eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
: 💢فرزندانم . . محبین حضرات معصومین علی آقا،خانم فاطمه و آقا محمد. 🔸خوشحالم که به دِین خود عمل کردم شاید نواقصی هم داشته ام اما سعی کردم که فقط کریمه اهل بیت علیها السلام را به خانه بر سفره مهیا کنم و از حضرات معصومین خواستارم که نسل و ذریه ام، مدار و ادامه دهنده ی راه این حقیر باشند. 🔹مطمئنم متدین، ولایتی و مفید برای نشر احکام دین و دخترم با عفت و خود با چادر ، دل حضرت زهرا(س) را شاد می کند. 🔸بدان که برای این چادر که هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها است،خون دلها خورده شده و خون های بسیاری برای حفظ آن بر زمین ریخته است.
وقتی ما اسیر میگیریم / وقتی اونا اسیر میگیرن یه حسی بهم میگه که انگار اون جوان فلسطینی اونا رو اسیر کرده ِ
🔻طرح/ کوتاه ترین وصیت نامه شهید مدافع حرم خطاب به چه کسی بود؟
❤️ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكی بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگی دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالی كه آستين هايش را پايين می زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس می كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
بابای مَن سُرفه نمی کند، فقط پَرپَر می زند برای ... گاز شیمیایی و عشق هر دو می سوزانند: یکی پوست را و چشم را و جسم را  و دیگری دل را و جان را ... هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها... خوب که نه؛ بد هم نگاه کنی نشـانِ هر دو سوختن را در او می بینی... جانبازان شیمیایی و موجی را فراموش نکنیم...
در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای آماده کرده بود‌... شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود با عمل خداپسندمان به تو لبیک می گوییم ای شهید...
بعد از اتمام جلسہ گفت: امروز همہ جلسہ اداری نبود حرف شخصی هم زدیم هزینہ جلسہ رو بذار بہ حساب من و فاڪتورش رو بیار برام...
که باشی به بهشت میزنی.... راستی شهیدان را می شناسند....
حیف که خش خش دنیا زیاد شده و دیگر صدایت مفهوم نیست ... 💠
هرگز دلم ز کوی تو جایی دگر نرفت... یکدم خیال روی توام از نظر نرفت... 🌸🕊🌸🕊🌸🕊
ساده پوش بود دو تا پیراهن بیشتر نداشت. گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: خب! یه دست لباس نو بگیر اینا خیلی کهنه شده... می گفت:دلیلی نداره ❗️ همین که تمیز و مرتّب باشه،خوبه....🍃 هنوز قابل استفاده است...👌☺️ 🔰شهید مجید پازوکی
صبحى كہ ... طلوعش بدمد با نفس تــو ... آن صبح ببالم بـہ خود و بختِ خوشِ خود ... 🌷شهید رضا حاجی زاده🍃🍃 🌹نظارت بر جهیزیه همسر شهید برونسی می گوید: جهیزیه ی فاطمه[دختر شهید] حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از شهید را هم آوردم. دادم دست فاطمه. گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت. به شوخی ادامه دادم: بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره. شب عبدالحسین را خواب دیدم. گویی از آسمان آمده بود؛ با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی. یک پارچ خالی تو دستش بود. داد بهم. با خنده گفت: این رو هم بگذار روی جهیزیه ی فاطمه . فردا رفتیم سراغ جهیزیه. دیدیم همه چیز خریده‌ایم، غیراز پارچ! «ساکنان ملک اعظم2،ص99»
🕊🌸🕊🌸🕊🌸 تو به دنیا آمدی که سالها بعد... با شهادتت.. راه راست را به خیلی ها امثال من نشان دهی... و چه روزی بهتر از امروز برای هدیه گرفتن از شما...👌 دعا کنید در حق ما..🌷