eitaa logo
خادمین در انتظار زائرین اربعین حسینی موکب سیدالشهدا آوج
171 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
65 فایل
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد .» اصول کافی ب.خ به مؤمن ج ۱ 🔹️رسالت ما خادمین خدمت به زائران اربعین حسینی است. موکب سیدالشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ شهید زین الدین: 🔸هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، 🔸آنها شما را نزد اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام یاد می‌کنند... 🌹شادی روح شهدا صلوات🌹 @mandegari_mahdi 🔶 berangeshohada.ir
🔴 ما می‌خواهیم زندگی کنیم... 🔸حضرت زهرا (سلام الله علیها) از اعتبارش نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای دفاع از ولایت خرج کرد. هر کس امروز اعتبار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... دارد، باید با اعتبارش از ولایت دفاع کند. 🔸حضرت زهرا (سلام الله علیها) چهل شب همراه علی (علیه السلام) به در خانۀ مهاجر و انصار رفت، وقتی صاحب‌خانه می‌پرسید: چه ‌کسی پشت در است؟ 🔸ایشان جلوی امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می‌گرفت و می‌گفت: علی جان شما چیزی نگو، اجازه بده من حرف بزنم، بلکه به اعتبار صدای دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در را باز کنند. 🔸در را که باز می‌کردند تا می‌دیدند فاطمه (سلام الله علیها) همراه علی (علیه السلام) است تعجب می‌کردند و بهانه می‌آوردند که ما می‌خواهیم زندگی‌مان را بکنیم و دنبال دردسر نمی‌گردیم. ⬅️ یکی از حرف‌هایشان این بود که یا علی (علیه السلام)! اگر فرد دیگری پیدا کردی، ما دومی می‌شویم. 🔸در هشت سال دفاع مقدس که بعضی از تحصیل ‌کرده‌های حوزه و دانشگاه در تشخیص دچار اشتباه شده بودند، ⬅️ 6000 شهید دانش ‌آموز و آزاده‌ها اشتباه نکردند و برای دفاع از ولی خدا کتک خوردند و جان دادند. همۀ اینها از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگو گرفته بودند. @mandegari_mahdi 🔶 berangeshohada.ir
🔴 پیش به سوی سرمایه‌گذاری با... ⬅️ پیش به سوی سرمایه گذاری با مادر: 🔸با ادب و احترام ⬅️ سوره اسرا آیه 23: فَلا تَقُل لَهُما اُف. به آنها حتی به اندازه «اُف» گفتن هم بی احترامی نکن 🔸با اطاعت در مسیر بندگی خدا ⬅️ آیه 15 سوره لقمان: اگر از تو خواستند به خدا شرک بورزی از آنها اطاعت نکن با خدمت خالصانه 🔸حضرت علی علیه السلام: نیکی به پدر و مادر بزرگترین واجب است. 《آیه ۹۷ سوره یوسف: قَالُواْ يَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِين》 @mandegari_mahdi 🔶 berangeshohada.ir
⚫️ انقلاب یک نفره... ▪️نكته مهمی كه به صورت ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از دیگر زنان جدا می‌كند، عنصر دفاع تمام‌قد ایشان از ولایت است. ▪️ایشان با مال، جان، بیان، آبرو و حتی نحوه وصیت برای تشییع و تدفین به دفاع از ولایت برخاست. ▪️ایشان اولین شهید دفاع از ولایت است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از ولایت، انقلاب یك نفره كردند، ▪️و این‌گونه است كه در حدیثی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌فرمایند كه الگوی من، فاطمه (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. @mandegari_mahdi 🔶 berangeshohada.ir
