ایتا - - کافه‌شعر .

میتوان‌درسنِ‌کم‌مانندِیك‌انسان‌پیر
قامتی‌خم ، دست‌لرزان‌ ، دردِبسیاری‌کشید .

874 مشاهده18:23

قلبم شکست ، فور نکردید ..

785 مشاهده20:06

پدرومادرِمن‌خیر‌ببینندحسین ، 
که‌مرا ، نوکردربارِتوبارآوردند .

785 مشاهده10:35

بیمارِکهنه‌ام ، به‌علاجم‌چوراه‌نیست ،
امشب‌به‌جایِ‌نسخه‌برایم‌کفن‌بپیچ .

796 مشاهده10:55

تفاوت‌می‌کندعاشق‌‌شدن‌دربین‌‌ِآدمها ،
که‌می‌نالدیکی‌ازدردومی‌بالدیکی‌برآن .

849 مشاهده16:06

بس‌کن‌رباب ، سربه‌سرِغم‌گذاشتی
اصلاخیال‌کن‌علی‌اصغرنداشتی 💔 .

821 مشاهده18:09

حرمله گفت : پدر را بزنم یا پسر یابن‌ذوالجوشن ؟
شمر گفت : پسر را بزن ، پدر خودش می‌اُفتد !

810 مشاهده18:09

کمی‌دیرآمدی‌ای‌عشق ، امابازبااین‌حال
اگرچیزی‌ازاین‌غارت‌زده‌باقیست ، غارت‌کن .

812 مشاهده10:02

چنان‌به‌دردِتوپیچیده‌ام‌که‌می‌دانم
اگرنَمیرم‌ازآن ، زنده‌هم‌نخواهم‌ماند‌ .

812 مشاهده11:41

بابابروولی‌پسرم ، نورِدیده‌ام
حالاکه‌میروی‌کمی‌آهسته‌تربرو .

896 مشاهده20:14

داستانِ‌یك‌عباواربا ، اربای‌ِبدن 
یك‌نفررفتی‌وهفتادودوتن‌برگشتی .

1 مشاهده20:17

بخواب‌ ، مادرفدای‌عطرِروی‌ِگردنت
آسوده‌باش‌ندارد‌درد‌آن‌نیزه‌برروی‌ِگردنت .

1 مشاهده20:19

مطالب بعدی