eitaa logo
جوکستان🦖😂
6 دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بدبینی بین باجناق ها از چه زمانی آغاز شد؟ گویند که اولین باجناق های جهان به نام های "کافی" و "نعمت" سوار یک خر بودند. نعمت گفت: اگر یک خر دیگر بود، کافی بود کافی گفت: همین هم که هست نعمت است! و اینگونه بود که بر اثر یک سوتفاهمی ساده رابطه باجناق ها به هم خورد...😂😂😂 @jokestannnnn
حیف نون ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ 😂 ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ عنترﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪﺍ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ 😂😂 @jokestannnnn
دختره داشته از خیابون رد می شده پسره بهش میگه چطوری سیبیلو😳 دختره با خونسردی بهش نگاه میکنه و میگه تو دوره زمونه ایی که پسر ابرو بر می داره و آرایش می کنه و مو رنگ می کنه من سبیل می زارم که جامعه احساس کبود مرد نکنه😁 بزن دست قشنگه رو به افتخار همه دختراااااااا @jokestannnnn
‏دو سال پیش تو هواپیما درحال ناهار خوردن بودم یهو داد زدم این بال آتیش گرفته، همه جیغ و داد میکردن... سرمهماندار اومد گفت چی میگی؟ بال سالمه موتورا همه سالمن که. گفتم نه این مرغی که آوردین بالش زیادی سوخته. از اون به بعد دیگه غذا نمیدن تو هواپیما 😂😂😂 @jokestannnnn
مورد داشتیم دختره میخواسته دست اندازو رد کنه هول شده واسه دست انداز بوق زده بره کنار دست انداز از خنده صاف شده😂😂 @jokestannnnn
يارو یه نیسان گوجه قاچاق میاره اهواز🍅🍅🍅گمرک دستگیرش میکنه 👨مدیر گمرک بهش میگه واسه جریمه باید یه جعبه گوجه بخوری! یارو شروع میکنه به خوردن گوجه و داد میزنه: آخ بمیروم سیت ممدلی...بدبخت شدی ممدلی...دهنت سرویسه ممدلی.👳 مدیر گمرک بهش میگه: ممدلی کیه؟ میگه: ممدلی کاکامه با یه نیسان فلفل هندی🌶🌶 قاچاق پشت سروم داره میاد😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @jokestannnnn
امان از دسته این مانکنای جلویه مغازه‌ها امروز دماغ یکیشونو گرفتم برگشت بهم گفت مرض داری؟ نگو صاحب مغازه بود!! 😐 @jokestannnnn
تفاوت قصه گفتن والدین ما با والدین جدید... والدین جدید: یکی بود یکی نبود یه پری کوچولو بود که... والدین ما: یه روزی یه جن از یه قبرستون اومد بیرون و گفت اومدم اون بچه ای رو که نمی خوابه رو بخورم... منم هر شب غش می کردم ولی اینا فکر میکردن من خوابیدم https://eitaa.com/jokestannnnn
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید ؟ یارو گفت مدرک چی داری ؟ گفت لیسانس! یارو گفت یه کاری برات دارم ، حقوقشم خوبه پسره قبول کرد. یارو گفت : ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون تو قفس تا میمون برامون بیاد ! چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد از میله ها بالا پائین میرفت یهو جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره ! داد زد کمکککککککک... شیره گرفتش و دستشو گذاشت رو دهنشو گفت: آبروریزی نکن میمون، منم ممد هم دانشگاهیت، ارشد می خوندم. 😂😂 @jokestannnnn