فرهنگی قرآنی غیرحضوری و مجازی
🔆🔆🔆🔆🔆🔆 💢مرکز آموزش غیر حضوری و مجازی برگزار می کند : کارگاه "ارتباط موثر با فرزندان و راههای قانون
🌹🌷🌹🌷🌹
🔮شروع دوره اموزش تربیت فرزند
💢شروع دوره : سهشنبه 10بهمن ساعت 15تا17
💢نکته: لینک کلاس برای دوستانی که ثبت نام کردند ارسال شده است.
#دوره_تربیت_فرزند
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
🔆🔆🔆🔆🔆
💢کارگاه روخوانی و روانخوانی قران
ویژه طلاب مرکز آموزش مجازی و غیر حضوری
🕰زمان : روزهای یکشنبه ساعت 9تا11
🎤استاد : سرکار خانم ایمان یوسفی
🔅شروع دوره : حد نصاب ثبت نام ها
⚜تعداد جلسات : 14 جلسه
🌐مدل برگزاری : آنلاین
💰هزینه : 80000 تومان
🍃مهلت ثبت نام : تا شنبه 14بهمن
💳شماره کارت:
6037991199512009
✍نحوه ثبت نام :فرم زیر را پر کنید
http://forms.jz.ac.ir/f_170/
#اطلاعیه
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
🔆🔆🔆🔆🔆
💠کارگاه عملی تجوید قران
🕰تعداد جلسات :12تا14 جلسه (روز های یکشنبه و سه شنبه ساعت 19تا20)
💰مبلغ : 80000 تومان
💳 شماره کارت :
6037991199512009
💠شیوه برگزاری : مجازی و انلاین
🎤استاد :سرکار خانم صرافی
💎نکته :گواهی پایان دوره به دوستانی تعلق میگیرد که نمره 17به بالا میگیرند.
⚜اولین جلسه : بعد از به حد نصاب رسیدن کلاس
✍مهلت ثبت نام :تا 13بهمن
🌐لینک ثبت نام:
http://forms.jz.ac.ir/f_175/
#اطلاعیه
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
فرهنگی قرآنی غیرحضوری و مجازی
🔆🔆🔆🔆🔆 💠کارگاه کاربردی "ادمین شو" 🕰 10 جلسه (روز های شنبه و یکشنبه و پنجشنبه ساعت 8تا9) 💰مبلغ : 15
🌹🌷🌹🌷🌹
🔮شروع دوره اموزش "ادمین شو"
💢شروع دوره : پنج شنبه 12بهمن ساعت 8تا9
💢نکته: لینک کلاس برای دوستانی که ثبت نام کردند ارسال شده است.
#دوره_ادمین_شو
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
فرهنگی قرآنی غیرحضوری و مجازی
🔆🔆🔆🔆🔆 💢آموزش احکام مختص بانوان (دماء ثلاثه) همراه با پرسش و پاسخ ویژه طلاب مرکز آموزش مجازی و غیر
🌹🌷🌹🌷🌹
🔮شروع دوره اموزش "احکام بانوان"
💢شروع دوره : پنجشنبه 12بهمن ساعت 8تا9
💢نکته: لینک کلاس برای دوستانی که ثبت نام کردند ارسال شده است.
#دوره_آموزش_ادمین_شو
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
فرهنگی قرآنی غیرحضوری و مجازی
🔆🔆🔆🔆🔆 💢"کارگاه تجوید قران " ویژه طلاب مرکز آموزش غیر حضوری و مجازی 🍃تعداد جلسات: 10 تا 12 جلسه ⏰
🌹🌷🌹🌷🌹
🔮شروع دوره اموزش تجوید قران
💢شروع دوره : پنج شنبه 12بهمن ساعت 8تا9
💢نکته: لینک کلاس برای دوستانی که ثبت نام کردند ارسال شده است.
#دوره_تجوید_قران
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
#اطلاعیه
ثبتنام حضور در اجلاسهای روایت پیشرفت (روایتِ قهرمان امید)
✅ باسخنرانی رئیس جمهور
❇️ روایتگری حاج حسین یکتا
✳️ روایت فعالان عرصه پیشرفت
🔺زمان: دوشنبه 16 بهمن ساعت 8 الی 14
🔻مکان: تهران، سالن اجلاس سران
🔻مهلت ثبتنام: تاساعت12 روزشنبه 14بهمن
🔺 جهت ثبتنام کلیک کنید
#ادارهکلامورفرهنگی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
@jz_mft
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمهالله در سال ۱۳۵۷ به کشور متن این خاطره رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح ذیل است:
امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، سالی که ایشان، روزی که ایشان وارد شدند آنجا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسهی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همهی دورشان را گرفته بودند، میبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،گفتم بعد میرویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکی دو شب بود که آن مدرسهی علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیهی برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن میخوانند. حالا کِی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطهی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولولهی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمدهاند، رفتهاند. حالا غیر از اینکه مردم آمدهاند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، - نمیدانم - دوستان قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّهای بخواهند ملاقات کنند، یک عدّهای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همهی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمیرفت؛ مرتب قرآن میخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجوری است.
یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلیکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند.
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایی را که من عهدهدار بودم، انجام میگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر میکردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهای آنجا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام میدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار میکردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط میآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی میآید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و
ایام دوازده بهمن، گرامی میدارند - به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه میکردیم. روی پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمیآید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
#دهه_فجر
⬇️⬇️⬇️
@jz2305