eitaa logo
کافه کتاب مجازی
161 دنبال‌کننده
134 عکس
31 ویدیو
237 فایل
شما با عضویت در کافه کتاب مجازی👈 اولا یک کتابخانه آنلاین را همواره در کنارتان دارید و ثانیا می‌توانید در هر شرایطی در لابلای کارها و روزمرگی‌های‌تان مطالعه کرده و به محض پیدا کردن چند دقیقه اوقات فراغت، کتاب بخوانید. م.دباغ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رمانهای جذاب
دلدادگی ۲۵ 🎬 : سهراب و آقاسید ،هم قدم با یکدیگر از درب گرمابه بیرون رفتند ، به محض بیرون آمدن ، پسرکی فرز ،خود را به سید رساند و‌گفت : سلام آقا سید ، خانم بزرگ فرمودند برای نهار منزل تشریف میاورید؟ سید در حالیکه بقچه ی دستش را به طرف پسرک می داد گفت : نه صمد جان ،ناهار صرف شد ، این بقچه ی لباس را به خانه ببر.. پسرک بقچه را گرفت چشمی گفت و لی لی کنان از آنها دور شد. بعد از طی مسافتی ، از بازار خارج شدند و گنبد و گلدسته های حرم مطهر پیش چشمشان قرار گرفت . سهراب همانطور که خیره به گنبد بود ، با خود فکر می کرد که کودکی هایش را در اینجا گذرانده ، اما یادش نمی آمد که یک وقت به زیارت آمده باشد. هر چه به حرم مطهر نزدیک تر می شدند ، دل درون سینه ی سهراب محکم تر خودش را به دیواره ی تنش می کوبید. از جوی آبی که جلوی درب ورودی حرم بود گذشتند ، سهراب آنقدر غرق آستان قدسی شده بود که نفهمید خار و خاشاک در پایش فرو رفته. وارد حرم شدند بوی مشک و عنبر و گلاب ،مشام آنها را نوازش می داد ، سهراب به تبعیت از سید ،دست روی سینه گذاشت و به امام غریبش سلام داد ،آقا سید که انگار میدانست ، سهراب مانند غریقی نا آشنا در دریای خوبی ها افتاده و راه و رسم زیارت نمی داند، بلند بلند شروع به خواندن اذن دخول و زیارت نامه کرد. سهراب سخنان سید را مانند دانش آموزی نوپا با لهجه ی غلیظ عربی تکرار می کرد ، آقا سید با شنیدن صدا و لحن کلام سهراب ، از زیر چشم نگاهی به او که محو زیارت شده بود ، انداخت و لبخندی زد. اذان شد و صف نماز تشکیل شد، سهراب به همراه سید ،به نماز جماعت ایستادند. وعجب صفایی داشت این نماز و چه شیرین به جان راهزن جوان افتاد. بعد از نماز، تک و‌ توک جمعیتی که برای نماز آمده بودند،متفرق شدند، آقا سید همانطور که دو زانو نشسته بود، دست سهراب را در دستش گرفت و‌گفت : اینجا حریم امام رئوفمان است، امامی که نوری از انوار خداست و عطا و رحم و کرمش ،رنگی از عطا و کرم الهی دارد، هر چه حاجت داری بخواه که بی شک برآورده می شود ، خصوصا اگر دفعه ی اولت باشد که به اینجا می آیی ،آن وقت ارج و قربت بیشتر است و گرفتن حوائجت حتمی ست... سهراب خیره به ضریح ،بدون اینکه جوابی به حرف های سید بدهد ، مانند انسانی مسخ شده ،جلو رفت . گوشه ی ضریح ایستاد و شبکه های ضریح را در دستش گرفت و همانطور که محو عظمت ملکوتی آنجا شده بود ،زانوهایش شل شد و بر زمین نشست. سرش را به ضریح تکیه داد و در دل شروع به سخن گفتن کرد: سلام آقا...به خدا من نمی خواستم با این بار گناه و غفلت ، وارد حریم نورانیتان شوم ،اما سید می گوید خودتان دعوت کردید و اگر خواست شما نبود مرا در اینجا راهی نبود. امام عزیزم، من هم چون شما غریبم، من در این دنیا غریبم ، چه غربتی بالاتر از این که ندانی اصل و نسبت چیست؟ پدرو مادرت کجاست ؟ اصلا به کدام سرزمین تعلق داری....امام عزیزم ، سید می گوید ،هر چه بخواهم عطا می کنی ، من اولین خواهشم این است ،دستم را بگیرید و مرا از منجلابی که در آن دست وپا میزنم برهانید و دوم اینکه مرا به اصل و اصالتم وصل کنید... سهراب ، بی خبر از اطرافش واگویه ها کرد ، از همه چیز گفت ...از همه کس گفت...آنقدر گفت و گریه کرد که شبکه های ضریح پیش رویش با اشک چشم او شسته شد ، ناگهان.... ادامه دارد.... 📝 به قلم : ط_حسینی با ما همراه باشید 👇👇 https://eitaa.com/romanhayejazab
