eitaa logo
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
1.4هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
243 فایل
📣پُل های ارتباطی شما با جامعه القرآن خواهران در پیام رسان ایتا جهت ارتباط با مسئول آموزش👇 @vahede_khaharan جهت ارتباط با ادمین👇 @sadatemami110 فروشگاه محصولات سنتی جامعة القرآن👇👇 @tebesonati111 فروشگاه محصولات فرهنگی و پوشاک👇 @gooolarzani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روشنگری قبا
تنھا آن‌هایی ‌ترور میشوند کھ ‌وجودشان دریچہ‌ۍ تنفـسِ‌ استکبار را مۍبندد، آنقدر کھ ‌مجبور شوند، آنھا را حذفِ‌ فیزیکی یعنۍ ترور کنند! خون ما بر خاک و ایران پاسبانی می‌شود صد هزاران نام نیکو آسمانی می‌شود جرم ما تکیه به خود بوده و بیزاری ز غیر این دلیل عربده‌های جهانی می‌شود یک طرف آل عرب آن سوی دیگر غرب هم قدرت پوشالی صهیون که فانی می‌شود چون که تنها در مسیر ضربت طوفان شدیم عامل این، ضربه‌های ناگهانی می‌شود سال‌ها از پشت، خنجر می‌زند بر جان ما نقشه‌هایی که برای ما عیانی می‌شود شهریاری و رضایی حال فخری‌زاده را این ترور‌ها پشت هم هی بازخوانی می‌شود گر شهید راه حق شد فخر دوران باک نیست چون سلیمان زمان او جاودانی می‌شود 🎨 نقاشی دیجیتال دانشمند پاسدار کاری از مرکز فضای مجازی بسیج سپاه ناحیه همدان
هدایت شده از روشنگری قبا
مراسم ختم مجازی دانشمند هسته ای و صنعت دفاعی برای قرائت صلوات، فاتحه، زیارت عاشورا برای شهید گرانمایه شهید محسن فخری زاده لینک ذیل را لمس کنید. http://iporse.ir/66846
یکی از شیوه های تربیتی در کلام معصومین روش تغافل مربّی از خطاهای متربّی است در قرآن کریم نیز این روش مورد تأیید قرار گرفته است، زیرا وقتی که منافقین به قصد طعنه و اذیّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اُذُن می­خوانند، خداوند از گوش شنوا و صفت پرده پوشی پیامبر که می­خواهد از این راه منافقین را هدایت فرماید، با عنوان اُذُن خیر و رسول رحمت تعبیر فرموده است. بنابراین قبول توجیه­ های متربّی از طرف مربّی، زیرکی مربّی را خدشه­دار نمی­کند، بلکه مایه­ی بزرگواری مربّی است. 💐امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: 🌸بهترین اخلاق جوانمرد،تغافل و پشم پوشی از اشتباهات دیگران است. 📚میزان الحکمه ح۳۲۵۶ (تربیت اسلامی، بازی، آزادی، نشاط) @jqkhhamedan
۱۶/٨ 📚گزاره های تربیتی 🎞 ویژگی های گزاره های تصویری: ۳_تفاوت گزاره های تصویری مثبت ومنفی: گزاره تصویری مثبت معمولا برای تأثیر گذاری نیازمند به تکرار است؛یعنی این گونه نیست که پدر یک یا چند بار تشکر کند وفرزند هم یاد بگیرد. تشکر کردن، کمک کردن، احترام گذاشتن و....باید اخلاق ثابت ودائمی پدر ومادر باشد تا فرزند پیام های مثبت این گزاره ها را درک کرده وارزشی بودن این رفتار ها را بفهمد؛ بدون تردید پدر ومادر، پیشوای تربیتی فرزندان هستند؛ پس باید برای تربیت خویش و توجه به رفتار هایی که از آنان سر میزند، تلاش ویژه ای داشته باشند. (تربیت اسلامی، بازی، آزادی، نشاط) @jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ آیت الله اراکی: انتقام باید در سطحی باشد که هیبت و اقتدار شکسته شده نظام اسلامی را بازگرداند / دولت کاری نکند که این باقی مانده از دولتش، با آبرو ریزی و بدنامی برای همیشه تمام شود 💢 آیت الله اراکی در گفتگو با فارس: اساسا در سیاست خارجی ما خطاهای بزرگی صورت گرفت که دشمن را به گستاخی بی سابقه ای تشویق نمود. سیاست انفعالی در برابر دشمن، دشمن را آنچنان جرأت داد که به جنایتی بزرگ در به شهادت رساندن سردار عزیز قاسم سلیمانی و اخیرا به ترور دانشمند بزرگ و خلاق کشور، شهید عزیز محسن فخری زاده دست زد. سیاست خارجی ما باید از حالت انفعال برون بیاید و شورای امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور باید از سیاست پاسخ ندادن به جنایت دشمن خارج شود و به سیاست فعال اقدام متقابل و قوی و کوبنده روی آورد. انتقام خون شهیدان هسته ای و شهید بزرگ حاج قاسم سلیمانی و شهید اخیر دانشمند بزرگ محسن فخری زاده، باید گرفته شود، و این انتقام باید در سطحی باشد که هیبت و اقتدار شکسته شده نظام اسلامی را بازگرداند. اصل برجام، یک قرارداد نا مشروع است و دلیل آن این است که خط قرمز های مقام معظم رهبری که مبتنی بر منافع ملت بود در آن رعایت نشد. به دولت توصیه می‌کنم که کاری نکنند که این زمان باقی مانده از این دولت با آبرو ریزی و با بدنامی برای همیشه تمام شود.
