با سلام خدمت اولیاء عزیز و همکاران گرامی
یک نمونه گزارش دقیق از مرور که این والد عزیز (جناب سلطانی) بسیار با سلیقه و دقت کافی فرستادند و انتظار می رود والدین دیگر نیر با همین دقت مرورها را گزارش دهند 👇👇
سلام علیکم فارسی:
خوانش متن: خیلی خوب
واژه نامه:یک غلط خیلی خوب
هم خانواده: دو غلط خیلی خوب
متضاد: خیلی خوب
واژه آموزی:خیلی خوب
ده خط املا: ۱غلط خیلی خوب
طراحی ده سوال از نگارش: ۳غلط خیلی خوب
🌺#طرح_درس_روزانه🌺
❇️ریاضی چهارم فصل 6 صفحه 136 - 137 (ج13)
❇️ موضوع: فعالیت و کاردر کلاس صفحه 136 - 137
❇️ مشاهده و دانلود ویدیو کلیک کنید 👈 🎥
🌺 درود خدا بر شما🌺
#شهید_امروز
🔸خواب عجیبِ یک مادر شهید بعد از شهادتِ حسن شفیعزاده
#متن_خاطره|وقتی مراسم خاکسپاری پیکر مطهر حسنآقا انجام شد و اطراف مزارش خلوتتر شد؛ مادری جلو اومد و پرسید: این شهید کیه و چه مسئولیتی در جبهه داشته؟ گفتیم: فرمانده توپخانه سپاه بوده؛ چطور؟ این مادر عزیز جواب داد: «چون من میدونم این شهید خیلی مقام عالی داره.» گفتیم: «شما از کجا میدونید؟» گفت: «من مادر همین شهیدی هستم که شهید شفیع زاده رو کنارش دفن کردید. دیشب فرزند شهیدم رو در خواب دیدم که با وضع و لباس مرتب اومده بود. سوال کردم چه خبره مادر؟ پسرم گفت: مگه شما نمیدونید که یکی از فرماندهان والامقام مهمون ماست؟ ما همگی به استقبال ایشون اومدیم. شهید بهشتی، شهید مدنی، شهید چمران و ... همه بزرگان ما هم برای پیشواز ایشون اومدند ... من دیشب این خواب رو دیدم و امروز اومدم ببینم اون شهید والامقامِ شهرمون کیه...
💢 ۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید حسن شفیعزاده [فرمانده توپخانه سپاه] گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدشفیعزاده #مقام_شهید #شهدای_آذربایجانشرقی #رویای_صادقه
[ عکس ]
#کانال_آموزشی_سوم_چهارم
❇️تدریس دروس بصورت چند رسانه ای
❇️ویدیو و پاورپوینت
❇️آزمون های متنوع
❇️تست هوش با جواب
❇️بازی های کلاسی
نمایش ویدیو:👈 🎥
آدرس کانال👇
کلیک کنید
🌺#طرح_درس_روزانه🌺
❇️ریاضی چهارم فصل 6 صفحه 136 - 137 (ج14)
❇️ موضوع:گاج ریاضی صفحه 163 تا 166
❇️ مشاهده و دانلود ویدیو کلیک کنید 👈 🎥
🌺 درود خدا بر شما🌺
#عاشقانه
🌸 شهادت؛ خانوادگی قشنگتره...
روایتی عاشقانه از زوجی که با هم شهید شدند
🌼#ازدواج|محمدابراهیم موسیپسندی ۲۱ساله و مرضیهعاملی ۲۰ساله بود؛ که نشستند سر سفرهی عقد... ازدواجی که شروعِ یک زندگیِ عاشقانه، اما کوتاه بر روی زمین بود
🌼#گریه|ابراهیم مجاهد بود و ازدواج؛ مانعِ حضورش در جبهه نشد. مرضیه هم که تحمل دوری از همسرش رو نداشت؛ شروع کرد به گریه... بعدها ابراهیم براش نوشت: من آن گریهی تو در آخرین دیدارمان را فراموش نمیکنم. نبین که در ظاهر گریه نکردم؛ اما در دل اشک ریختم، تا تو ناراحت نشوی... من تو را از ته قلب میخواهم و تنها یک دیدارت، دنیایی تازه و دیگر به من میدهد.
🌼#جهاد_با_هم|ابراهیم به همسرش گفت: تو هم با من بیا بریم جبهه. مرضیه هم قبول کرد و باهاش به پادگان شهید بهشتی اهواز رفت. ابراهیم توی نامهای بعدها برا مرضیه نوشت: دلم میخواست که تو در کنارم باشی؛ و به خداوند تبارک و تعالی عرض میکردم که ای مولای من! و ای آقای من! من برای خدمت به تو عیالم را هم به منطقه آوردم، تا شاهد تلاش بیشتر من باشی...
🌼#سرباز_مهدیعج|مرضیه توی نامهای برا ابراهیم نوشت: خوشحالم که همسرِ سربازِ امام زمان(عج) هستم... ابراهیم هم در جوابش نوشت: سرباز امام زمان(عج) اون بسیجیه که جمجمهاش رو به حق عاریه میده.