‍ ‍ گروه مدرسان دانشگاه صنعتی شریف در یک اقدام خداپسندانه ودر جهت گسترش عدالت آموزشی از دروس پایه اول تا دبیرستان را تدریس و فیلم برداری کرده و بطور رایگان در اختیار دانش آموزان سراسر کشور قرار داده اند دانش آموزان می توانند جلسات هر درس را دانلود کرده و در منزل معلمی در کنار خود داشته باشند،لطفا این هدیه را به فرزندان خود تقدیم کنید واین پیام را در تمام گروهها منتشر کنید کانال پایه اول دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEG_Foc4I0wCN83MJQ کانال پایه دوم دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEJ2OuVDsX8sc5AiHw کانال پایه سوم دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEBY3_6z6mzgSEk3eA کانال پایه چهارم دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEK-Y0nchq1ZTmbZBw کانال پایه پنجم دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEOdhmgTH3-VSvgpjw کانال پایه ششم دبستان https://telegram.me/joinchat/AAAAAEQECAX3O6aKvFr0og کانال تخصصی پایه هفتم https://telegram.me/joinchat/AAAAAFJNw-xBSrQDKOm-jA کانال تخصصی پایه هشتم https://telegram.me/joinchat/AAAAAEvEWo05qt36CK7pNw کانال تخصصی پایه نهم https://telegram.me/joinchat/AAAAAFBiZ0ABvtBoddt-AQ کانال تخصصی پایه دهم https://telegram.me/joinchat/AAAAAFJsmPmqZ6kJLipz5Q کانال تخصصی پایه یازدهم https://telegram.me/joinchat/AAAAAFduakyb1pZiB99Sjw کانال تخصصی پایه دوازدهم https://telegram.me/joinchat/AAAAAEy8RjSz5hdPftrhLQ
هدایت شده از s-m
بانوای خادمه باقرزاده🎤🎼🎼 لسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ" *مثل اونایی که الان رسیدن کربلا،مثل زائرایی که با پاهای آبله زده الان رسیدن روبرو حرمش،مثل جابر که اومد کربلا سلام کرد؛مثل زینب که هر طرف رو که نگاه میکنه یاد یه خاطره می افته؛دستت رو روی سینه بگذار "اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" ✨بسوز ای دل که امروز اربعین است دل مادر پی آن کاروان است ✨عزای پور ختم المرسلین است ✨قیام کربلایش تا قیامت ✨سراسر درسْ بهر مسلمین اس ✨که از کرب و بلا، با غم روان است ✨چه زنجیری به دست و بازوان است ✨که گریان دیده روح الامین است ✨به یاد کربلا دل‏ها غمین است ✨دلا خون گریه کن چون اربعین اس روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته ، یکی زینب و دیگری جابر است اما عاشقان ابی عبدالله جابر  برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کند . ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای بریده برادر گذاشت . سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرم یکی از زایران ابی عبدالله جابر بن عبدالله انصاری... اومد کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت روی قبر مبارک... صدا زد... السلام علیک یا اباعبدالله دید جوابی نیومد... دوباره صدا زد جواب نیومد... صداش به ناله بلند شد... ا حبیب لا یجیب حبیب آیا دوست جواب دوست رو نمیده... یدفعه خودش جواب خودش رو داد گفت... جابر جواب سلام از آقایی میخواهی که بین سر و بدنش جدایی افتاده... جابر داره عزاداری میکنه... یدفعه صدای قافله ای رو شنید... یه قافله ای...غريبانه... داره به کربلا نزدیک میشه... 🔸ز جا برخیز جابر، دلبر جانانه می آید 🔸قدم از خانه بیرون نه، که صاحب خانه می آید جابر... بلند شو... بلاکش دوران زینب داره میاد... 🔸ره واکنید قافله سالار میرسد 🔸یک قافله اسیر ،عزادار میرسد 🔸برخیز یا حسین سری دست و پا نما 🔸دلبر برای دیدن دلدار میرسد نميدونم این زن و بچه ها چه حالی داشتند... وقتی رسیدند کربلا... عقده های دلشون باز شد... صدای ناله از هر طرف بلند شد... اما صدای ناله یک خواهری از همه جانسوزتره... 