eitaa logo
هیئت عزاداری حسینی حزب الله اندیمشک
598 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
انتقادات‌تان از نحوه برگزاری مراسم‌ها را به شماره 09169862842 ارسال نمایید. مدیران کانال @rendealamsooz
مشاهده در ایتا
دانلود
ی! اسامی اونا چی بود؟» گفتم: «پسر نوح!» گفت: «ینی چی؟ اصلا ولش کن. رهگیری نکردی ببینی از کجاست؟» گفتم: «نمیشه. مسدوده!» با تعجب گفت: «جان؟ مسدوده؟» گفتم: «بله! پسر نوح ! مسدوده! ینی به هیچ وجه نمیشه پیش رفت و شناساییش کرد.» گفت: «ینی ممکنه؟» گفتم: «نمیدونم. بالاخره انسداد کار آدمای عادی که نیست. کار دولت هاست. به یه جایی وصلن. حداقل از این اکانت ها و رهگیریشون میشه اینو فهمید.» بعله دیگه ... به هر کس بگیم، میگن دارین از خودتون درمیارین! لطفا به یکی که تخصص شبکه داشته باشه مراجعه کنین تا روشنتون کنه. فقط میتونم بگم: بازی پیچیده تر شد! ادامه دارد... @mohamadrezahadadpour @kahfolvara
بسم الله الرحمن الرحیم ⛔️پسر نوح⛔️ ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «فصل اول» قسمت: ششم قم - دو روز بعد یکی دو روزی گذشت و بخاطر مسائلی که پیش اومده بود و چیزایی هم که قرار بود پیش بیاد، کل سیستم اونا را مدنظر 24 ساعتی داشتیم. هوشیارتر عمل میکردند و حدالمقدور از همراه و فضای مجازی و این چیزا در ارتباط با هم استفاده نمیکردند. با داوود جلسه گذاشتیم. قرار شد یافته هامون را مرور کنیم. داوود گفت: «من دیشب و پریشب هیئت بودم. بعدشم فهمیدم که پخش زنده داشتند و از شبکه های ماهواره ای پخش شده. دو شب با همدیگه بالای هزار نفر جمعیت زن و مرد جمع شده بود اما ترکیب جمعیتشون نشون میداد که همشون قمی نیستند.» گفتم: «ینی چی؟» گفت: «چون بعد از اینکه مراسم ساعت 2 بامداد تمام شد، کسی از حسینیه نرفت. ینی رفتنا اما اکثرا همون جا موندند. شاید بالای هفتاد درصد کل جمعیت.» با تعجب گفتم: «پس بقیشون چیکار کردند؟ ینی چی نرفتند؟» گفت: «ساده است. ینی همون جا توی حسینیه خوابیدند. خیلی هم طبیعی خوابیدند. منظورم اینه که خیلی راحت و معمولی، بعد از پذیرایی که کردند، همه کف همون حسینیه گرفتند تخت خوابیدند!» گفتم: «دو تا سوال: اولیش اینکه پذیراییشون چی بود؟» گفت: «چلو درباری! با انواع نوشابه های عربی قهوه و تعداد زیادی قلیون!» ماشالله! چه خبره؟ گفتم: «سوال دوم اینکه شما چیکار کردی؟ وقتی دیدی همه گرفتن همونجا راحت خوابیدن!» لبخندی زد و گفت: «منم گرفتم تخت همونجا پیششون خوابیدم!» گفتم: «آفرین! ای ول داری داداش. خب؟ مشاهدات؟» گفت: «یک ساعت قبل از اذان صبح همه را بیدار کردن و نماز شب خوندن. پسر حاج آقا اومد و ملت هم بعد از دسبوسی، نماز جماعت خوندن. نماز جماعتی که رکعت اولش بعد از حمد سوره واقعه خوندن و رکعت دومش هم سوره یس!! خیلی طولانی شد نمازشون. بعد از نماز هم گفتند «رزق روضه» داریم. دیدم همین آسید رضا اومد و زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام خوند و دو ساعت سینه زنی کردند. فکر کنم خدودای ساعت 8 صبح بود که زیارت وداعبا حضرت معصومه خوندن. یه صبحونه پر و پیمون حسابی هم تقسیم کردند. آهان ... راستی یادم رفت بگم که وقت نماز صبح، جمعیتشون حدودا دو برابر شد و همین جمعیت تا بعد از صبحونه ادامه داشت.» با تعجب گفتم: «خب؟ دیگه؟» گفت: «همینا دیگه. بعدش رفتند. من رفتم با یه گروهی که فکر کنم زنجانی بودند. تا دم ماشینشون رفتم و بعدش جیم شدم. فقط میخواستم مطمئن بشم که دسته جمعی اومدن.» گفتم: «ازت آمار نگرفتند؟ کسی نگفت تو اینجا با کی اومدی و چیکار میکنی؟» گفت: «با کمال تعجب نه! حتی کسی سلامم هم نکرد و کسی خیلی اهل معاشرت با بقیه نبود. مگر اینکه همشهریش باشه و یا دوست باشن.» گفتم: «تو چی؟ با کسی تماسی نداشتی؟ حرفی ... آماری ...» گفت: «نه ... صلاح نبود. من فقط مثل قرص ایکس خورده ها دویست رکعت نماز خوندم و شلاقی سینه زدم و همین چیزا دیگه!» گفتم: «بسیار خوب! منم تو نخ همین آسید رضا بودم.» گفت: «خب! چی شد راستی؟» گفتم: «سفرشو انداختن جلو! همش احساس میکنم میخوان از چیزی دورش کنن و یا چون براشون مهره باارزشی هست، بفرستنش بره تا سوخت نشه و براش اتفاقی نیفته.» گفت: «راستی از اینایی که من شب پیششون بودم آماری نداری؟» گفتم: «گفتم دربیارن اما چندتاشون که میشناسم و مال طرفای شیراز ما هستند، جزو بهترین مداحای جوون پسند هستن و خیلی هیئتاشون توپ و شلوغه!» گفت: «مگه اونجا بودی که میگی شناختیشون؟!» گفتم: «موقع نماز صبح اونجا بودم اما چون هوا خیلی سرد بود، یه گوشه کنار بخاری نشسته بودم. داوود راستی آسید رضا هفته دیگه پرواز داره. اگه همین جا یه سر نخ ازش درنیاریم، خیلی بعیده که دیگه بتونیم به این راحتی ....» گفت: «میخوای بری یا برم یا بریم کویت؟» گفتم: «دیشب به همینم فکر کردم اما آسید رضا که شاه ماهی نیست که لازم باشه صیادشم پشت سرش بره. به یکی از بچه های کویت میسپاریم حتی باد گلوش هم گزارش بده. درد من یه چیز دیگه است!» گفت: «میفهمم. تو دنبال اونی هستی که فقط سه بار از هر اکانتی استفاده میکنه و بعدش دود میشه میره هوا! آره؟» گفتم: «آره. آسید رضا عصر دیروز باهاش ارتباط گرفت. ینی نگرفت. یکی دیگه با یه خط خارجی بهش پیام داد و گفت این سفارش فاطمیتون هست و گفتن برسونم به شما. بخشی از مقتلی که قراره به بقیه سبک و روضش را یاد بده بهش رسوندند.» گفت: «خب به سلامتی. اینکه خیلی خوبه. اکانت و ماهیت شجره ای که باهاش درارتباطند درآوردی؟» با بی حوصلگی و ذهن مشغولی گفتم: «آره!» گفت: «چرا اینجوری هستی؟» گفتم: «سر در نمیارم. یه کم مبهمه برام.» گفت: «اصلا بذار دونه دونه بپرسم: اسم اکانتی که به سید رضا پیام داد چیه؟» گفتم: «پسر نوح!» گفت: «اسم اکانتی که به اون پیام داده چی؟» گفتم: «پسر نوح!» گفت: «بقیه خطوط ارتباطیش چک کردی؟» گفتم: «بعله که چک کردم!» گفت: «داری متعجبم میکن
#فاطمیه_آمد سر مشق زندگانی ما فاطمیه است ایام کامرانی ما فاطمیه است دل را گره به موی #ولایت زدیم و بس میثاق آسمانی ما فاطمیه است یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم پیداترین نشانی ما #فاطمیه است #هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله @kahfolvara
