«عانقیني
فهذا الليل طويل
و أضلُّعي متعبة.»
در آغوشم بگیر
که این شب طولانی است
و استخوانهایم خستهاند.
📖 لاادری؛ فارسیِ فاطمه بهارمست.
@kafe_adabiat🌟
#بریـــ✂️ــــده_کتاب
عادت کردهایم هر روز دوش بگیریم، اما یادمان میرود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد. گاهی با یک غزل حافظ میتوان دوش ذهنی گرفت و خوابید.
یک شعر از فروغ، تکهای از بیهقی، صفحهای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جملهای از
شکسپیر، خطی از نیما... ولی غافلیم!
شبانهروز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال میتپانیم توی کلهمان؟! بعد هم با همان کلهی بادکرده به رختخواب میرویم و توقع داریم در
خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی
پوست کنده و با لبخند میگوید: بفرما!
📕 سمفونی مردگان
👤 #عباس_معروفی
@kafe_adabiat🌟
🎼✨
سلام و درود خدمت همراهان کانال#کافه_ادبیات
با برنامه #خلوت_شب در خدمت شما عزیزان هستیم. در این برنامه بنا داریم هر شب یک غزل از حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی با صدای وزین و آهگنین استاد سید علی موسوی گرمارودی را با هم بشنویم و لذت ببریم.
#⃣#حافظ_خوانی #خلوت_شب
#کافه_ادبیات
@kafe_adabiat🌟
#شعر🌹
برخیز دلا! که دل به دلدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پیِ دیدنِ اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...
✍#هوشنگ_ابتهاج
@kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و گفته اند:
پیامبر خدا...
هر روز در آستانه ی آستانِ
خانه ی شما می ایستاده و...
می فرمودند: السلام علیکم
یا اهل بیت النبوه
و هروقت دلتنگِ
بوی بهشت میشدند...
آن را در شما می یافتند!
ما .....
مهرِ شما به سینه داریم و....
از دشمنان تان بیزار!
به تکه تکه های دَرِ نیم سوخته
خانه تان دخیل بستیم ....
آرزو داریم در هنگامه ی محشر
ما هم جزء #فاطمیون باشیم!
#⃣ #مادر #فاطمیه
#امام_زمان
@kafe_adabiat🌟
#شعر🌹
#حافظ
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
@kafe_adabiat🌟
✨
یکی از اساتیدمون حرف جالبی میزد. میگفت:
" توان انسان برای جنگیدن توی زندگی محدوده. بیش از اونکه مهم باشه بدونی چطور بجنگی، مهم اینه که تشخیص بدی کدوم میدون محل مبارزه تو نیست و ازش خارج شی، و احساس شکست و بازنده بودن نکنی"🍂🌸
@kafe_adabiat🌟
#کتاب_صوتی🎧
کتاب سه شنبه ها با موری اثر میچ آلبوم است. وی این کتاب را که حاصل گفتگوهای او با استادش موری شوارتز است، به شیوهای داستانگونه و پرکشش نوشته و به همین خاطر این کتاب سالهای سال در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار داشت و اتفاقاً در کشور ما هم استقبال خوبی از این کتاب به عمل آمد.
این کتاب، داستانی واقعی از ارتباط میچ آلبوم با استاد پیشین خود، به نام موری می باشد.
موری بیمار است و بیماری او به تدریج اعضای بدن را از کار میاندازد و باعث مرگ سلولی بافتها و ماهیچه های بدن میگردد، او مرگ را پذیرفته و خواهد مرد اما در لحظههای پایانی به نگرشی عمیق دست مییابد...
بیش از 39 میلیون نسخه از کتاب سهشنبهها با موری در سراسر جهان فروختهشده است.
📕 سه شنبه ها با موری
👤 #میچ_آلبوم
🎙 #آرمان_سلطان_زاده
@kafe_adabiat🌟
اكثر انسانها حتی جسارتِ دور ريختن
لباسهايی كه مدتهاست بدون استفاده . .
در كمدهايشان آويخته شده را ندارند . .
