💠🍃💠🍃💠
نیمه های شب ، سنگر به سنگر ، بچهها را بازرسی می کرد تا مبادا پتویی از روی رزمنده ای افتاده باشد و سرما بخورد.....
🌹شهید حاج حسین خرازی
#سیره_شهدا
🌷نوبت "والسابقین الے ارادته" است
خوشا کسانے که
به دریای حسین پیوستند،
ڪسانے لیاقت رسیدن به امام را یافتند
که اهل رقابت باشند.
🌷13 شهریور هشتمین سالگرد شهدای ارتفاعات جاسوسان شمالغرب را گرامی میداریم.
#سالگردشهادت:👇
#سردار_شهیدمحمدجعفرخانی
#شهیدعلی_بریهی
#شهیدمحمدغفاری
#شهیدیوسف_فدایی_نژاد
#شهیدحسین_رضایی
#شهیدصمدامیدپور
#شهیدمحمدمحرابی_پناه
#شهیدمصطفی_کمیل_صفری_تبار
#شهیدمسلم_احمدی_پناه
#شهیدمجتبی_بابایی_زاده
#شهیدمحمدمنتظرالقائم
#شهیدسیدمحمودموسوی
#یادشان.کنیدباذکرصلوات 🌹
شهدای مبارزه با #پژاک از جمله شهدایی هستند که مظلوم و غریب واقع شدهاندودر گمنامی روزها و شبهایشان را با جهاد گذراندند.
#امام_خامنه_ای
#شهید_محمد_غفاری
#نیروی_صابرین
📌پدر و مادر شهید محمد غفاری:👇
دفعه آخر که رفت، گفت من دارم میروم و این دفعه با دفعات دیگر فرق می کند اگر من بروم و نیایم چه میشود؟ خانومش گفته بود نه محمد تو برمیگردی انشاءالله، تو همه کارهات همینطوریه. محمد هم گفته بود به هر حال تو آماده باش شاید دیگر این دفعه برنگردم.
من اتفاقا روز شنبه باهاش تماس گرفتم (محمد روز یک شنبه شهید شد) در طول هفته قبل معمولا شب ها باهاش تماس میگرفتم چون روزها گوشیش قطع بود. دیگر نمی پرسیدم کجایی یا چکار میکنی؟ سرده یا گرمه؟ فقط احوال پرسی می کردیم. خلاصه اون روز همان طور اتفاقی حدود ساعت 9 تماس گرفتم، تا زنگ هم زدم گوشی را برداشت، سلام و علیک و احوال پرسی کردیم. گفتم کاری چیزی نداری؟ گفت بابا برای من یک دعای مخصوص بکن. شب یک شنبه هم اینها عملیات خودشان را شروع کردند و چیزی هم که دوستانش به ما می گویند، ساعت 4 و 28 دقیقه محمد شهید شد.
🌹
💠🍃💠🍃💠
عاشقان راباتعلق هاچکار؟؟
سربه تن اینجا نمی آیدبه کار....
آن گروهی کزتعلق رسته اند!!
روزاول عهدباخون بسته اند.
#دلنوشته_شهدا
💠🍃💠🍃💠
بر تو درد مدامی که ز نبودت میکشم سلام
بخدا نبود کسی که آینه خدا بود زجر است
#شهید_محمد_آژند
#شهدا_مدافع_حرم🌺
✅ کرامتی ناب از شهید «محمد معماریان»
💕 شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد.
✍مادر شهید می گفت: نزدیک محرم بود 🏴 که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب می شود...😔
یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد می رفتم سبزی پاک می کردم، فرش ها را جارو می زدم و کارهای هیئت را انجام می دادم... اما الان خانه نشین شده ام....😔
🌌شب به شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود...😍
گفتم: مادر کجا بودی؟
گفت: ما از کربلا می آییم...💚
گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام... 😔
گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(علیه السلام) گرفتم...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است...
گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده..🙂
🌷🍃🌷🍃🌷
☀️صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که می توانم راه بروم... دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته....
گفتم: نه، پایم خوب شده...😊
💕خواهر شهید تعریف می کند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟⁉️
ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمی کردیم... گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی...🌟
💚شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن...😭
گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(علیه السلام
گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(علیه السلام) را می دهد...💔😭
گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل آقا سیدالشهدا یک تربت ناب داریم.. این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (علیه السلام) را می دهد... 😭و بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذارید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما می دهم.
🌷🍃🌷🍃🌷
🙏خدا را شاکریم که این ماجرا را سندی برای اثبات زنده بودن شهدا و همچنین منزل شهید راسالها پایگاهی برای آرمانهای اسلام و انقلاب قرار داده است.
👈هم اکنون این شال در یک محفظه شیشه ای نگهداری می شود و تاکنون بوی عطر مخصوص آن باقیمانده است.
📚 کتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و کرامات امام حسین (علیه السّلام).
💐شادی روح پاکش صلوات💐