eitaa logo
یادداشت‌ها و مقالات قرآنی، حدیثی، تاریخی و ...
251 دنبال‌کننده
197 عکس
238 ویدیو
238 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
225 ◀️ پرسش : به چه دلیل روایات اسلامی «مداد علماء» را ارزشمندتر و افضل از «خون شهدا» می دانند؟ ◀️ پاسخ اجمالی: طبق روایات اسلامی در قیامت ارزش کار علماء سنگین تر از خون شهداء می باشد زیرا: 1- علماء چون با روح مردم سر و کار دارند می توانند با یک قطره مُرکب، جامعه ای را متحول کنند و مانع نفوذ دشمن شوند. 2- این علماء هستند که پیام شهادت را به جهانیان می رسانند و به شهید ابدیت می بخشند. 3- علماء خون شهید را تحلیل می کنند و عوامل و اهداف و پیام شهادت را به مردم می رسانند. 4- جهاد علمی در همه زمانها وجود دارد برخلاف جهاد جسمی که در هر زمان و مکانی امکان ندارد. ◀️ پاسخ تفصیلی مرحوم حاج شيخ عباس قمى در کتاب «سفينة البحار» از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «اِذا كانَ يَوْمَ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ عَزّوَجَلَّ النّاسَ فِى صَعِيدٍ واحِدٍ وَ وُضِعَتِ المَوازِينُ فَتُوزَنُ دِماءُ الشُّهَداءِ مَعَ مِدادُ العُلَماءِ فَيُرَجَّعُ مِدادُ العُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»(1)؛ (وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند). هر چيزى در اين دنيا ترازوئى مخصوص به خود دارد، اشياء سنگين و داراى وزن، با ترازوهاى متعارف، حرارت و برودت با دماسنج، فشار هوا با فشارسنج، سرعت باد با بادسنج و بطور كلى هر چيزى مقياس و ميزانى براى اندازه گيرى دارد، در آخرت نيز هر چيزى ترازوئى دارد، مثلا ترازوى صفات اخلاقى و ارزشها، نمونه هاى كامل اخلاق و شاخص هاى بارز ارزشها هستند. در زيارت حضرت على(عليه السلام) می خوانیم: «اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا مِيزَانَ الاَعمَالِ»؛ (سلام بر تو اى ترازوى اعمال)، يعنى ديگران را با شاخص مولى مى سنجند. در اين روايت نيز ترازوى خون هاى شهداء، مُركَّب علماء است. ارزش خون شهيد با ارزش مُركَّبى كه عالم با آن نوشته روشن مى شود. در طرفى خون هاى تمام شهداء را مى گذارند و در كفّه ديگر تمام مُركَّب علماء را در طول تاريخ. چه موازنه اى، چه اندازه گيرى و محاسبه اى! و در اين موازنه مُركَّب سياه بر خون سرخ سنگينى مى كند! اگر همه بحث هاى اسلام درباره علم كنار گذاشته شود و همين يك حديث درباره نظر و ديد اسلام به علم مطرح شود، براى وسعت ديد و بلندنظرى اين مكتب كافى است. چرا چنين است؟ مگر خون شهيد كم ارزش است؟! خير، آيه اى درباره شهيد است كه مي فرمايد: شهدا نزد پروردگارشان زنده و روزى خورنده هستند؛ «وَ لَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(2) اين خون شهيد است كه موجب حيات او است. با توجه به اين ارزش شهيد، پس چرا مُركَّب عالم از خون شهيد برتر است؟ در اينجا تذكر چهار نكته لازم است: 1ـ دانشمند با قلمش با روح و فكر و انديشه مردم سر و كار دارد، و شهيد با شمشيرش با جسم مردم، شهيد ضربه بر پيكر مردم مى زند، ولى عالم تازيانه بر گرده افكار مردم. گاه اثر يك قطره مركّب عالم كه سطرى بنگارد از نظر هدايت و تحول جامعه به سوى سعادت، بیشتر از خون هاى شهداى در راه خداست. گاه يك يا چند قطره مركّب عالم جمله اى بر روى كاغذى شده و دست استعمارى را كوتاه مى كند و او را وادار به عقب نشينى مى كند، چنانكه فتواى معروف میرزای شيرازى در رابطه با تحريم تنباكو چنين كرد، با اينكه شايد بيش از چند كلمه نبود، يا پيام هاى رهبر كبير انقلاب امام خمينى(رحمه الله) چنان كرد كه شايد خون شهدا به تنهائى نمى كرد، كار شهيد باارزش است ولى كار عالم با ارزش‌تر. 2ـ خون شهيد بايد از مُركّب دانشمندان مدد گيرد تا رنگ ابديت پيدا كند، شهيد در مكان و زمان خاصى شهيد شده، چه چيزي مى تواند خون او را به تمام كره زمين بكشاند و در پهنه زمين و زمان بگستراند به غیر از مُركب سر قلم دانشمند؟ آری اگر اين نبود، ممكن بود خون شهید كم رنگ و سپس بى رنگ شود. ادامه دارد.
3ـ خون شهيد و شهادت او يك حادثه است. حادثه نياز به تحليل دارد، عوامل اين حادثه چه بوده؟ پيامدهايش چه بوده؟ امروز مى گويند: خون شهيد پيام دارد و پيام رسان آن عالِم است؛ او است كه بايد با تجزيه و تحليل، حادثه را موشكافى كرده و پيام را بيرون بكشد، اگر علماء و نويسندگان اسلامى نبودند تا به اين حد حادثه كربلا و خون شهداى آن و پيام سرور آنها حسين بن على(عليهما السلام) آشكار نمى شد، اگر دانشمندان و نويسندگان نبودند پيام خون حسين(عليه السلام) و پيام جهانى و انسانى او «هَيهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ» كه هميشه بعنوان تابلوئى روشن در مسير هر قوم و ملتى متجلّى است روشن نمى شد. بلكه بايد گفت: اثبات شهادت و اينكه خون ريخته شده خون شهيد است، چه بسا با قلم دانشمندان است، اگر تجزيه و تحليل آنها نباشد، ممكن است خون شهيد نيز هدر رود، و حتى او بعنوان فردى طاغى و ياغى و فردى دوستدار دنيا و جاه و مقام قلمداد شود، چنانكه بعضى خواستند نهضت حسينى را اين چنين قلمداد كنند! 4ـ شهادت هميشه ميّسر نيست، گاهى زمينه شهادت و جهاد در مقابل دشمن وجود ندارد. شايد ده‌ها سال طول بكشد و زمينه اى براى شهادت پيش نيايد، خصوصاً بعد از زمان ائمه معصومين (عليهم السلام) یا حتی بعد از رجعت. شهادت و شهيد و جهاد نظامى مقطعى است؛ ولى جهاد با قلم، اين اسلحه كوچك قدرتمند هميشه هست. هر زمان، هر روز و هر شب مى توان با آن وارد جنگ شد و در اعتلاى حق نسبت به هر حادثه اى كوشيد، و به عبارت ديگر خون شهيد محدوده زمانى مكانى دارد، ولى قلم محدوديتى مثل آن ندارد. تذکرات مهم 1. منظور از عالم، عالم آگاه و متقی زمان‌شناس و مؤثر است که سخن دین و شریعت را منعکس می‌کند. 2. به نظر می‌رسد قیاس شهید و عالم با توجه به درجات آن‌ها تشکیکی و متفاوت است؛ یعنی چنین نیست که پایین‌ترین عالم از نظر رتبه علمی و عملی و تأثیرگذاری بر بالاترین شهید برتری داشته باشد. باید درجات و اثربخشی‌ها را سنجید. (والله العالم) ◀️ پی نوشت: (1). من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم،‏ 1413 قمری‏، چاپ: دوم‏، ج ‏4، ص 399، (و من ألفاظ رسول الله ص الموجزة التي لم يسبق إليها)؛ مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، على‏، جامعه مدرسين‏، قم‏، 1418 قمری‏، چاپ: اول‏، ج ‏7، ص 354، (علم). (2). سوره آل عمران، آیه 169. (3). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 شمسی، چاپ: اول‏، ج 2، ص 317. نقل از https://maaref.makarem.ir/fa/article/index/401871/%d8%af%d9%84%db%8c%d9%84-%d8%a7%d9%81%d8%b6%d9%84%db%8c%d8%aa-%c2%ab%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%af-%d8%b9%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%a1%c2%bb-%d9%86%d8%b3%d8%a8%d8%aa-%d8%a8%d9%87-%c2%ab%d8%ae%d9%88%d9%86-%d8%b4%d9%87%d8%af%d8%a7%c2%bb همرا با ویرایش و تکمیل. https://eitaa.com/jotting
226 برخی کتاب‌های موجود در قفسه‌های کتاب: 🔹شرح اسفار (رحیق مختوم): اثر علامه جوادی آملی 🔸منطق معرفت در نظر غزالی: اثر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی 🔹تحلیل ذهن: اثر برتراند راسل 🔸شرح رسائل فارسی سهروردی: اثر سیدجعفر سجادی 🔹شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا: اثر سیدجلال‌الدین آشتیانی 🔸ترجمه الهیات شفا: اثر آیت‌الله محمدمهدی گیلانی 🔹ترس و لرز: اثر کی‌یر کیگارد 🔸فلسفه حقوق بشر: اثر آیت‌الله جوادی آملی 🔹جمهور: اثر افلاطون 🔸شرح مبسوط منظومه: اثر شهید استاد مطهری 🔹مبادی مابعدالطبیعی علوم نوین: اثر ادوین آرتور برت 🔸شرح اسفار اربعه: اثر آیت‌الله مصباح یزدی 🔹اصول حکومت آتن: اثر ارسطو 🔸نهایه الحکمة: اثر علامه طباطبایی 🔹رساله منطقی فلسفی: اثر لودویگ ویتگنشتاین 🔸آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب: اثر کریم مجتهدی 🔹جهان باز: اثر کارل پوپر 🔸فلسفه هگل: اثر والتر ترنس ستیس کتاب در دست ایشان «قرآن کریم»‌ است. https://eitaa.com/jotting