🔸رسیدم کربلا اى داد بى داد 🔸حسین سر جدا، اى داد بى داد 🔸چهل روز است گریانم حسین جان 🔸چو موى تو پریشانم حسین جان 🔸چهل روز است می‏خوانم حسین جان 🔸حسین جانم حسین جانم حسین جان خدایا همین جا بود عزیزان ما رو سر بریدند... همین جا بود اطفال ما رو کشتند... همین جا بود تیر به گلوی اصغر زدند... 🔸همین جا شیر خواره گریه می‏کرد 🔸رباب بى ستاره گریه می‏کرد 🔸گهى بر گاهواره گریه می‏کرد 🔸گهى بر مشک پاره گریه می‏کرد 🔸خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ 🔸مرا بیچاره کرده پیر کرده خدایا خیلی برام سخت گذشت... 🔸همین جا دور اکبر را گرفتند 🔸ز ما شبه پیمبر را گرفتند 🔸ولى از من دو دلبر را گرفتند 🔸هم اکبر هم برادر را گرفتند همین جا بود جلو چشمانم علی اکبرم رو قطعه قطعه کردند... دستهای عباسم قطع کردند خودم دیدم نانجیب با خنجر برهنه روی سینه برادرم حسین... جلو چشمانم حسینم رو پرپر کردند 🔸خودم دیدم ز بالای بلندی 🔸که محبوب خدا را سر بریدند 🔸خودم دیدم کبوترهای معصوم 🔸همه، سر زیر پرها کرده بودند الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
باز هم زار و غمین زینبم کشته ی بانگ حزین زینبم واحسینا حسینا حسین سینه چاک اربعین زینبم اربعین داغ های بی امان داغ یک شش ماه و داغ جوان اربعین سینه سرخان حسین اربعین شور عشق عاشقان اربعین یک علمدار رشید اربعین چشم های ناامید اربعین یا اخا ادرک اخا اربعین قامتی کز غم خمید اربعین غیرت چشم عمو اربعین دست های با وضو هر چه می خواهد دل تنگت بگو اربعین بوسه ی زیر گلو اربعین دوری سر از بدن اربعین شاهدان بی کفن اربعین لاله های له شده اربعین لاله و یاس حسن اربعین خیمه های سوخته اربعین دست و پای سوخته دم گرفته زینب کُبرای عشق واحسینا با صدای سوخته اربعین پیکر غارت شده اربعین معجر غارت شده اربعین روضه های نیمه شب آه از انگشتر غارت شده
تفسیر نمونه سوره : البلد »» آیه : 4 1لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ 2وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ 3وَ والِد وَ ما وَلَدَ 4لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ فی کَبَد 5أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ 6یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً 7أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ترجمه: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر 1 ـ قسم به این شهر مقدس (مکّه). 2 ـ شهرى که تو در آن ساکنى. 3 ـ و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل ذبیح). 4 ـ که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگى او پر از رنج هاست)! 5 ـ آیا او گمان مى کند که هیچ کس نمى تواند بر او دست یابد؟! 6 ـ مى گوید: مال زیادى را (در کارهاى خیر) نابود کرده ام ! 7 ـ آیا (انسان) گمان مى کند هیچ کس او را ندیده (که عمل خیرى انجام نداده) است؟! تفسیر: سوگند به این شهر مقدس سنت قرآن در بسیارى از موارد بر این است که: بیان حقایق بسیار مهم را با سوگند شروع مى کند، سوگندهائى که خود نیز سبب حرکت اندیشه، فکر و عقل انسان است، سوگندهائى که ارتباط خاصى با همان مطلب مورد نظر دارد.در اینجا نیز براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است، از سوگند تازه اى شروع مى کند و مى فرماید: قسم به این شهر مقدس، شهر مکّه (لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ).(1) * * * شهرى که تو ساکن آن هستى (وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ). گرچه، در این آیات، نام مکّه صریحاً نیامده است، ولى با توجه به مکّى بودن سوره از یکسو، و اهمیت فوق العاده این شهر مقدس از سوى دیگر، پیدا است: منظور همان مکّه است، و اجماع مفسران نیز بر همین است. البته، شرافت و عظمت سرزمین مکّه ایجاب مى کند، خداوند به آن سوگند یاد نماید; چرا که نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در اینجا ساخته شده، و انبیاى بزرگ، گرد این خانه طواف کرده اند، ولى جمله وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ مطلب تازه اى در بر دارد، مى گوید: این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو، چنان عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است. و حقیقت همین است که: ارزش سرزمین ها به ارزش انسان هاى مقیم در آن است، مبادا کفار مکّه تصور کنند اگر قرآن به این سرزمین قسم یاد مى کند، براى وطن آنها و یا کانون بت هایشان اهمیت قائل شده است، نه، چنین نیست، تنها ارزش این شهر (گذشته از سوابق تاریخى خاص آن) به خاطر وجود ذى جود بنده خاص خدا محمّد(صلى الله علیه وآله) است. اى کعبه را ز یمن قدوم تو صد شرف! *** وى مروه را ز مقدم پاک تو صد صفا بطحا ، ز نور طلعت تو، یافته، فروغ *** یثرب ، ز خاک تو با، رونق و نوا در اینجا تفسیر دیگرى نیز وجود دارد و آن این که: من به این شهر مقدس سوگند یاد نمى کنم، در حالى که احترام تو را هتک کرده اند، و جان و مال و عرضت را حلال و مباح شمرده اند . و این توبیخ و سرزنش شدیدى است نسبت به کفار قریش، که آنها خود را خادمان، و حافظان حرم مکّه مى پنداشتند، و براى این سرزمین آنچنان احترامى قائل بودند که، حتى اگر قاتل پدرشان در آنجا دیده مى شد در امان بود، حتى مى گویند: کسانى که از پوست درختان مکّه بر مى گرفتند و به خود مى بستند، به خاطر آن در امان بودند. ولى با این حال، چرا تمام این آداب و سنن در مورد پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) زیر پا گذارده شد؟! چرا هر گونه اذیت و آزار نسبت به او و یارانش روا مى داشتند، و حتى خونشان را مباح مى شمردند؟! این تفسیر در حدیثى، از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است.(2) * * * پس از آن مى افزاید: و قسم به پدر و فرزندش (وَ والِد وَ ما وَلَدَ). در این که منظور از این پدر و فرزند کیست؟ تفسیرهاى متعددى ذکر کرده اند: نخست این که: منظور از والد ابراهیم خلیل(علیه السلام) و از ولد اسماعیل ذبیح(علیه السلام) است و با توجه به این که در آیه قبل، به شهر مکّه سوگند یاد شده و مى دانیم ابراهیم(علیه السلام) و فرزندش، بنیانگذار کعبه و شهر مکّه بودند، این تفسیر بسیار مناسب به نظر مى رسد، به خصوص این که: عرب جاهلى نیز براى حضرت ابراهیم(علیه السلام) و فرزندش اهمیت فوق العاده اى قائل بود، و به آنها افتخار مى کرد و بسیارى از آنها نسب خود را به آن دو مى رساندند. دیگر این که: منظور آدم و فرزندانش مى باشد. سوم این که: منظور آدم و پیامبرانى هستند که از دودمان او برخاسته اند. و چهارم این که: منظور سوگند به هر پدر و فرزندى است; چرا که مسأله تولد و بقاء نسل انسانى در طول ادوار مختلف، از شگفت انگیزترین بدایع خلقت است، و خداوند مخصوصاً به آن سوگند یاد کرده است. جمع میان این چهار تفسیر نیز، بعید نیست، هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر مى رسد. * * * آن گاه، به چیزى مى پردازد که هدف نهائى این سوگندها است، مى فرماید: مسلماً ما انسان را در رنج آفریدیم (لَقَدْ خَ