🔴 روایتی از دیدار رهبر انقلاب در دوران نوجوانی با شهید سید مجتبی نواب صفوی 🔹« آن روز جزء روزهای فراموش‌نشدنی من است. [...] وقتی آمد، دیدم که یک آدمی ‌است قدکوتاه و ریزنقش، با یک عمامه‌ی مخصوص، به همراه عده‌ای فداییان اسلام که مسلّح هم بودند، با کلاه‌های پوستی مخصوص‌شان. آنها نواب را به شکل نیم‌دایره احاطه کرده بودند. سخنرانی نواب مثل سخنرانی‌های معمولی نبود. او بلند می‌شد می‌ایستاد و با شعار شروع به حرف‌زدن می‌کرد و همین‌‌طور پرکوب و شعاری صحبت می‌کرد.» 🔹سید نوجوان حرف‌هایی می‌شنید که پیش از آن به گوشش نخورده بود: «بنا کرده بود به شاه و دستگاه‌های انگلیس بدگویی‌کردن. حرفش [...] این بود: اسلام باید زنده شود؛ اسلام باید حکومت کند و‌ این کسانی که در رأس کار هستند [...] دروغ می‌گویند.‌ اینان مسلمان نیستند.» ✅ این‌همه شور و بی‌باکی و صراحت و تازگی برای آقاسیدعلی نوجوان گیرا و جاذب بود: «همان‌وقت جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی ‌به وسیله‌ی نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.» @kahfolvara
💠وقتی امام(ره) برای آزادی نواب عمامه‌اش را زمین زد 🔺 حاج آقا روح الله خیلی تلاش کرد مانع اعدام و یارانش شود اما نتوانست آقای را قانع کند. شنیده شده در این ماجرا خیلی به آقای بروجردی اصرار کرد و حتی عمامه اش را هم زمین زده بود. شنیده شده که به سه نفر از شخصیت های مشهور هم نامه نوشت، تاثیری نداشت. ناراحت و عصبانی به خانه برگشت عبایش را به گوشه ای پرتاب کرد. همسرش پرسید نتوانستید کاری بکنید. گفت: نخیر! ایشان می‌گوید کاری به این کارها ندارم. 🔺 نواب صفوی و یارانش را اعدام کردند. تعدادی ایراد می‌گرفتند که باید حرمت لباس حفظ می‌شد و با لباس اعدام نمی‌شد. اما حاج آقا می‌گفت باید روحانی با لباس روحانیت شهید شود تا مردم بفهمند و آگاه شوند که این ها در صحنه هستند. فرزندش آقا در یادداشت هایش نوشته است: «فدائیان اسلام در مرگبار علما تیرباران شدند.» و فرزند دیگرش خمینی می‌گوید پدرش از اعدام نواب و یارانش و سکوت علما خیلی ضربه روحی خورد. 📘دایره‌المعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی، شیرعلی‌نیا، نشر سایان، ص۶۱ 👥 کانال صحیفه نور امام خمینی(ره) ✅ @Sahifeh_noor @kahfolvara
امام خمینی(ره): تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهـرا (س) جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انـسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقـت زن، تمـام حقیقـت انـسان، او زن معمـولی نیست. او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکـه موجـود الهـی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است ... زنی که تمام خاصه های انبیاء در اوست، اگر مرد بود، نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول االله بود. صحیفه جلد۷ص۳۳۷ @kahfolvara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هاش حرف میزنه! طلبه: خود حاج آقا دارن با سعه صدر گوش میدن. شما چی میگی این وسط؟ اصلا مگه سوال کردن جرمه؟ آسید رضا: زندان انداختن قمه زن امام حسین که سرشو تو مجلس روضه شکسته جرمه! طلبه: آقا سید چرا سیاسیش میکنی؟ ما هممون طلبه هستیم. داریم حرف میزنیم با هم. آسید رضا: من سیاسیش میکنم؟ دیگه تو این مملکت چیزی هم مونده که شماها سیاسیش نکرده باشین؟ طلبه: نمیفهمم دارین از چی حرف میزنین! من فقط میگم چرا ادعای تواتر و شهرت احادیث قمه زنی میکنید با اینکه این همه مخالف داره؟ میگم پس چرا کتابهای شیخ انصاری و آسید کاظم یزدی و بقیه میخونید در حالی که معتقدید اینا جهنمی هستند؟ اینا سیاسی کردنه یه بحث علمیه؟ آسید رضا: تهش میخوای بگی چرا خلاف حرف خامنه ای و مکارم و اینا داریم عمل میکنیم؟ طلبه: اصلا ! به من ربطی نداره. میخوام بدونم تهش کی جهنمیه؟ آسید رضا: اصلا ما جهنمی. ما ضد ولایت فقیه. ما همه کاره. ما افراطی. ما انگلیسی. چرا با دستگاه امام حسین درمیوفتی بدبخت؟ طلبه: حالا اول شما اثبات بکن این اداها که دارین درمیارین جزء دستگاه امام حسین هست. تا بعد. آسید رضا: یه چیزی میگم... دو بار هم تکرار نمیکنم. بعدش دُمِتو بذار رو کولتو برو! همینه که هست. اگه قرار باشه چیزی به دستگاه امام حسین ضربه بزنه، مثل کوه جلوش می ایستیم. چه بحث علمی باشه. چه بحث عملی. چه شیخ انصاری و آسید کاظم یزدی باشن. چه ولی فقیه! والسلام. ادامه دارد... @mohamadrezahadadpour @kahfolvara
بسم الله الرحمن الرحیم ⛔️پسر نوح⛔️ ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «فصل اول» قسمت: هفتم قم – بیت حاج آقا و پسران «چرا باید سر بشکنه و خون جاری بشه؟ چرا؟ اینی که میبینید بزرگانی ... محققین ... ورعین ... اعاظم فقهای شیعه خیلی از ادله بیشتر استفاده کرده اند ... چرا عده ای آقایان اضطراب دارند که در راه عزای ائمه هدی خون ریخته شود؟ یه خورده بیشتر تامل کنند... بیشتر مطالعه کنند ... روایت یکی و دو تا و ده تا و صد تا نیست ... این روایات متواتر است ... یه خورده هم من و شما باید دستمون را بالاتر بگیریم ... چه قاصر باشیم و چه مقصر ... با این شبهات جهنمی نشوند ... خدا زود میگذره از خودش ... از انبیاش ... از ائمه ... اما از این زود نمیگذره ...» بعد از جلسه، حاج آقا را که فورا از اعیان مخفی میکنند! یکی از طلبه ها میره سراغ آقازاده و یه کم باهاش اختلاط میکنه. یکی از بچه های ما جزو همون مردمی بوده که اطرافش جمع شده بودند و این موارد را ضبط کرده بود: یکی از مخاطبین به آقازاده گفت: «خیلی از فرمایشات حاج آقا استفاده کردیم. خدا حفظشون کنه.» آقازاده: «خیر ببینید! خیر ببینید!» -اگه خدا بخواد طلبه هستم و کم کم دارم کفایه را تموم میکنم. -موفقید ان شاءالله. ماجورید. -تشکر. دو تا سوال داشتم خدمتتون! -بفرمایید. -سوال اولم اینه که حاج آقا فرمودند روایات متواتر برای قمه زدن داریم. با اینکه اگر روایات متواتر در یک زمینه ای وجود داشته باشه، معمولا مورد اتفاق هست و کسی هم دربارش شک و شبهه ای وارد نمیکنه. -درسته! بله! -پس چرا این همه سر قمه زنی دعواست؟ ما هم دوست داریم قمه بزنیم اما مراجعمون اجازه ندادند. با اینکه حاج آقا فرمودند روایاتش متواتره! -مرجعتون کیه؟ مکارم و خامنه ای هستند؟ -نه خیر! مرجع خودم آیت الله صافی هستند. -ایشون چه فرمودند؟ -فرمودند اگر باعث وهن مذهب بشه و دستمایه عده ای برای سواستفاده از اسلام و شیعه بشه جایز نیست. -خب ما هر کاری بکنیم امکان دستمایه شدن وجود داره! این که نشد دلیل! -جسارتا اینجوری نیست. کارهای معمولی و عباداتمون و عزاداری سنتی ما که تا حالا دستمایه نبودند. چرا میفرمایید هر کاری بکنیم ازمون سواستفاده میشه؟! -خب حالا سوال دومت! -جسارتا فعلا به سوال اولم جواب نمیدید؟ -جواب دادم اما نپذیرفتی! -والا من به جواب نرسیدم. میگم چطور روایات قمه زنی متواتره اما این همه مخالف داره. حتی گفتند که قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى، از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمیشه و سابقه اى در عصر ائمه علیهم السلام و زمان¬هاى بعد از آن نداره و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم علیه السلام در مورد آن نرسیده، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى شود. بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست. (فتوای آیت الله العظمی خامنه ای) -این که حرف همین مراجع حکومتی هست. -متوجه نمیشم. مراجع حکومتی دیگه چه صیغه ای هست؟ -شما اطلاعاتی هستید؟ -نه به حضرت عباس! -جواب شما را دادم. بفرمایید. بفرمایید اجازه بدید بقیه هم سوالشون را بپرسن. دلنوشته های یک طلبه: -آقا من بد میگم؟ میگم این همه مخالف داره و در طول تاریخ کسی اینجوری مثل حاج آقا ادعا نکرده. پس نمیشه به راحتی گفت متواتر هست! -بفرمایید آقا. بفرمایید. بیشتر مطالعه کنید. -حداقل بذارین سوال دومم بپرسم! ⛔️ (یکی دو نفر گنده و هیکلی به این طلبه نزدیک شدن و میخواستن از اطراف آقازاده جمعش کنن. اما اون طلبه سوال دومش هم با تقلا و به زور پرسید: ) -ببخشید یه لحظه! حاج آقا فقط یه لحظه! چشم. میرم. فقط میخوام بدونم اینکه حاج آقا گفتند خدا نمیگذره از مخالفین قمه و جهنمی هستند، فقط لطفا بگین بدونم شیخ اعظم انصاری که چهار سال کتابهاش را در حوزه میخونیم و میخونید هم اهل جهنمه و خدا ازش نمیگذره؟! شیخ انصاری که دیگه به قول شما حکومتی نیست. -مواظب حرف زدنتون باشید. استغفار کنید. این چه حرفیه؟ -وا ! همین چند دقیقه پیش ابوی محترمتون گفتند. همین شیخ انصاری صاحب رسائل و مکاسب هم قبول نمیکنه و به علت ضرر رساندن به بدن حرام میدونه! -بفرمایید آقا. نستجیر بالله! -حاج آقا یه لحظه! ازتون خواهش میکنم... ابوی محترمتون هر روز در درس خارجشون از کتاب عروه الوثقی سید کاظم یزدی استفاده میکنند و ازشون روایت نقل میکنند و کلی هم تعریفشون میکنند. همین آسید کاظم یزدی معتقده که اتیان به این عمل قمه زنی، بدعت هست و آدمو جهنمی میکنه! حالا ما کدوم جهنمو قبول کنیم؟ کی جهنمیه؟ آسید کاظم یزدی صاحب عروه الوثقی یا کسی که میگه خدا از خودش و پیامبرانش و امامانش میگذره اما از منکر قمه زنی نمیگذره؟! که یهو یه نفر از پشت سر با صدای بلندتر از بقیه گفت: مگه نمیشنوی حاج آقا میگن بسه دیگه؟ دنبال چی هستی؟ طلبه بیچاره برمیگرده و پشت سرشو نگا میکنه و میبینه یه سید چهارشونه معمم با ابروهای درهم کشیده و با صدای بلند و ته لهجه عربی داره با
یازهرا س ●السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ● دادم به حکاک، عقیق دل و گفتم‌: حک کن به عقیق دل ما؛ ----------------------------------- همه اش همین است ، زهرا جان ! تمنا داریم، برخیزی وباز را شروع کنی. -------------------------------------- اقامه عزای 🎤مراسم عزاداری وسخنرانی به مدت ویژه •◇•خواهران وبرادران•◇• شروع مراسم : ۲۹/دیماه/۱۳۹۷ 🕗ساعت ۲۰:۳۰ 🔹مکان : کوی شهدا خیابان پاسداران جنوبی (ع) وزینبیه نورالمهدی(عج) --------------------------------- 👈 🔴توجه : درزینبیه نورالمهدی (عج) قسمت برگزارمیگردد👇👇👇 🔹نمایشگاه باتخفیف ویژه۳۰‌% 🔹مهدکودک جهت نگهداری 🔹اکران فیلم از مجموعه (قبل ازشروع مراسم) 🔹درب خانه حضرت زهرا(س) به روی همه بازاست ، ان شاءالله باشور وشعور حضوربهم‌برسانیم 🔹 ●نشراین پیام صدقه جاری است ● @kahfolvara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا