خب
نزدیک اخرای سالیم
امسال خیلی عجیب گذشت برام چون اولین سالی بود که مدرسه نمیرفتم و کلا خونه نشین بودم
و این به طرز فجیعی حال بهم زن بود
تا خود شهریور بهم سخت گذشت
اولش که قضیه کنکور و فشار مدرسه که اگه نیاین مستمر ده میدم و اخرشم هیچکاری نکنن بعد امتحانات نهایی با تصحیح اشتباهشون و بعد هم تراز ندادن به سوابق من...
از این میگذریم
خوشحالم که اون جوجه همیشه کنارم بود
درسته سخت بود ولی به اون فکر میکردم دلم اروم میگرفت
پاییز و زمستون هم به سرعت گذشتن...
و خب یکی از اتفاقات خوب امسالم اشنا شدن با چنتا از رفیقام مث ریکی و دیبا و ایوری و اینا و ورود به جامعه ارتیستای ایتا بود و دوستی با چندتاشون مث فری، مفپ، نایا، لاکی، عمو جوربَ، داداش سنترال و...
و چنتا دوستان دیگه مث داش گستر، جولی، جرج، استیون، پدی(گرچه زیاد حرف نزدیم ولی دختر خوبیه) و چنتای دیگه که بخاطر حافظه قشنگم یادم نمیادشون
درسته امسال فشار درس بود ولی فشار روانی که توی quotev سال پیش داشتم نبود و همین برام یه دنبا بود
از بهترین روزای امسالم اون دو روزیه که رفتم پیش رادی و دیوونه بازی در اوردیم
امسال نقاشی دیجیتالو شروع کردم
امسال با کله رفتم تو اندرتیل و دلتارون و فن گیم ها
از بدترین خاطره ها این بود که سه روز بعد اوموری پلی کردن
محو شدم و رادی خیلی نگرانم شده بود🤡
و بدترین کار سالم درس نخوندن بود🤡🤡
خدایا خودت کمک کن سال بعد بشینم پای درس تنها سالیه که برام مونده
رادی هم تو عشق و محبت خفه شه😔😂
ریکی و بچه های الهام به ارزوهاشون برسن
خود اوستا الهامم همینطور
نایا بتونه فراموش کنه
ارتیستا (بله جولی و جرج شمارو هم میگم) به موفقیت و پیشرفتی که میخوان برسن
فری حالش خوب شه و برگرده (مفپ‌م حالش خوب میشه)
نغمه ستیزیده نشه😔🤣
اموچان و یوچان و سانتا و لاکی و الکس و اینا تو کار کمیک و مانگاشون موفق بشن
عمو جوربه سرش سلامت نظاره‌گر همه داستانامون باشه
همتون سالم باشید
اگه باز یادم اومد اضافه میکنم😔😂