لَقْنَا الإِنْسانَ فی کَبَد). کَبَد به گفته طبرسى در مجمع البیان در اصل، به معنى شدت است، و لذا هنگامى که شیر غلیظ شود تَکَبَّدَ اللَّبَنُ مى گویند. ولى، به گفته راغب در مفردات ، کبد (بر وزن حسد) به معنى دردى است که عارض کبد (جگر سیاه) انسان مى شود و سپس، به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است. ریشه این لغت هر چه باشد، مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است.آرى، انسان از آغاز زندگى، حتى از آن لحظه اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج ها را طى مى کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکل تر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقت ها و رنج ها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است، اشتباه، و به گفته شاعر عرب: طُبِعَتْ عَلى کَدِر وَ أَنْتَ تُرِیْدُها *** صَفْواً عَنِ الأَقْذارِ وَ الأَکْدارِ؟ وَ مُکَلِّفُوا الأَیّامِ ضِدَّ طِباعِها *** مُتَطَلِّبٌ فِى الْماءِ حَذْوَةَ نار! طبیعت جهان بر کدورت است و تو مى خواهى * از هر گونه کدورت و ناپاکى پاک باشد؟ هر کس دوران جهان را بر ضد طبیعتش بطلبد * همچون کسى است که در میان امواج آب، شعله آتش جستجو مى کند !(3) نگاهى به زندگى انبیاء و اولیاء اللّه نیز نشان مى دهد، زندگى این گل هاى سرسبد آفرینش نیز، با انواع ناملائمات و درد و رنج ها قرین بود، هنگامى که دنیا براى آنها چنین باشد، وضع براى دیگران روشن است. و اگر افراد یا جوامعى را مى بینیم که، به ظاهر درد و رنجى ندارند یا بر اثر مطالعات سطحى ما است، و لذا وقتى نزدیکتر مى شویم، به عمق درد و رنج هاى همین صاحبان زندگى مرفه آشنا مى گردیم، و یا این که: براى مدتى محدود و زمانى استثنائى است که قانون کلى جهان را بر هم نمى زند. * * * و در آیه بعد مى فرماید: آیا این انسان گمان مى کند هیچ کس قادر نیست بر او دست بیابد ؟ (أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ).(4) اشاره به این که: آمیختگى زندگى انسان با آن همه درد و رنج، دلیل بر این است که او قدرتى ندارد. ولى، او بر مرکب غرور سوار است، و هر کار خلاف، گناه، جرم و تجاوزى را مرتکب مى شود، گوئى خود را در امن و امان مى بیند، و از قلمرو مجازات الهى بر کنار تصور مى کند، هنگامى که به قدرت مى رسد، تمام احکام الهى را زیر پا مى گذارد، و مطلقاً خدا را بنده نیست، آیا به راستى چنین مى پندارد که از چنگال مجازات پروردگار رهائى مى یابد، چه اشتباه بزرگى! این احتمال نیز داده شده: منظور ثروتمندانى هستند که مى پنداشتند احدى توانائى ندارد ثروت آنها را بگیرد. و نیز گفته شده: منظور کسانى هستند که معتقد بودند: احدى آنها را در برابر اعمالشان بازخواست نمى کند. ولى آیه، مفهوم جامعى دارد که، ممکن است همه این تفسیرها را شامل شود. بعضى گفته اند: آیه فوق، اشاره به مردى است از قبیله جمح که ابو الاسد نامیده مى شد، او به قدرى نیرومند بود که، روى یک قطعه چرم مى نشست، ده نفر مى خواستند آن را از زیر پاى او بکشند، نمى توانستند، چرم پاره پاره مى شد و او از جا تکان نمى خورد!.(5) ولى، نظر داشتن آیه به چنین فرد یا افراد مغرورى، مانع از عمومیت مفهوم آن نیست. * * * سپس، در ادامه همین سخن مى فرماید: او مى گوید من مال زیادى را تباه کردم (یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً). اشاره به کسانى است که، وقتى به آنها پیشنهاد صرف مال در کار خیرى مى کردند، از روى غرور و نخوت مى گفتند: ما بسیار در این راه ها صرف کرده ایم، در حالى که چیزى براى خدا انفاق نکرده بودند، و اگر اموالى به این و آن داده بودند، براى تظاهر و ریا کارى و اغراض شخصى بوده است. بعضى نیز گفته اند: آیه اشاره است به کسانى که اموال زیادى در دشمنى با اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و توطئه هاى ضد اسلامى صرف کرده بودند، و به آن افتخار مى کردند، همان گونه که در حدیثى آمده است: در روز جنگ خندق هنگامى که على(علیه السلام) اسلام را به عمرو بن عبدود عرضه نمود، او در پاسخ گفت: فَأَیْنَ ما أَنْفَقْتُ فِیکُمْ مَالاً لُبَداً: پس آن همه اموالى که بر ضد شما مصرف کردم چه مى شود ؟!