『♥️』
جهانِ من
آغوشیست
قدِ ما دو نفر ...
#سید_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
من از کجای شعر...
تو را در بیاورم...
#سید_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
خوابی و نمیخوابم در این شب طولانی
ای روزنهی امید در صفحهی پایانی
میچرخی و میچرخم از این شب بیامید
تا صبح فراموشی تا تجربهی خورشید
خاموشی و در صحبت، دوری و به من نزدیک
امنیت آغوشی در طول شب تاریک
در جادهی بی مقصد رفتیم و گریزی نیست
دنیای مرا گشتند، جز عشق تو چیزی نیست!
گفتند که باید رفت، گفتند که برگردم
در این همه شک تنها ایمان به تو آوردم
پایان شب من باش چون جای درنگی نیست
جز عشق برای ما پایان قشنگی نیست...
#سید_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
غیرِ آن چشمهای بی کم و کاست،
همه چیزِ جهان زیادی بود..
#سید_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
زندگی ،
ايستگاه مشكوكیست ...
#سید_مهدى_موسوى
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
حس کن مرا
بر لکه های بالش خیست...
#سید_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
نه ميل به آغاز و نه پايان دارم
عمری است كه مردهام
ولی جان دارم...!
#سيد_مهدی_موسوی
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
از روزهای قبل تو غمگینم
از گریههای بعد تو آگاهم
این قهوه، سرکشیدنِ تلخیهاست
فالِ مرا نگیر! نمیخواهم!...
#سید_مهدی_موسوی
﹝@Jomlax ﹞
『♥️』
با اینكه هیچ راه فراری نیست،
با اینكه واقعاً ته خط هستم.
باید كه زندگی بكنم وقتی؛
تنها دلیل زندگیات هستم...
#سید_مهدی_موسوی
﹝@Jomlax ﹞
『♥️』
جز عشق برای ما
پایانِ قشنگی نیست
😍♥️👰🏻♀🤵🏻♂
#سید_مهدی_موسوی
﹝@Jomlax ﹞
تو یک فرشتهای تهِ رؤیاهات
من شکّ بینیازتر از اثبات
تو شوق بچّه موقع تعطیلات
من ترسهای توی دبستانم
بغضی نشسته در سرِ من امشب
از لابهلای خندهی تو بر لب
یعنی کدام آدمِ لامذهب
آزار داده است تو را جانم؟!
بگذار رنج و مشکل او باشم
احساس ترس، در دل او باشم
بگذار تا که قاتل او باشم!
من سالهاست داخل زندانم!!
هر عاشقی اگر که مردّد شد
هر قدر که زمین و زمان بد شد
هرگز نبوده است و نخواهد شد
یک لحظه حس کنم که پشیمانم
من آخرین مسافر تو هستم
تنها رفیق شاعر تو هستم!
که تا ابد به خاطر تو هستم
گرچه زیاد زنده نمیمانم...
#سید_مهدی_موسوی
﹝@Jomlax ﹞
به دیدنم که می آیی
خودت را بیاور
که نگهبان ها ببینند
زیبایی از آزادی بزرگ تر است
و دیوانگی
نام مشترک همه ی ماست
#سید_مهدی_موسوی
﹝@Jomlax ﹞