فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌گذشته جای ماندن نیست!
خاطرات کهنه و دلآزار را رها کن
جلو جلو هم ندو
که از نفس میافتی...
با من تکرار کن؛ 😉
👈 من میتوانم و از پسِ آن برمیآیم!
من بینهایت قدرتمند و توانا هستم
من بینظیرم... 😍
@jomlatzibaa
۳ شهریور ۱۴۰۱
☀️
برداشت سپیدهدم حجاب از طرفی
بگرفت نگار من نقاب از طرفی...
گر نیست قیامت از چه رو گشته عیان
ماه از طرفی و آفتاب از طرفی...؟!!
@jomlatzibaa
۳ شهریور ۱۴۰۱
۳ شهریور ۱۴۰۱
۳ شهریور ۱۴۰۱
۳ شهریور ۱۴۰۱
قشنگترین جمله دنیا
میتونه تو سه کلمه خلاصه بشه
(فَإِنِّی قَرِیبٌ)
"نترس، من همیشه باهاتم"
🕯🌺
┏━━━━━━❤️
@jomlatzibaa
┗━━━━━━🤍
۳ شهریور ۱۴۰۱
خاموش کردن شمع دیگران
باعث درخشش شما نمی شود
┏━━━━━━❤️
@jomlatzibaa
┗━━━━━━🤍
۳ شهریور ۱۴۰۱
🤍بعضی ها در زمان های خالی شون با شما صحبت می کنند..
بعضی ها زمانشون رو خالی می کنند تا با شما صحبت کنند..
┏━━━━━━❤️
@jomlatzibaa
┗━━━━━━🤍
۳ شهریور ۱۴۰۱
تو تنها میتوانی آخرین درمانِ من باشی
و بیشک دیگران بیهوده میجویند تسکینم . .
#امام_حسین✨
@jomlatzibaa
۳ شهریور ۱۴۰۱
#یڪ_جرعہ_ڪتاب📚🌱
محمّد لولهی یکی از اسلحههای بسیج را گذاشته بود زیر گلویش.
دستش روی ماشه بود و فریاد میزد. کوچه را گذاشته بود روی سرش
-ای خدااااا! ای امام زماااااان! اینا نمیذارن من برم جبهه. من خودمو میکشم. چرا نمیذارین برم؟ رضایت میدین یا نه؟ اگه رضایت ندین به حضرت عبّاس، خودمو میزنم.
اوضاع بدتر از آن بود که بشود با پند و اندرز جلویش را گرفت. هر لحظه ممکن بود کاری دست خودش بدهد.
بالاخره هم کلکش گرفت و با این ترفند موفق شد رضایت پدر و مادرش را بگیرد.
شب که شد، سر از پا نمیشناخت. بساط شوخی و خندهاش به راه بود. انگار نه انگار که تا همین چند ساعت پیش همین آدم، اسلحه را گذاشته بود زیر گلویش و همهی اهل محل را خبردار کرده بود...
-شهیدمحمدمجازی 🕊🌱
-سوتآخر
@jomlatzibaa
۳ شهریور ۱۴۰۱
۳ شهریور ۱۴۰۱
-
میگفت..
یہ کارۍڪن آقاامامزمان(عج)
بهت بگہ
تو یڪے غصہ نخور؛
تو رو قبول دارم...❤️
- #منتظرآنہآ
┏━━━━━━❤️
@jomlatzibaa
┗━━━━━━🤍
۳ شهریور ۱۴۰۱