(6) بعضى نیز گفته اند: آیه ناظر به بعضى از سران قریش مانند حارث بن عامر است که مرتکب گناهى شده بود، راه نجات را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) سؤال کرد، حضرت دستور کفاره به او داد. او گفت: اموال من از آن روز که وارد دین اسلام شدم، در کفارات و نفقات نابود شد !.(7) جمع میان هر سه تفسیر نیز بى مانع است، هر چند تفسیر اول تناسب بیشترى با آیه بعد دارد. تعبیر به أَهْلَکْتُ اشاره به این است که: اموال او در حقیقت نابود شده و بهره اى عائدش نمى شود. لُبَد (بر وزن لغت) به معنى شىء متراکم و انبوه است، و در اینجا به معنى مال فراوان است. * * * و مى افزاید: آیا گمان مى کند هیچ کس او را ند
یده و نمى بیند ؟! (أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ). او از این حقیقت غافل است که: خداوند نه فقط ظواهر اعمال او را در خلوت و جمع مى بیند، بلکه، از اعماق قلب و روح او نیز آگاه است، و از نیات او با خبر، مگر ممکن است خدائى که وجود بى انتهایش به همه چیز احاطه دارد، چیزى را نبیند و نداند؟! این غافلان بى خبرند که بر اثر جهل و ناآگاهى، خود را از مراقبت دائمى پروردگار بر کنار مى پندارند. آرى، خدا مى داند این اموال را از کجا به دست آورده؟ و در چه راهى مصرف کرده است؟! در حدیثى از ابن عباس نقل شده است: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود: لاتَزُولُ قَدَمَا الْعَبْدِ حَتّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَة: عَنْ عُمْرِهِ فِیمَا أَفْناهُ؟ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أَیْنَ جَمَعَهُ، وَ فِیمَا ذا أَنْفَقَهُ؟ وَ عَنْ عَمَلِهِ ماذا عَمِلَ بِهِ؟ وَ عَنْ حُبِّنا أَهْلَ الْبَیْت: در قیامت هیچ بنده اى قدم از قدم بر نمى دارد تا از چهار چیز سؤال شود: از عمرش که در چه راهى آن را فانى کرده؟ و از مالش که از کجا جمع آورى نموده؟ و در چه راه مصرف کرده است؟ و از عملش که چه کارى انجام داده؟ و از محبت ما اهل بیت !.(8) کوتاه سخن این که: چگونه انسان مغرور مى شود، و ادعاى قدرت مى کند؟ در حالى که زندگى او با درد و رنج عجین است، اگر مالى دارد به شبى است، و اگر جانى دارد به تبى است ! وانگهى، چگونه ادعا مى کند: من اموال فراوانى در راه خدا انفاق کرده ام، در حالى که او از نیتش آگاه است، هم کیفیت تحصیل آن اموال نامشروع را مى داند، و هم چگونگى صرف کردن ریاکارانه و مغرضانه آن را. * * * 1_ لا در اینجا زائده است و براى تأکید آمده، البته طبق تفسیر دیگرى احتمال دارد لا نافیه باشد (در این زمینه توضیح بیشترى در آغاز سوره قیامت نیز داده شده است). 2 _ مجمع البیان ، جلد 10، صفحه 493. 3 ـ مسکن الفؤاد ، صفحه 14. 4 ـ أَنْ در این جمله مخففه از مثقله است، و در تقدیر أَنَّهُ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ مى باشد. 5 ـ مجمع البیان ، جلد 10، صفحه 493. 6 ـ نور الثقلین ، جلد 5، صفحه 580، حدیث 10. 7 ـ مجمع البیان ، جلد 10، صفحه 493. 8 ـ مجمع البیان ، جلد 10، صفحه 494 ـ شبیه همین معنى در تفسیر روح البیان ، جلد 10، صفحه 435 نیز آمده است.