🌼#عروج|کمتر از ۴ماه از پیوند عاشقانهی اونا بر روی زمین میگذشت؛ تا اینکه ۹ اردیبهشت ۶۲ دوشادوشِ هم؛ در جادهی آبادان-خرمشهر شهید؛ و با هم به بهشت رسیدند.
__________
🇮🇷ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
#شهادت_خانوادگی #شهدای_مازندران #شهیدموسیپسندی #شهیدهعاملی #شهدای_زن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری
🎥ماجرای عنایت شهید موسیپسندی به فرزند شهیدی که استاد دانشگاهِ ضدانقلاب بیرونش کرده بود...
خاطرهای ناب از سردار شهید محمدابراهیم موسیپسندی با روایتگری حجتالاسلام گلپیچی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدموسیپسندی #عنایت_شهدا #شهدای_مازندران
#معلم
🧔🏻معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند.
معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند.
روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
🆔@k4hadi
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
علوم چهارم درس 13 سوالات متن.pdf
4.88M
#علوم_چهارم
✅علوم چهارم ابتدایی
📌سوالات متن درس 13
✍️جهت جاگذاری در متن کتاب
✍️ سه سلام به سه معلم بزرگ زندگی
🌸سلام بر مادران مهربان که درس مهربانی را مدیون مهر و عطوفت آنان هستیم.🌸
🌷سلام بر پدران مقتدر و زحمت کش که درس صلابت و استقامت را در سایه سار حمایتشان آموختیم.🌷
🌺سلام بر معلمان دلسوز که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهشان فرا گرفتیم.🌺
🍁سه معلم گرامی روزتان خجسته، سایه تان مستدام🍁
🆔 @k4hadi
#معلم
#سلام_به_بزرگترین_معلم_بشریت
👋السلام عليك يا وارث كنز العلوم الإلهية
🌺 آقا جان کی می آیی و در کنار کعبه نوای زیبای «انا المهدی » را سر می دهی؟
🌺کی می آیی و 25 حرف علم را در گستره گیتی منتشر می کنی؟
📣پیامبر فرمود:
علم، بیست و هفت حرف است....هر گاه قائم ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را در میان مردم اشاعه و آموزش می دهد.
❣️ای معلم بی همتا روزت مبارک❣️
🆔 @k4hadi
#معلم_شهید
🔸چند روایت از شهیدی که نوجوانان در تشییع او غش کردند/قسمتدوم
🌼#پول_نزول|رفته بود یه اداره برا دیدن دوستِ کارمندش. اونجا آقایی رو دید که از حرفاش معلوم بود بخاطر مشکل مالی میخواد از جایی نزول بگیره. حاجعباس با اینکه اون آقا رو نمیشناخت، بهش کمک کرد و نذاشت کار به جایی برسه که اسیرِ پولِ نزول بشه. اونقد هم مخفیانه اینکار رو کرد که پسرش میگه: ما تا مدتها بعد از شهادتش هم از این ماجرا خبر نداشتیم.
🌼#دوربین|حاجعباس فوتبالیست بود و با هم میرفتیم فوتبال. اون ایام توی مدرسه یکی از دوستای دخترم بهش گفته بود که پدرش دوربین داره و توی خونه ازشون فیلم گرفته. دخترم هم اومد و این قضیه رو برام تعریف کرد... یه صبح جمعه که داشتیم با حاجعباس میرفتیم زمین چمن؛ ترک موتورش این قضیه رو براش تعریف کردم... از فوتبال که برگشتیم، حاجی بهم گفت: یکی دو ساعت دیگه میام دنبالت بریم نماز جمعه...
ظهر داشتم آماده میشدم که حاج عباس اومد.گفت: یا الله بگو میخوام یه سر بیام توی خونه... دیدم حاجی رفته دوربین فیلمبرداری جور کرده. دخترم خیلی خوشحال شد و شب براش جشن تکلیف گرفتیم و فیلمبرداری کردیم
🌼#فرزندان_شهدا|وقتی فرزند شهیدی میخواست کنکور بده؛ انگار خود حاجی کنکور داشت؛ دنبال جزوه میدوید و... همسر شهید میگه: روزهای آخر دائم سفارش بچههای شهدا رو میکرد و میگفت: نگران بچههای خودم نیستم، چون تو هستی؛ اما بچههای شهدا امانت همرزمان ما؛ و نورچشم هستند.
🌼#عشق_به_معلم|اونقد دانش آموزا دوستش داشتند که تشییعش پر بود از دانشآموز. حتی چند تا دانشآموز توی تشییعش غش کردند.
#شهدای_مرکزی #شهیدنجفی
🌺#طرح_درس_روزانه🌺
❇️#ریاضی_چهارم
❇️ موضوع:مرور فصل 6 صفحه 138 - 139 (ج15)
❇️ مشاهده و دانلود ویدیو کلیک کنید 👈 🎥
🆔@k4hadi
🌺 درود خدا بر شما🌺
48.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا