جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_48 خشکش زد.. چشمانش شیشه ای شد.. لبخند کنارِلبش طعمِ تلخی به کامم نشا
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_49
به ایران رسیدیم..با ترس از هواپیما پیاده شدم.
مادر لبخند زد.. نفس گرفت٬ عمیق..
چشمانش حرف میزد.. اما زبانش نه.. گونه هایش پر شد از مروارید و من فقط نگاهش کردم. این زن چه چیزی برای دلبستن در این خاک داشت؟
وارد سالن فرودگاه شدیم.کمی عجیب به نظر میرسد. تمیز بود و شیک..بدون حضور شتر و اسب..باتعجب به اطراف نگاه کردم. فرودگاهش که شباهتی به تصویر سازیِ اخبارهای مورد علاقه پدر نداشت.
چشم چرخاندم٬تا جایی که مردمکهایم یاری میکرد..اینجا چقدر مدل و سوپر مدل حضور داشت..شاید جشنواره بازیگران سینمایشان بود..وشاید جشنی که ثروتمندان را در اینجا جمع میکرد..
آخر دکورِ چهره و لباسِ زنان و مردان گویایِ چیزی جز یک میهمانی عظیم نبود..
با قدمهایی بهت زده از دیدن جوانانِ غرق در آرایش و وسواس در مدِل مو و پیچیده در لباسهای خوش دوخت٬آرام آرام به سمت خروجی رفتم با چمدانی در دست و مادری حیران مانده درفضا..نه… بیرون از در هم نه درشکه ای بود و نه خرابه ای..همه چیز زیبا بود٬درست مانند داخل..
ناگهان چشمم به چند زن و دختر چادر پوش افتاد..اما اصلا شبیه خاطرات کودکیم نبودند..
دو دختر جوان با روسری و کفشای رنگی که با کیفشان ستِ شده بود٬سیاهی چادر را به رخ هر بیننده ای می کشیدند
و دو زن میانسالِ همراهشان که شیک و تیره پوشی را در زیر آن پارچه ی مشکی به هر عابری متذکر می شدند..
اینجا ایران بود؟سرزمینِ زشتی و کشتار؟
شاید هواپیمایی در خاکی دیگر زمین گیر شده بود..
سوار اولین تاکسی زرد رنگ شدیم.. نمی توانستم درست فارسی صحبت کنم.
مادر هم که روزه سکوتش را نمی شکست.آدرس خانه قدیمی مان در ایران را که سالها قبل روی تکه کاغذی توسط پدر حک شده بودو به کمک یان از میان اوراقش پیدا کرده بودم٬ به پیرمرد راننده دادم..
پیرمرد نگاهی به کاغذ کرد (اوه.. اسم خیابونا خیلی وقته عوض شده..این آدرسو از کجا آوردین؟)
از درون آیینه نگاهش کردم. لغتی مناسب برای پاسخگویی نمیافتم
پیرمرد که گنگی ام را دید لبخند زد (پس شانس آوردین که گیر یه پیرمرد افتادین.. آخه جوونا که اسم قدیمی خیابونارو بلد نیستن..اما نگران نباشین من میرسونمتون..)
یعنی خیابانهای اینجا چند اسم داشت؟واین آدرس٬خاطره ای خاک خورده از گذشته بود؟
هر چه بیشتر در خیابانها دور میزدیم٬ تعجب من بیشتر میشد.
انگار تمام شهر میزبانِ میهمانانِ جشن پوش بود.پدر برای آزادیِ همین خلق شعار میداد و فریاد میکشید؟
@jqkhhamedan
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند:
هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید
وقتی شعرش را شنید گفت:من پدر این درویش را در میآورم.
زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت:من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی.
از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد
گفت:من از راه دور آمدهام و گرسنهام درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت:زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!
پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:درویش! این چی بود كه سوختم؟
درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد،
گفت:حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی.
🍃
🌺🍃
✍🏻📚
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
@jqkhhamedan
✨ذکر روز "شنبه"✨
"۱۰۰مرتبه" 🍃🌸ياربّ العَالمَِين🌸🍃
🌸ای پروردگار جهانیان 🌸
امروز شنبه
15 آبان ۱۴۰۰ شمسی
30 ربیع الاوّل ۱۴۴۳ هجری قمری
6 نوامبر 2021 میلادی
🔸🌷🆔 @jqkhhamedan 🌹🌟🔸
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀
دعای هفتم صحیفه سجادیه
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ،
وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ،
وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.
ذَلّتْ لِقُدْرَتِکَ الصّعَابُ،
وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ،
وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ،
وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ.
فَهِیَ بِمَشِیّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَهٌ،
وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَهٌ.
أَنْتَ الْمَدْعُوّ لِلْمُهِمّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمّاتِ،
لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلّا مَا کَشَفْت
وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبّ مَا قَدْ تَکَأّدَنِی ثِقْلُهُ،
وَ أَلَمّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجّهْتَهُ إِلَیّ.
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهْتَ،
وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ،
وَ لَا مُیَسّرَ لِمَا عَسّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،
وَ افْتَحْ لِی یَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ،
وَ اکْسِرْ عَنّی سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِکَ،
وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ،
وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ،
وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجاً هَنِیئاً،
وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً.
وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ،
وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِکَ.
فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبّ ذَرْعاً،
وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً،
وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ،
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ،
فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ،
یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
اللهم عجل لولیک الفرج
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
@jqkhhamedan
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
♡︎بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ♡︎
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ،
وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
پس سه مرتبه دست بر ران راست خود میزنے و در هر مرتبه میگویے:
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
#متن
#دعای_عهد
#خودسازی
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_49 به ایران رسیدیم..با ترس از هواپیما پیاده شدم. مادر لبخند زد.. نفس گ
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_50
خیابانهای زیبا اما شلوغ و پر ترافیک..
زنان و مردانی عجیب که ظاهرشان از آمادگی برای حضور در میهمانی خبر میداد
و گاه چادرپوشان و ریش مسلکانِ ساده در بینشان چشم را آگاه میکردند از وجب کردنِ خیابان..
فرقی عظیم بود بین خاطراتِ حک شده در کودکیم و چیزی که قرار بود خاطره شود..
صدای پیرمرد بلند شد( تا حالا ایران نیومدی دخترم؟)
آمده بودم اما انگار نیامده بودم..
پیرمرد سری پر لبخند تکان داد(ظاهرا فارسی بلد نیستی..اشکال نداره٬من مسافر مثه شما٬ زیاد دیدم.یه مدت که بگذره از منم بهتر فارسی حرف میزنید.. غصه ات نباشه بابا جان..)
بابا؟ چه مهربانی عجیبی در بابا گفتنش موج میزد..حسی غریب که هیچ وقت تجربه اش نکردم
چشمم به مادر افتاد
صورتش برق میزدو چشمانش اپرایی پر شور اجرا میکردند..
نشستن در یک تاکسی زرد آن هم در کشوری که کابوسِ حاکمیتش تیشه شد بر ریشه ی زندگیمان٬ ناباورانه ترین٬ ممکنِ دنیا بود ..
بیچاره پدر که عمرش به مستی و سلامِ بی جوابِ هیلتری در دنیایِ سازمانی اش گذشت.. و نفهمید که خلق ایران در گیرو دار ِ روزمرگی فراموششان کرده اند..
خیابان ها هر چند پر از دست اندازهای ماشین افکن اما زیبا بود..
پر از هجوم زندگی..
ریتمی از هالیوود زدگی و سنت گرایی.. که در ظاهرِ عجیبِ مردم و صفِ غریبِ نانوایی هایشان کاملا مشهود بود..
حکایتی از کلاغ و تلاش بی فرجام برای طاووس شدن..
چقدر تاسف داشت٬ حال این مردم..
در ترافیکی بی انتها زندانی شدیم.. دلهره ای مَلَس به وجودم چنگ میزد.
پیرمردِ راننده سری تکان داد (هی.. یادش بخیر..این آدرستون خیلی از خاطرات گذشته رو برام زنده کرد.. چه روزایی بود.. الانمو نبین.. تو جوونی یه یلی بودم واسه خودم..
اعلامیه میذاشتم زیر لباسامو ده برو که رفتیم.. مامورای ساواک خودشونو میکشتن هم به گردِ پام نمیرسیدن..)
آه کشید٬ بلند و پر حزن ( داداشم واسه این انقلاب شهید شد.. خیلی از رفیقام جون دادن زیر دست و پای اون ساواکی های از خدا بی خبر.. به قول نوری گفتنی:
ما برای آنکه ایران..
خانه ی خوبان شود..
رنج دوران برده ایم..
اما آخرش از کل انقلاب سهممون شد همین یه ماشین و کرایه اش که نون زن و بچه مونو باهاش میدیم..
اما بازم خدارو شکر.. راضیم.. امنیت باشه٬ ما به نونِ خشکم راضی هستیم..)
ادامه دارد..
@jqkhhamedan
❤️🍃❤️
#عاشقانه_شهدا🙃🌸
💞برای خرید #عقد برای آقاجواد #ساعت خریدم.
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست.
پرسیدم چرا ساعت را دستت #نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت:
توی #قنوت_نماز نگاهم به ساعت
می افتاد
و فکرم می اومد پیش تو...
...می دونی که باید اول #خدا باشه بعد #خانواده..
@jqkhhamedan
💠 رهبر معظم انقلاب:
🌹 بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید باهم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. این را اصل قرار بدهید، تا ان شاء الله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
١٣٧٠/۴/٢٠
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
@jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌸ما دیده به راه دلبری مه روئیم
🎊با باده ناب دیده را می شوئیم
🌸در این شب پر شکوه با هر صلوات
🎊تبریک به صاحب الزمان میگوئیم
💫🎊ولادت با سعادت امام
حسن عسکری(ع) مبارک باد🎉 💐