پیغمبر (ص) هروقت سختی و غم و غصه پیش می‌آمد، می‌فرمودند: الحمدلله علی کل حال! هروقت رفاه و خوشی و مطابق میل نعمتی بود، می‌فرمود: «الحمدلله علی هذه النعمه» یعنی در هر صورت ما باید حمد الهی را به جا بیاوریم. در هر صورت یعنی در رفاه و خوشی و شادی بگوییم: الحمدلله علی هذه النعمه! یا در سختی بگوییم: الحمدلله! امام حسین(ع)در عاشورا و سختی و کربلا فرمودند: الحمدلله! بهترین ثناء برای خداوند «الحمدلله» است. «و احمده‏ على‏ السراء والضراء» چه در سختی‌ها و چه در خوشی‌ها و ناخوشی‌ها؛ چه در غنا و چه در فقر، چه در مریضی و چه در صحت، «و احمده‏ على‏ السراء والضراء»! یعنی در همه وقت الحمدلله بگوییم! الحمدلله فقط برای زمان نعمت و خوشی نیست. چون امام عسکری(ع) فرمود: هر بلایی را هم خدا درونش یک لطف و حکمتی قرار داده است.آقای قرائتی خاطره خوبی دارند. من نمی‌خواستم طلبه شوم. پدرم خیلی دوست داشت طلبه شوم. دبیرستان رفتم، بچه‌ها در کوچه مرا اذیت کردند. من به معلم گفتم و معلم اینها را توبیخ کرد. چون توبیخ کرد، اینها کینه ما را به دل گرفتند، تا بیرون آمدیم مرا زدند. انقدر زدند که از مدرسه و درس بیزار شدم و رفتم طلبه شدم! اگر ایشان یک معلم یا دبیر می‌شد! یعنی برکاتی که ایشان از قرآن و تفسیر دارد، برای همین کتکی است که بچه‌ها به او زدند. در بلا نعمت بزرگی خدا قرار داد. هر زمین خوردنی، زمین خوردن نیست.فطرس ملک یک خطایی کرد و زمین خورد. ولی این خطای ملائکه مثل خطای انسانی نیست. لغزش‌های ریز مثل ترک اولی دارند. ولی این زمین خوردن باعث شد که روز ولادت امام حسین(ع) جبرئیل او را با پر وبال خودش بلند کرد و خدمت پیامبر آورد و شفاعت کرد و پیغمبر فرمود: خودش را به گهواره امام حسین(ع) بمالد. پر و بال پیدا کرد و خادم امام حسین شد. همه زواری که سلام می‌دهند واسطه‌اش فطرس ملک است. هر زمین خوردنی زمین خوردن نیست و هر بالا رفتنی بالا نیست. شیطان معلم ملائکه بود، در آسمان چهارم یک خطایی کرد و زمین خورد، همینطور پایین می‌رود. پس نه از بالا رفتن مفاخره کنیم ؛چون ممکن است پایین بیاییم. چه بسا زمین خوردنی که انسان را بالا ببرد. پس در تمام زمین خوردن‌ها، الحمدلله بگوییم! ما می‌گوییم: الحمدلله علی کل حال! مریض هستیم، زمین گیر هستیم، گرفتار هستیم. الحمدلله! باید با معرفت هم بگوییم. پیغمبر خدا می‌فرماید: یکی از انبیای الهی این حــمد را در خــانه خدا عرضه کرد. «الحمدلله کثیراحمداطیبامبارکا فیه کما ینبغی لکرم وجهک و عز جلالک» یعنی حمد می‌کنم خدا را،حمدی فراوان پاکیزه و طیب که با برکت باشد. حمدی که سزاوار کرم و وجه الهی است و عزت و جلال الهی را شایسته است، من اینطور حــمد مــی‌کنم. روایت داریــم پــیغمبر فرمود: وقـــتی چنین حمدی را آن پیغمبر کرد، خدای متعال وحی فرمود: بنده من شما حمد و ستایش مرا کردی که حافظین، دو فرشته همراه تو و حافظین ملائکه تو همینطور مشغول شدند برای نوشتن ثوابش از سنگینی عملی که انجام دادی! یعنی انقدر این عمل شما سنگین است که حافظین تو و حافظین حافظین تو هم مشغول نوشتن هستند.«الحمدلله کما هو اهله» این را حفظ کنید. در عده‌الداعی صفحه 260 هست که پیامبر عظیم الشان(ص) فرمودند: اگر کسی بگوید: «من قال الحمدلله کما هو اهله» چون حمد در حد ما نیست، در حد خداست. یعنی حمد می‌کنی کسی را که او اهلش است. یعنی در حد او نه در حد خودمان! ما یک قطره در برابر اقیانوس بلکه کمتر هستیم. اگر کسی بگوید: «الحمدلله کما هو اهله» پیغمبر فرمود: تمام نویسنده‌های آسمان مشغول نوشتن می‌شوند که ثواب این جمله را بنویسند، نمی‌توانند بنویسند. ملائکه به خدا می‌گویند: ما دیگر غیب را نمی‌دانیم. هرچه ‌می‌نویسیم باز هم موجودی هست. خدای متعال می‌فرماید: خود این کلمه را در پرونده بنویسید من می‌دانم چه کنم! «فیقول الله اکتبوها کما قالها عبدی و علی ثوابها» شما همان کلمه را بنوسید، ثوابش با من!