خب خب ؛
امروز پسندم بود !
سعی کردم وقتم رو پر کنم ؛
و خب دیگه فرصت فکر کردن
و اعصاب خوردیای بعدش رو نداشتم ،
خداروشکر !
اتاقم که بیشتر شبیه مناطق
بمبزده بود رو کامل تمیز کردم .
با راپید یه صوفی روی برگ پاییزی کشیدم .
چندتا از برگههایی که
باید مینوشتم رو نوشتم .
و از همه مهمتر به خودم رسیدم ^^ .
و خب آره ؛ روز ِ جالبی بود !
در دل من چيزیست . .
مثل يك بيشهی نور ، مثل خواب دم صبح !
و چنان بیتابم ؛ كه دلم میخواهد ،
بدوم تا تهِ دشت ، بروم تا سر كوه . .
دورها آوايیست ، كه مرا میخواند . .
- سهراب سپهری !
[ نوشته بود که ] . .
شهادت در راه آرمان الهی ؛
معشوق ماست .
آیا شنیدهای عاشقی را ،
از معشوق بترسانند ؟؟
کَچك
______ [ Added to my favorite channels ] • Eitaa.com/dreameer 🌿 _ .
______
[ Added to my favorite channels ]
• Eitaa.com/manmann 🌿 _ .