از روزهای کودکی...
چیزهای زیادی یادم نمانده....
لباسهایم
به قد کشیدن برادرم بستگی داشت...
پیراهنهای گشادی که
آستینش بوی گریه میداد...
#داود_سوران
﹝@Jomlax ﹞
ماندم زمانه
با '"تو"ی رعیت چه می کند
با من که پادشاه تو بودم
وفا نکرد..!
#حسین_زحمتکش
﹝@Jomlax ﹞
از پنجره ی
رو به خیابان اتاقت...
آن قدر که من خاطره دارم
تو نداری ...
#سید_تقی_سیدی
﹝@Jomlax ﹞
دست های تو
تصمیم بود
باید میگرفتم و
دور میشدم.
#شمس_لنگرودی
﹝@Jomlax ﹞
آزاد كن ز راهِ كَرَم
گر نمي كُشي
ما را چه بي گناه
گرفتار كرده اي!
#وحشی_بافقی
﹝@Jomlax ﹞
فراخایِ جهان
سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار
که میبندد رهِ دیدار،
بگذارد...!
#شفیعی_کدکنی
﹝@Jomlax ﹞
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درختِ روبهرو من باشم،
فصل تازه من باشم آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و
هر
پرندهای
که نان از انگشتان تو میگیرد
#روزبه_سوهانی
﹝@Jomlax ﹞
ای عشق..
شکسته ایم مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی میبینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را.
#فریدون_مشیری
﹝@Jomlax ﹞
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک
انبوه درختانی تنهاییم!
#هوشنگ_ابتهاج
﹝@Jomlax ﹞
نام این آتش، تنها عشق بود
و عمری که داشت زیر سایه ی این سه حرف
رو به زوال می رفت
هزاران هزار نیستی در این سه حرف
هزاران ترک شدن در سه حرف
نامش تو بود
و اگر می ماندی، ما می شد
مرا ببخش
نباید دوستت می داشتم
#جمال_ثریا
﹝@Jomlax ﹞
فرقی نمی کند
چه برایم نوشته دوست ...
دشنام داده است
ولی" دست خط " اوست !!
#فاضل_نظری
﹝@Jomlax ﹞