بعد از آنها توقع داريم كه باورهای غلطی را
که قرن هاست در ذهنشان زنجير شده است🍂
به راحتی كنار بگذارند و دور بريزند . . .
جهل نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند
سر خود را بگذارد و آرام بخوابد.🌸🍂
✍گاندی
@kafe_adabiat🌟
#حکایت ✏️
طاووسي در دشت پرهای خود را می كند و دور می ريخت. دانشمندی از آنجا می گذشت، از طاووس پرسيد : چرا پرهای زيبايت را
میكنی؟ چگونه دلت مي آيد كه اين لباس زيبا را بكنی و به ميان خاك و گل بيندازی؟ پرهای تو از بس زيباست مردم برای نشانی در ميان قرآن می گذارند. يا با آن باد بزن درست می كنند. چرا ناشكری میكنی؟
این چه ناشکری و چه بیباکیست
تو نمیدانی که نقاشش کیست
آنچنان رویی که چون شمس ضحاست
آنچنان رخ را خراشیدن خطاست
یا نمیبینی تو روی خویش را
ترک کن خوی لجاج اندیش را
طاووس مدتی گريه كرد و سپس به آن دانشمند گفت: تو فريب رنگ و بوی ظاهر را می خوری.
آيا نمی بينی كه به خاطر همين بال و پر زيبا، چه رنجی می برم؟ هر روز صد بلا و درد از هرطرف به
من می رسد. شكارچيان بی رحم برای من همه جا دام می گذارند. تير اندازان برای بال و پر من به سوی من تير می اندازند. من نمی توانم با آنها جنگ كنم پس بهتر است كه خود را زشت و بد شكل كنم تا دست از من بر دارند و در كوه و دشت آزاد باشم.
چون ندارم زور و ضبط خویشتن
زین قضا و زین بلا و زین فتن
آن به آید که شوم زشت و کریه
تا بوم آمن درین کهسار و تیه
پر زيبا دشمن من است. زيبايان نمی توانند خود را بپوشانند. زيبایی نور است و پنهان نمی ماند. من نمی توانم زيبایی خود را پنهان كنم، بهتر است آن را از خود دور كنم.
این سلاح عجب من شد ای فتی
عجب آرد معجبان را صد بلا
میگریزم تا رگم جنبان بود
کی فرار از خویشتن آسان بود
#مثنوی_معنوی
@kafe_adabiat🌟
#معرفی_کتاب📚
این کتاب زندگینامهای است از یار و همراه نزدیک حضرت فاطمه (س)؛ یعنی بانو فضّه. این زن مؤمنه که نزدیکی به خانواده پیامبر (ص) و زندگی با دختر ایشان در تار و پود وجودش تنیده بود، آنچنان با دین خداوند اُنس داشت که در مکالمات روزمره با آیات قرآن پاسخ سوالات دیگران را میداد.
🔸داستان این کتاب از جایی آغاز میشود که یک مرد عرب در بیابان زنی سالمند را میبیند و بعد از چند کلام همصحبت شدن با او، میفهمد که با انسان بزرگی آشنا شده است. پس از مدتی او هویّت بانو فضّه را میفهمد و از ایشان درخواست بخشش میکند. پس از این مقدمه، داستان اصلی از سالها قبل شروع میشود و به زمان جوانی بانو برمیگردیم.
🔹در طول این داستان که سرنوشت فوقالعاده
این زن را به تصویر میکشد، فراز و نشیبهای زیادی را تجربه میکنیم؛ از دختری که در آفریقا به بردگی گرفته شده تا بانویی که افتخار ندیمه بودن در محضر سیّده زنان اهل بهشت را از آن خود میکند. این زن در معرفت و تعهّد نسبت به این خانواده نمونه است و تمام زندگی خود را وقف آموختن و تلمّذ از محضر معصومین میکند. در این کتاب با قلمی زیبا و داستانی آموزنده، مسیر نزدیک شدن به سیره اهل بیت را میآموزیم و از خادمه حضرت زهرا(س) الگو میگیریم.
📓#شبیه_مریم
✍#اکرم_صادقی
#⃣ #فاطمیه #زندگی_نامه
#داستان_تاریخی #داستان_دینی
@kafe_adabiat🌟