#فرازی_از_وصیت_نامہ:
💢فرزندانم . .
محبین حضرات معصومین
علی آقا،خانم فاطمه و آقا محمد.
🔸خوشحالم که به دِین خود عمل کردم شاید نواقصی هم داشته ام اما سعی کردم که فقط #رزق_حلال کریمه اهل بیت علیها السلام را به خانه بر سفره مهیا کنم و از حضرات معصومین خواستارم که نسل و ذریه ام، #ولایت مدار و ادامه دهنده ی راه این حقیر باشند.
🔹مطمئنم #پسرانم متدین، ولایتی و مفید برای نشر احکام دین و دخترم با عفت و #حجاب خود با چادر ، دل حضرت زهرا(س) را شاد می کند.
🔸بدان که برای این چادر که هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها است،خون دلها خورده شده و خون های بسیاری برای حفظ آن بر زمین ریخته است.
#شهید_مدافع_حرم
#مهــــدی_ایمانی❣
وقتی ما اسیر میگیریم / وقتی اونا اسیر میگیرن
یه حسی بهم میگه که انگار اون جوان فلسطینی اونا رو اسیر کرده
ِ
🔻طرح/ کوتاه ترین وصیت نامه شهید مدافع حرم خطاب به چه کسی بود؟
#تولیدی_مخاطبان
❤️ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد.
سر تا پا خاكی بود و چشم هايش سرخ شده بود.
به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند.
به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگی دَر كُن، بعد نماز بخوان.
سر سجاده اش ايستاد و در حالی كه آستين هايش را پايين می زد، به من گفت:
من باعجله آمدم كه #نماز اول وقتم از دست نرود.
اين قدر خسته بود كه احساس می كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
#درس_اخلاق
#هوالجمیل
بابای مَن سُرفه نمی کند،
فقط پَرپَر می زند برای #شهادت...
گاز شیمیایی و عشق هر دو می سوزانند:
یکی پوست را و چشم را و جسم را
و دیگری دل را و جان را ...
هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها...
خوب که نه؛ بد هم نگاه کنی نشـانِ هر دو سوختن را در او می بینی...
جانبازان شیمیایی و موجی را فراموش نکنیم...
#گمنامان_امروز
#شهدای_زنده
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند
خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای #وصال آماده کرده بود...
شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود
با عمل خداپسندمان به تو لبیک می گوییم ای شهید...
#شهید_مدافع_حرم
#اخلاق_شهدایی
بعد از اتمام جلسہ گفت:
امروز همہ جلسہ اداری نبود
حرف شخصی هم زدیم
هزینہ جلسہ رو بذار بہ حساب من
و فاڪتورش رو بیار برام...
#سردار_شهید_صیاد_شیرازی
#مسئولین_بـےادعا
هرگز دلم ز کوی تو
جایی دگر نرفت...
یکدم خیال روی توام
از نظر نرفت...
#دلنوشته_شهدا
🌸🕊🌸🕊🌸🕊
#سیره_شهدا
ساده پوش بود
دو تا پیراهن بیشتر نداشت.
گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم:
خب! یه دست لباس نو بگیر
اینا خیلی کهنه شده...
می گفت:دلیلی نداره ❗️
همین که تمیز و مرتّب باشه،خوبه....🍃
هنوز قابل استفاده است...👌☺️
🔰شهید مجید پازوکی
صبحى كہ ...
طلوعش بدمد با
نفس تــو ...
آن صبح ببالم بـہ خود و
بختِ خوشِ خود ...
🌷شهید رضا حاجی زاده🍃🍃
#روزتان_شهدایی
#خاطرات_شهدا
🌹نظارت بر جهیزیه
همسر شهید برونسی می گوید: جهیزیه ی فاطمه[دختر شهید] حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از شهید را هم آوردم. دادم دست فاطمه. گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت.
به شوخی ادامه دادم: بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره.
شب عبدالحسین را خواب دیدم. گویی از آسمان آمده بود؛ با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی. یک پارچ خالی تو دستش بود. داد بهم. با خنده گفت: این رو هم بگذار روی جهیزیه ی فاطمه .
فردا رفتیم سراغ جهیزیه. دیدیم همه چیز خریدهایم، غیراز پارچ!
«ساکنان ملک اعظم2،ص99»
🕊🌸🕊🌸🕊🌸
تو به دنیا آمدی که سالها بعد...
با شهادتت..
راه راست را به خیلی ها امثال من نشان دهی...
و چه روزی بهتر از امروز برای هدیه گرفتن از شما...👌
دعا کنید در حق ما..🌷
#شهیدمحمدحسن_رسول_خلیلی
#سالروز_ولادت