در دعای افتتاح حمدهای گوناگون آمده که خیلی زیباست. «الحمد للّه الذی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی» جامع اش این جمله است. «الحمد للّه بجمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. «الحمد للهب جمیع محامده» یعنی تمام حمدها بر جمیع همه نعمت‌ها. خیلی جای تاسف است که دعا و آیات قرآن را تند تند می‌خوانیم و تامل نمی‌کنیم. در دعای کمیل می‌خوانیم «الهی و ربی من لی غیرک»، «ارحم‏ من‏ رأس‏ مالهالرجاءو سلاحه البكاء» (مصباح‏المتهجد، ص 360) سرمایه‌ من امید به تو و ناله و گریه در خانه توست. دعا که می‌خوانیم در یک جمله مکث کنیم که باطن و عمقش را بفهمیم. باز یکی از صیغه‌های حمد که در مناجات شعبانیه آمده و کامل و جامع است. «الهی فلک الحمد ابدا ابدا دائماسرمدا یزید و لا یبید کما تحب و ترضی» مناجات شعبانیه را همه امامان می‌خواندند. خدایا من تو را حمد می‌گویم، همیشه، ابدی و حمد من زیاد شود و تمام نشود. آن حمدی
آقا وقتی می خواست از مدینه حرکت کند دستور داد که زن و بچه اش بنشینند و برایش نوحه کنند. فرمود: من دیگر بر نمی گردم. بناست مرا در دیار غربت مسموم کنند.
اباصلت می گویدخدمت اقا بودم به من فرمود اباصلت،منتظرم بمان اگر آمدم و دیدی عبا بر سر افکنده ام دیگر با  من صحبت نکن بدان مرا مسموم کرده اند بدان هدف شان را به نتیجه رسانده اند. اباصلت می گویدآقا رفت من هم چشم به در گشودم. 
خدا کند آقا عبا به سر نیفکنده باشد اما یک وقت دیدم در باز شد امام عبا را به سرافکنده از خانه ی مأمون بیرون آمد نمی دانم چه شده بوداما بعد از هر چند قدمی یک لحظه می نشست یک لحظه بلند می شد اباصلت جگرم پاره پاره شد
این سم چه کرد با بدن آقا؟!  حضرت داخل منزل شد در را بستم. آقا سئوال کرد خدمتکارها غذا خورده اند؟! گفتم نه یابن رسول الله، با این حالی که شما دارید مگر می  شود غذا خورد. فرمود بروید سفره بیندازید همه را خبر کنید.
اباصلت می گوید سفره انداختیم، خدمت کارها و غلام ها سر سفره نشستند،زیر بغل های امام رضا را گرفتند و آوردند. از یک یک آن ها حالشان را پرسید. سفره را برچیدیم و خدمتکارها رفتند لحظه ای بعد دیدم آقا ضعف کرد
فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم مثل مار گزیده به خود می پیچد، دائماً به در نگاه می کرد و انتظار می کشید. یه وقت دیدم سرش روی زانوی جواد الائمه است،از مدینه آمده بود. خودش به آن شخص فرمود: من دارم می روم سر بابام را به دامن بگیرم، و ودایع امامت را تحویل بگیرم.
آقا جواد الائمه علیه السلام از مدینه با طی الارض خودش را کنار بدن بابا رساند.اما دل ها بسوزد برای آقا امام سجاد که نتوانست از خیمه ها بیاید. مگر از خیمه ها چه قدر راه بود که امام سجاد نتوانست سر بابا را به دامن بگیرد؟
فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!..  یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین…
حضرت معصومه خیلی آرزو داشت بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم:بی بی خوشبحالت نرسیدی،حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا،آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.
امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه
عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین….
‏عکس از خادم کُلناٰجنودُکَ‌خاٰمنئ
عاقبت خیانت این است. خون شهید سلیمانی ترامپ ملعون قمار باز را رسوا کرد.و با اوردنگی بیرونش کردند