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 لحظاتی از تشییع و طواف پیکر دانشمند برجسته هسته ای، شهید فخری‌زاده در حرم مطهر امام رضا(ع) 🌷
🦋🌱🦋 🌱🦋 🦋 ↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ 📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی) ✍به قلم: بهناز ضرابی زاده @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: با شنیدن این حرف، دلهره به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد. مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانه ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی درِ توی ساختمان را هم قفل کردم و یک چهارپایه گذاشتم پشت در. آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید، پرسید: «این کارها چیه؟!» ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی.» بعد از شام، صمد لباسش را پوشید. پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم.» گریه ام گرفته بود. با التماس گفتم: «می شود نروی؟» با خونسردی گفت: «نه.» گفتم: «می ترسم. اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کار کنم؟!» صمد اول قضیه را به خنده گرفت 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 📚 @jqkhhamedan
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت. اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه؟!» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد. دیگر مطمئن شده بودم یک نفر می خواهد ما را اذیت کند. از ترس تمام چراغ ها را روشن کردم. بار آخری که صدای زنگ آمد، رفتم روی پشت بام و همان طور که صمد یادم داده بود اسلحه را آماده کردم. دو مرد وسط کوچه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. حتماً خودشان بودند. اسلحه را گرفتم روبه رویشان که یک دفعه متوجه شدم یکی از مردها، همسایه این طرفی مان، آقای عسگری، است که خانمش پا به ماه بود. آن قدر خوشحال شدم که از همان بالای پشت بام صدایش کردم وگفتم: «آقای عسگری شمایید؟!» بعد دویدم و در را باز کردم. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 📚 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان ۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: آقای عسگری، که مرد محجوب و سربه زیری بود، عادت داشت وقتی زنگ می زد، چند قدمی از در فاصله می گرفت. به همین خاطر هر بار که پشت در می رسیدم، صدای مرا نمی شنید. آمده بود از من کمک بگیرد. خانمش داشت زایمان می کرد. کمی بعد، از آن خانه اسباب کشی کردیم و خانه دیگری در خیابان هنرستان اجاره کردیم. موقع اسباب کشی معصومه مریض شد. روز دومی که در خانه جدید بودیم، آن قدر حال معصومه بد شد، که مجبور شدیم در آن هیر و ویری بچه را ببریم بیمارستان. صمد به تازگی ژیان را فروخته بود و بدون ماشین برایمان مکافات بود با دو تا بچه کوچک از این طرف به آن طرف برویم. نزدیک ظهر بود که از بیمارستان برگشتیم. صمد تا سر خیابان ما را رساند و چون کار داشت دوباره تاکسی گرفت و رفت. معصومه بغلم بود. خدیجه چادرم را گرفته بود و با نق و نق راه می آمد و بهانه می گرفت. می خواست بغلش کنم. با یک دست معصومه و کیسه داروهایش را گرفته بودم، با آن دست خدیجه را می کشیدم و با دندان هایم هم چادرم را محکم گرفته بودم. با چه عذابی به خانه رسیدم، بماند. به سختی کلید را از توی کیفم درآوردم و انداختم توی قفل. در باز نمی شد. دوباره کلید را چرخاندم. قفل باز شده بود؛ اما در باز نمی شد. انگار یک نفر آن تو بود و پشت در را انداخته بود. چند بار به در کوبیدم. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 📚 @jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گام‎های بلند یک دانشمند 🔹شاید خیلی‌هایمان از شهید محسن فخری‌زاده تا به حال چیزی نشنیده بودیم. اما او دانشمندی بود که کارهای زیادی برای کشورمان در عرصه‌های علمی انجام داد. در این ویدیو برخی از مهم‌ترین فعالیت‌های علمی او را مرور کرده‌ایم.