
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌این کلیپ فوق العاده را تماشا کنید و عاجزانه خواهش میکنم در انتشار این کلیپ کوتاهی نکنید
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال عصرکانال دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود
سامرا رفتید از امام هادی عليه السلام بخواهید
🎤استاد شیبانی فر
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید لینک کانال حذف نشود
هدایت شده از ساجدی
https://eitaa.com/joinma کانال آوای انتظار نشرحداکثری جهت یاری امام عصرکانال مارابه دیگران معرفی کنید