eitaa logo
کرانه عشق امام حسین(ع)
2.6هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
13.2هزار ویدیو
111 فایل
سلام عرض ادب خدمت شما بزرگواران به کانال کرانه عشق امام حسین ع خوش اومدید لینک کانال: @ka_amamhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 تقدیم به کسانی که 🌹با همه گرفتاریها🌹 حالشون خوب خوبه..🌹پر از انرژی مثبتند🌹 غمهاشونو تبادل نمی‌کنند🌹ولی تا دلتون بخواد 🌹لبخند و مهربونی هدیه می کنند 🌹🌹🌹 🌹  تقدیم به قلب مهربون شما 🌹دوستان خوب ظهرتون شاد کنار خانواده🙏🤲🙏🌸🌺🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃سلااااااااااام ظهرتون بخیررر 🍃شااااااااااااادی 💙انشااااااااااالله 🍃حااااااااااااااال 💙دلتون خوب 🍃بااااااااااااااشه
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم چشمان پدر  را نه تو دیدی ونه من بغض عریان پدر را  نه تو دیدی  ونه  من سالها رفته ولی  زخم دلم  خوب نشد زخم دستان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من دلش آتشکده ای بود که  دایم  می سوخت آه سوزان پدر را  نه تو دیدی  ونه  من شعر دلبند نگاهش شده سودای دلم درد پنهان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من شرمسارم که نشد همدم دردش بشوم که غم نان  پدر را  نه  تودیدی  ونه  من کاش می شد بزنم  بوسه به دستش شب وروز پای لرزان پدر را  نه تو دیدی  ونه من روی خاکش بنویسیم پدر تنها بود آتش جان  پدر  را  نه تو دیدی  ونه  من "خنده ی تلخ من ازگریه غم انگیز تراست" چشم گریان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من ┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄zzzzz    
دوشنبه تون آباد ان شاءالله امروز بهترین روززندگیتون باشه دلخوشی همراهتون خداکنارتون خوشبختی مهمون تون خیروبروکت ودعای خیر بدرقه راهتون 🌷🌼
قیامت بی حسین غوغا ندارد🌱 شفاعت بی حسین معنا ندارد🌱 حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد🌱 اللهم الرزقنا کربلا التماس_دعای_فرج
دوشنبه تون عالی 💗 🌼💫دعای امـروز من 💗✨برای تک تک تون 🌷💫آرامش و خیـر و برکت 🌼✨الهی 💗💫شـادی و زیبـایی 🌷✨نصیب لحظه هاتون بشه 🌼💫الهی 💗✨خوشبختی حک در 🌷💫سرنوشت تون باشـه 🌼✨الهی 💗💫به آرزوهاتون برسیـد 🌷✨روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا
سلام روزتون بخیر🤲‏ از برجسته ترین وظایف ما زیارت اربعین است ؛ ما از نزدیک و دور می توانیم بگوییم: «السلام علیک یااباعبدالله الحسین» فرمودند لازم نیست تو او را ببینی همین که او تو را می بیند حاضر است، ما غایب هستیم نه او ما دور هستیم نه امام حسین(ع)...🤍 -آیت‌اللّٰه‌جوادی‌آملی-
من نه بازار میام نه عروسک میخواهم.mp3
5.79M
من نه بازار میام نه عروسک میخوام عمه مهمون رسید من همون روسری میخوام که بابام خرید بیصدا بگم صورتم شکسته خوب نمیتونم بابا بگم از کجا بگم از شبی که نفسم نمیومد بالا بگم از کجا بگم اون همه نیزه دار که نرفتن کنار تاره چشمامن یاامام زمانم یابقیةاالله از کدوم کوچه سرت رو بردن ای وای من راستی گم شدم دنبال سرت بودم بازیچه مردم شدم😭 بی هوا زدن من تو رو صدا زدم اونا زجرو صدا زدن از کنارم نرو تا ببوسم تو رو، تو بخند لااقل کجای سرت برا بچه میشه پدر..💔 زَجر اگر دختر داشت می‌فهمید بهونه چیه... 🥀 اَللّهُم صلّ علی محمّد وآل محمّـد وَعجّل فَرجَهُم بِحقّ رقیه(س) عمه شهدا🤲 .باسیّدالشهداوشهــداتـاظهــور🤲 کانال‌وقف‌نوکری‌مادر‌سادات‌هست .یافاطمةالزهراصدیقةالشهیده🥀
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 *پیرمرد منتظر* پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می‌تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می‌گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت. آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می‌کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مُرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد. وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مُرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟» پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!» سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.» پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟» سرباز گفت:« می‌دونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. در هر صورت من امشب آمده بودم اینجا تا آقای ویلیام گری را پیدا کنم. پسر ایشان امروز در جنگ کشته شده و من مامور شدم تا این خبر را به ایشان بدهم. راستی اسم این پیرمرد چه بود؟» پرستار در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: *«آقای ویلیام گری»* *دفعه بعد زمانی که کسی به شما نیاز داشت فقط آنجا باشید و بمانید و تنهایش نگذارید.* *ما انسانهائی نیستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای روحی باشیم، بلکه روح هائی هستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای بشری هستیم!* 🌹💐🌹💐🌹💐 🍃🌸