هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
♡︎بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ♡︎
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ،
وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
پس سه مرتبه دست بر ران راست خود میزنے و در هر مرتبه میگویے:
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
#متن
#دعای_عهد
#خودسازی
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_49 به ایران رسیدیم..با ترس از هواپیما پیاده شدم. مادر لبخند زد.. نفس گ
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_50
خیابانهای زیبا اما شلوغ و پر ترافیک..
زنان و مردانی عجیب که ظاهرشان از آمادگی برای حضور در میهمانی خبر میداد
و گاه چادرپوشان و ریش مسلکانِ ساده در بینشان چشم را آگاه میکردند از وجب کردنِ خیابان..
فرقی عظیم بود بین خاطراتِ حک شده در کودکیم و چیزی که قرار بود خاطره شود..
صدای پیرمرد بلند شد( تا حالا ایران نیومدی دخترم؟)
آمده بودم اما انگار نیامده بودم..
پیرمرد سری پر لبخند تکان داد(ظاهرا فارسی بلد نیستی..اشکال نداره٬من مسافر مثه شما٬ زیاد دیدم.یه مدت که بگذره از منم بهتر فارسی حرف میزنید.. غصه ات نباشه بابا جان..)
بابا؟ چه مهربانی عجیبی در بابا گفتنش موج میزد..حسی غریب که هیچ وقت تجربه اش نکردم
چشمم به مادر افتاد
صورتش برق میزدو چشمانش اپرایی پر شور اجرا میکردند..
نشستن در یک تاکسی زرد آن هم در کشوری که کابوسِ حاکمیتش تیشه شد بر ریشه ی زندگیمان٬ ناباورانه ترین٬ ممکنِ دنیا بود ..
بیچاره پدر که عمرش به مستی و سلامِ بی جوابِ هیلتری در دنیایِ سازمانی اش گذشت.. و نفهمید که خلق ایران در گیرو دار ِ روزمرگی فراموششان کرده اند..
خیابان ها هر چند پر از دست اندازهای ماشین افکن اما زیبا بود..
پر از هجوم زندگی..
ریتمی از هالیوود زدگی و سنت گرایی.. که در ظاهرِ عجیبِ مردم و صفِ غریبِ نانوایی هایشان کاملا مشهود بود..
حکایتی از کلاغ و تلاش بی فرجام برای طاووس شدن..
چقدر تاسف داشت٬ حال این مردم..
در ترافیکی بی انتها زندانی شدیم.. دلهره ای مَلَس به وجودم چنگ میزد.
پیرمردِ راننده سری تکان داد (هی.. یادش بخیر..این آدرستون خیلی از خاطرات گذشته رو برام زنده کرد.. چه روزایی بود.. الانمو نبین.. تو جوونی یه یلی بودم واسه خودم..
اعلامیه میذاشتم زیر لباسامو ده برو که رفتیم.. مامورای ساواک خودشونو میکشتن هم به گردِ پام نمیرسیدن..)
آه کشید٬ بلند و پر حزن ( داداشم واسه این انقلاب شهید شد.. خیلی از رفیقام جون دادن زیر دست و پای اون ساواکی های از خدا بی خبر.. به قول نوری گفتنی:
ما برای آنکه ایران..
خانه ی خوبان شود..
رنج دوران برده ایم..
اما آخرش از کل انقلاب سهممون شد همین یه ماشین و کرایه اش که نون زن و بچه مونو باهاش میدیم..
اما بازم خدارو شکر.. راضیم.. امنیت باشه٬ ما به نونِ خشکم راضی هستیم..)
ادامه دارد..
@jqkhhamedan
❤️🍃❤️
#عاشقانه_شهدا🙃🌸
💞برای خرید #عقد برای آقاجواد #ساعت خریدم.
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست.
پرسیدم چرا ساعت را دستت #نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت:
توی #قنوت_نماز نگاهم به ساعت
می افتاد
و فکرم می اومد پیش تو...
...می دونی که باید اول #خدا باشه بعد #خانواده..
@jqkhhamedan
💠 رهبر معظم انقلاب:
🌹 بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید باهم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. این را اصل قرار بدهید، تا ان شاء الله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
١٣٧٠/۴/٢٠
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
@jqkhhamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌸ما دیده به راه دلبری مه روئیم
🎊با باده ناب دیده را می شوئیم
🌸در این شب پر شکوه با هر صلوات
🎊تبریک به صاحب الزمان میگوئیم
💫🎊ولادت با سعادت امام
حسن عسکری(ع) مبارک باد🎉 💐
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_50 خیابانهای زیبا اما شلوغ و پر ترافیک.. زنان و مردانی عجیب که ظاهرشان
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_51
خدا.. خدا.. خدا.. بختکی که برای تمام زندگیم نقشه داشت..
و حالا از زبان این پیرمرد آتش میشد و سینه ام را میسوزاند..
باید عادت میکردم..
خدا وِردِ زبانِ این جماعت ایرانی بود..
بالاخره بعد از ساعتها ترافیکِ سرسام آور اما پر از مردم شناسی به خانه رسیدیم..
چشمان مادر دو دو میزد.
پیرمرد چمدان ها را جلوی پایم گذاشت و آدرس خانه را با اسمهای جدیدش روی تکه کاغذی نوشت و به دستم داد
( اینو داشته باش که یه وقت به مشکل نخوری.. راستی٬ به ایرون هم خوشی اومدی باباجان.. ان شالله کنگر بخوری و لنگر بندازی.. اینجا یه تیکه نون بربریش میارزه به کل فرنگستون و آدماش)
چشمها و لبخند کنج لبش زیادی مهربان بود٬ درست مثل تمام مسلمانان ترسو..
در کنار مادر٬ رو به روی خانه ایستادم..
درش بزرگ بود و تیره رنگ..
کلید را به طرف در بردم.. اما نه.. این گشایش٬ حق مادر بود..
کلید را به دستش دادم..
در را باز کرد با صورتی خیس از اشک..
و زبانی که قصد شکستنِ طلسمش نبود..
با باز شدن در٬ عطری از گذشته بر مشام خزید..
کهنه گی در برگهای مرده ی زیر پایمان هویتشان را فریاد میزدند..
خانه ای عجیب..
درست شبیه همان فیلمهایِ ایرانی که گاه مادر در نبود پدر میدید..
با حیاتی بزرگ و مدفون در برگهای چندین ساله که محصولِ درختان بلند و تنومندِ باغچه ی حاشیه نشینِ دیوارش بود و حوضی بزرگ که از علائم حیاتی اش آبی لجن بسته به چشم میخورد..
و خانه ای بزرگ که بی شبهات به محل تجمع ارواح نبود و میلی برای بازدیدِ داخلش سراغت را نمیگرفت..
نمی دانستم حسم چیست؟؟ نفرت یا علاقه..؟؟
اما هر چه بود٬ عقل ماندن را تایید نمیکرد..
پس بی ورود از در خارج شدم..
پیرمرد کنار ماشین اش ایستاده بود و با دستمالی قرمز رنگ شیشه هایش را تمیز میکرد.
(هتل)..
پیرمرد ایستاد( میخواین برین هتل باباجان..) با سر تایید کردم..
مادر قصد دل کندن نداشت اما من هم قصدی برای ماندن نداشتم.
با گامهایی تند به سراغش رفتم. دستش را کشیدم. تکان نمیخورد.
درست مانند کودکی لج باز. کنار گوشش زمزمه کردم( بیا بریم هتل.
این خونه الان قابل سکونت نیست) مسرانه سرجایش ایستاد. کلافه شدم.
( اگه بیای بریم هتل. قول میدم خیلی زود کسی رو بیارم تا اینجا رو تمیز کنه.. بعد میتونیم اینجا بمونیم..)
انگار راضی شد و با قدمهایی سست به سمت ماشین رفت..
@jqkhhamedan
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #سرود بسیار زیبا🌹
❤ میلادت مبارک ...
🎤 حاج #سیدمجید_بنی_فاطمه
🌹 #ولادت_امام_عسکری (ع)💚
🌹#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌹
ʝơıŋ➘
|❥ @jqkhhamedan
🔴 خلق پول تورمزا در دولت رئیسی ۹۵ درصد کاهش یافت
🔹 بر اساس آمار بانک مرکزی، در ۴ ماه نخست امسال دولت روحانی ۵۸۶۰۰ میلیارد تومان پول تورمزا خلق کرده و پایه پولی را بالا برده است که عامل افزایش شدید نقدینگی و تورم و خالی شدن جیب مردم شده است.
🔹اما از مردادماه با تغییر دولت، جلوی خلق پول بیرویه گرفته شده به طوری که در ماههای مرداد و شهریور فقط ۱۴۰۰ میلیارد تومان خلق پول جدید صورت گرفته است.
🔹بدین ترتیب در حالی که در ۴ ماه پایانی دولت روحانی به طور متوسط ماهانه ۱۴۶۵۰ میلیارد تومان خلق پول جدید صورت گرفت در دولت رئیسی این رقم به ۷۰۰ میلیارد تومان کاهش یافت که بیانگر کاهش ۹۵درصدی است.
@jqkhhamedan
📝 نامه امیدبخش #امام_حسن_عسکری علیهالسلام
✍ #رهبر_انقلاب : «عدهای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیهالسّلام) از راه پدرانش منصرف شده.
امام عسکری(علیهالسّلام) در نامهای به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوشنیّتی و خوشفکری شما آرام است.»؛
«ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم #تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.»
#میلاد_امام_حسن_عسکری
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@jqkhhamedan