۲۲۷ ده نشانه کمال عقل از نگاه امام رضا (ع) عن الرضا علیه السلام: انه سئل ما العقل؟ قال علیه السلام: التجرع للغصة، ومداهنة الاعداء، ومداراة الاصدقاء / از امام رضاعلیه السلام سؤال شد: عقل چیست؟ حضرت فرمود: عقل – اجتماعی- آن است که انسان غصه‏ها را فرو برد، - و گرفتاریهای زندگی را تحمل کند - و با دشمنان بسازد، و با دوستان مدارا نماید. در جایی فرمودند: "افضل العقل، معرفة الانسان نفسه / برترین درجه عقل، معرفت انسان به نفس خویش است." و در جای دیگری به این حقیقت اشاره کردند که: "لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: الخیر منه مأمول، والشر منه مأمون، یستکثر قلیل الخیر من غیره ویستقل کثیرالخیر من نفسه، لا یسأم من طلب الحوائج الیه، ولا یمل من طلب العلم طول دهره، الفقر فی الله احب الیه من الغنی، والذل فی الله احب الیه من العز فی عدوه، والخمول اشهی الیه من الشهرة، ثم قال: العاشرة وما العاشرة: قیل له: ماهی؟ قال (علیه السلام): لا یری احداً الا قال: هو خیر منی وأتقی. انما الناس رجلان: رجل خیر منه واتقی ورجل شر منه وادنی. فاذا لقی الذی هو شر منه وادنی قال: لعل خیر هذا باطن وهو خیر له وخیری ظاهر وهو شرلی. واذا رأی الذی هو خیر منه واتقی تواضع له لیلحق به. فاذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد اهل زمانه / امام هشتم علیه السلام فرمود: عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی‏رسد مگر آنکه ده صفت در او یافت شود: اول آن که مردم از وی همیشه آرزوی خیر داشته باشند.دوم این که از شرش در امان باشند. سوم این که خیر دیگران در نظرش زیاد جلوه کند. چهارم این که  خیر خودش را اندک شمارد. پنجم این که اگر از وی هر حاجتی بخواهند، خسته نشود. ششم این که در طول عمرش، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود. هفتم این که نیازمندی در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد. هشتم  خواری در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامی‏تر باشد. نهم این که  گمنامی نزد او لذت بخش‏تر از شهوت باشد. سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمی. سؤال شد: آن چیست؟ فرمود: کسی را نبیند جز آنکه او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد - با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست- زیرا در این مورد مردم دو دسته‏اند: دسته‏ای بهتر و باتقواتر از او و دسته‏ای در مرتبه پایین‏تر قرار دارند. هرگاه او ملاقات کند کسی را که از وی در مرتبه پایین‏تری است، با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کمتر از او ارزیابی کند - به خود گوید: خیر این شخص آشکار نیست و آن از برایش بهتر است و خیر من ظاهر است و این برایم شر است - ، و اگر کسی که بهتر از اوست - بالاتر از خود - را مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود - خود را به آن مرتبه برساند. -  هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامی ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد می‏شود، و برتر از اهل زمان خویش می‏گردد." https://eitaa.com/jotting