خامُش نشسته شعرم، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت از شعرِ ناب خوش تر #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

"دل" را قرار نیست، مگر در کنارِ "تو"...! #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

تو مَبین که خاکم از خستگی و شکستگی‌ها تو بِخواه تا بسویت ز هوا سبک‌تر آیم #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

‌ افسانه ها میدان عشاق بزرگند ما عاشقان کوچک بی داستانیم! #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

✨ که به غیرِ با تو بودن دلم آرزو ندارد♥️ #حسين_منزوى ﹝@Jomlax ﹞

‌ افسانه ها میدان عشاق بزرگند ما عاشقان کوچک بی داستانیم! #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

کلام می شدم ای کاش، در تکلمِ تو .. #حسین_منزوی 🌺🍃჻ᭂ࿐ ﹝@Jomlax ﹞

‌ تو سرنوشت منى از تو من كجا بگريزم؟ #حسين_منزوى ﹝@Jomlax ﹞

‌ نگفت و گفت: چرا چشم‌هایت آن دو كبود بدل شده است بدین بركه‌های خون آلود ؟ درنگ كرد و نكرد آنچنانكه چلچله‌ای پری به آب زد و نانشسته بال گشود نگاه كرد و نكرد انچنان به گوشه‌ی چشم كه هم درود در آن خفته بود و هم بدرود اگر چه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب تمام بهت و تحیر، تمام پرسش بود در این دو سال چه زخمی زدی به خود؟ پرسید گرفته پاسخ خود هم بدون گفت و شنود #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

‌ پرسیدمش: چگونه و کی صبح می‌شود؟ چشمی ز هم گشود به نرمی جواب را #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

شنیده ام ز پنجره، سراغ من گرفته ای... هنوز مثل قاصدک، میان کوچه پرپرم.... #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞

دور از نوازش‌هایِ دستِ مهربانت دستان من در انزوای خویش، تنهاست #حسین_منزوی ﹝@Jomlax ﹞