یه روز عدد ده مهمونی میگیره و همه ی عدد هارو دعوت میکنه 0,1,2,3,4,5,6,7,9 بجز عدد 8
چون از عدد 8 اصن خوشش نمی یومد خلاصه شب مهونی میرسه و عدد 10 میاد ببینه مهمونا چیزی کم ندارن که یهو چشمش میوفته میبینه عدد 8 داره وسط مهمونا می رقصه
میاد وسط یکی میخوابونه زیر گوشش و میگه: کی تورو دعوت کرده؟ مگه من نگفتم تو حق نداری بیایی؟
عدد 8 همینطوری که اشک تو چشماش جمع شده بود
با بغض عدد 10 رو بغل کرد و گفت:
من صفرم دستمال بستم دور کمرم واستون عربی برقصم😂😂
#جوک
#jok
😎 @JOK_MOK 😜
شااد باشید😻