کتاب صوتی "ابن مشغله " اثر نادر ابراهیمی بصورت خلاصه تهیه شده در رادیو تهران با صدای در 7 قسمت صوتی https://eitaa.com/kafeketabemajazi
📗📗 کتاب ابن مشغله حکایت یک زندگی سخت و پر فراز و نشیب است، حکایت کودکی که از همان دوران کودکی اش در پی کسب درآمد و امرار معاش است، کودکی که پدر و مادرش جدا می شوند و زیر سایه پدر خوانده ای مهربان بزرگ می شود. ابن مشغله شرح زندگانی و علی الخصوص دنبال کار گشتن های مرحوم نادر ابراهیمی نویسنده بزرگ ایرانی است . نادر ابراهیمی ابن مشغله را در سال ۱۳۵۲ نوشته و ماجراهای آن مربوط به دورانی است که نویسنده مجبور بود به خاطر بیکاری به هر کاری تن بدهد و در عین حال ، تجربیات ارزشمندی از این در به دری ها و سرگردانی ها کسب کند . نادر ابراهیمی که خود را " ابن مشغله " می نامد ، می نویسد : " ابن مشغله بیکار نمی ماند . همه کار می کند . همه کار ، به استثنای آنچه معیارهای نسبتا تثبیت شده اخلاقی، آنها را نادرست می نامد . " داستان از کشیدن آب حوض توسط ابن مشغله شروع می شود و پیش می رود تا از او مردی بسازد که نماند از هر کار و هنری که در آن دستی داشته، از کار در چاپخانه گرفته تا حسابداری حجره فرش فروشی و از کار در بانک گرفته تا نقد نویسی و مقاله نویسی... https://eitaa.com/kafeketabemajazi/893
audio_2020-04-11_23-48-58.mp3
4.57M
🔴 قسمت اول وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 تهذیب نفس از مهمترین و اصلی ترین وظایف یک منتظر است. 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═³ 30 فایل صوتی👇 https://eitaa.com/kafeketabemajazi/901
1_422930050.mp3
4.78M
🔴 قسمت دوم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 شناخت امام زمان وظیفه یک منتظر 🔹 اهمیت و آثار شناخت امام چیست؟ 🎙 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
4_5952002301982935316.mp3
5.09M
🔴 قسمت چهارم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 انواع روشهای دعوت کردن مردم به سوی امام عصر(ارواحنا فداه) 🎙️ افشاری ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
audio_2020-04-21_00-24-09.mp3
4.41M
🔴 قسمت پنجم وظایف منتظران 🔵 معرفت به امام زمان و درخواست آن 🎙️ فشاری ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
1_810526160.mp3
4.66M
🔴 قسمت ششم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 دعا کردن برای فرج امام زمان(عج) 🎙️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وظیفه ۸ منتظران(1).mp3
3.31M
🔴 قسمت هشتم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 انتظار فرج مهمترین وظیفه 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
1_422958463.mp3
4.79M
🔴 قسمت هفتم وظایف منتظران 🔵 خواستن حوائج از امام عصر(عج) 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
وظیفه 9 منتظران.mp3
4.62M
🔴 قسمت نهم وظایف منتظران 🔵 هدیه دادن کلیه اعمال مستحبی درطول زندگی به امام زمان (عج) 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
1_934683777.mp3
4.68M
🔴 قسمت دهم وظایف منتظران 🔵 صله مالی امام زمان علیه السلام 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
وظیفه ۱۱ منتظران.mp3
3.51M
🔴 قسمت یازدهم وظایف منتظران 🔵 اتفاق و اجتماع بر نصرت امام 🎙️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
1_422977328.mp3
5.96M
🔴 قسمت دوازدهم وظایف منتظران 🔵 تجدید بیعت با امام عصر (عج) 🎙️ _افشاری ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
وظیفه ۱۳ منتظران.mp3
3.52M
🔴 قسمت سیزدهم وظایف منتظران 🔵 ترک گناه و توبه از معاصی گذشته 🎙️ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