eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲۶ 🌺 تلنگرِ یک طلبه‌ی شهید: جزو کدام دسته‌ای؟!! 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
👆خاکریز خاطرات ۲۶۰ 🌺 رفتارِ جالبِ فرمانده‌ی شهید در میدانِ‌جنگ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۰ 🌺 رفتارِ جالبِ فرمانده‌ی شهید در میدانِ‌جنگ در عملیاتِ بازی‌دراز هلی‌کوپترهایِ بعثی مستقیم به سنگرِ بچه‌ها شلیک می‌کردند. اوضاع وخیم شده بود. یکی رفت سراغِ فرمانده‌مون (شهیدوزوایی) و با ناراحتی گفت: پس این نیروهایِ کمکی چرا نمیان؟ چرا بچه ها رو به کشتن میدی؟ دیدم شهید وزوایی سرش رو به سمتِ آسمان گرفت و با صدایِ بلند این آیه رو خوند: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ... بچه ها هم با فرمانده این آیه رو فریاد زدند. یهو دیدم یکی از هلی‌کوپترهایِ بعثی اشتباهی تانکِ خودشون رو زد. چند لحظه بعد دو تا از هلی‌کوپترهایِ بعثی با هم برخورد کرده و منفجر شدند... 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محسن وزوایی 📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۱ 🇮🇷
۱۳۱ 🌺 جمله‌ی حکیمانه‌ی شهید چمران خطاب به همه‌ی مسئولین... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
۱۳۳ 🌺 واقعاً حیف نیست؟!!! (توصیه‌ی زیبای اخلاقی از زبان شهید تهرانی‌مقدم) 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
۱۳۴ 🌺 اولین گام در انجام کار فرهنگی چیست؟ (شهیدصدرزاده راهنمایی می‌کند..‌) 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
۱۳۵ 🌺 راه رسیدن به شهادت از نگاه شهید... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
💢 ۶ 🔸آیت‌الله بهاءالدینی: اگر صیاد شیرازی شُدید؛ هم دنیا دارید، هم آخرت... |طلبه‌های شیراز اومدند نزد آیت‌الله بهاءالدینی و از ایشون درسِ اخلاق خواستند. این عارفِ بزرگ بهشون فرمود: بروید از صیاد شیرازی درسِ زندگی بگیرید ، اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا دارید و هم آخرت... 👤خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد علی صیادشیرازی 📚منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحه ۶۹
💢 ۸ 🔸اگه نروم؛ غذایِ روحم سرد میشه... |وقتی صدای اذان رو می‌شنید، دست از غذا خوردن می‌کشید و می‌رفت نماز بخونه. بهش اصرار می‌کردیم و می‌گفتیم: غذات سرد میشه ، تمومش کن، بعد برو نمازت رو بخون. اما محمود می‌گفت: اگه نروم نماز بخونم، غذای روحم سرد میشه... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمود شهبازی 📚منبع: کتاب محراب‌عشق، صفحه ۳۵ ●واژه‌یاب:
💢 ۱۱ 🔸بخداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم |ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید زین‌الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام؛ اما هر چه فکر‌ کردم تا یک خطا یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم، چیزی پیدا نکردم؛ نمی‌خوام بگم معصوم بودند، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین 📚منبع: کتاب سرداران تقوا ، صفحه ۴۳ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔅 ۸ [وصایای شهیدان] ✍ در انتخاب دوست؛ این ملاکِ زیبای شهیدبهشتی رو لحاظ کنیم... |در زندگی دنبالِ کسانی حرکت کنید؛ که هر چه به جنبه‌هایِ خصوصی‌ترِ زندگی ایشان نزدیک شوید، تجلیِ ایمان را بیشتر می‌بینید... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۸) با کیفیت اصلی _______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🔅 ۹ [وصایای شهیدان] ✍ خانومها و آقایون! شهید مدافع‌حرم حسین محرابی قول شفاعت داده... |هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد؛ و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند؛ اگر دستم برسد، سفارشش را به مولایم امام حسین علیه‌السلام خواهم کرد و او را دعا می‌کنم؛ باشد که مورد لطف و رحمت حق‌تعالی قرار گیرد... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۹) با کیفیت اصلی ___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
🔅 ۹ [وصایای شهیدان] ✍ خانومها و آقایون! شهید مدافع‌حرم حسین محرابی قول شفاعت داده... |هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد؛ و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند؛ اگر دستم برسد، سفارشش را به مولایم امام حسین علیه‌السلام خواهم کرد و او را دعا می‌کنم؛ باشد که مورد لطف و رحمت حق‌تعالی قرار گیرد... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۹) با کیفیت اصلی ___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔅 ۱۲ [وصایای شهیدان] ✍ توصیه‌ی اخلاقی دانشمند شهید مجید شهریاری |اندکی در احوالِ روحی و چگونگیِ اوضاع معاد و معاشِ خود فکر کنید؛ و ببینید که آیا آماده‌ی پاسخگویی برای قبر و قیامت خود هستید یا نه؟ سعی کنید که فرصتِ باقیمانده از عُمر را صرف جبرانِ گذشته و کسبِ توشه‌ی آخرت کنید. __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
💢 شهيد توی خواب بهم گفت: اینکارها رو بکنی، شهادت خودش دنبالت میاد... | بعد از شهادتِ محمدرضا خوابش رو دیدم. توی عالم خواب باهاش درد دل کردم و به گلایه گفتم: تو رفتی و من جاموندم؛ الان هم که جنگ سوریه تموم شده و دیگه راه شهادت بسته‌ست، من چکار کنم؟ شهید در جواب گلایه‌ام گفت: شما بهترین دوستان من بودید؛ اگه صبر کنید، خداوند بیشتر از اجر دو شهیدی که به ما داده، به شما خواهد داد. بعد گفت: چند تا کار رو انجام بده، هر کجا باشی شهادت خودش به دنبالت میاد: 🔹اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد 🔸دوم: نماز اول وقت ترک نشود 🔹سوم: به نامحرم نگاه نکنید 🔸چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنیدمنبع: گفتگوی کاوش‌نیوز[خبرگزاری استان گلستان] با خانواده شهید 🇮🇷۱۶ فروردین سالگرد شهادت این شهید عزیز گرامی‌باد _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
💢 ۲۸ 🔸امام‌خامنه‌ای تماس گرفته و فرمودند: دلم گرفته؛ می‌خوام بیام تشییع شهید آوینی... |قرار نبود امام‌خامنه‌ای در مراسمِ تشییعِ شهید سید مرتضی آوینی شرکت کنند، اما ایشون دقیقاً در اولین ساعاتِ روزِ تشییع تماس گرفتند و فرمودند: " من دلم گرفته، دلم غم دارد، می‌خواهم بیایم تشییع پیکر پاک شهید آوینی؛ من افتخار می‌کنم به وجود بچه های نویسنده و هنرمندی که در این مجموعۀ هنری تلاش می‌کنند؛ آدم وقتی سیما و چهره‌ی نورانیِ آقای آوینی رو می‌بینه، همینطور دوست داره بهش علاقمند بشه... 👤خاطره‌ای از عروج هنرمند شهید سید مرتضی آوینی 📚منبع: کتاب راز خون ، صفحه ۳۰ 🇮🇷۲۰ فروردین سالروز عروج شهید آوینی گرامی‌باد 🔰 ●واژه‌یاب:
🔸پله‌پله خودسازی می‌کرد... |خواهرشهید میگه: سیداحمد مجروح شد و بردنش بیمارستان؛ رفتم کنارش و بهش گفتم: احمد! آخر به ما حلوا ندادی. [کنایه از شهید شدن] جوابم رو داد و گفت: آنقدر میرم جبهه و میام که یه آدم حسابی بشم... دوستاش میگن: سیداحمد ویژگی‌هایی داشت که از دیگران متمایز شده بود. مثلا بعد از خوندن هر دو رکعت نماز شب؛ می‌خوابید و ساعتی بعد دوباره بیدار میشد تا دو رکعت دیگه بخونه. ازش پرسیدیم: چرا اینکار رو می‌کنی؟ گفت: نفس رو باید رنج داد؛ تا پاک شد! 📚 منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی هیئت رزمندگان اسلام ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸 یکی مریض بشه؛ بهتر از اینه که همه مریض بشن... |آخرین مسئولیت شهید پلارک، فرمانده‌ی دسته بود .توی عملیات والفجر ۸ از ناحیه دست و شکم مجروح شد. اما کمتر کسی می‌دونست که سیداحمد مجروح شده. اگه کسی درباره‌ی حضورش توی جبهه سوال می‌کرد، طفره می رفت و چیزی نمی‌گفت... یه بار توی جبهه می‌خواستیم از یه رودخانه رد بشیم. زمستان بود و هوا به شدت سرد. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:” اگه یک نفر مریض بشه، بهتر از اینه که همه مریض بشن.” بعد یکی یکی بچه ها را به دوش گرفت و به طرف دیگه‌ی رودخونه برد. آخر کار متوجه شدیم پاهاش از شدت سرما؛ آسیب دیده... 📚 منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی هیئت رزمندگان اسلام ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔅 ۱۸ ✍ شهید رسول خالقی‌پور: |امیدوارم با اعمالتان؛ راهی را در آخرت برای شفاعت، جلوی پایِ ما قرار دهید... __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸 رفتار جالب شهید حاج‌حسین بصیر؛ در مقابلِ پیشنهاد فرماندهی تیپ |چند نفر از لشکر اومدند و به حاج‌حسین گفتند: «از طرف فرماندهی لشکر ابلاغيه‌ای اومده مبنی بر اينكه حضرتعالی از اين پس؛ به فرماندهی تيپ يكم لشکر منصوب شديد» حاجی ابتدا قبول نكرد؛ ولی بعد از اصرار زياد دوستانِ لشکر، بهشون گفت: «من بايد فكر كنم» اونا هم قبول کرده و رفتند... فردای همون‌روز دوباره اومدند و از حاج‌حسین پاسخ خواستند. حاجی اين بار بهشون جواب مثبت داد. من كه از اين قضيه متعجب شده بودم، به حاج‌حسین گفتم: «حاجی! چرا همون ديروز این مسئولین رو قبول نکردید؟» ایشون در جوابم گفت: «ديروز توی اون حالت نمی‌تونستم فكر كنم و تصميم بگيرم. راستش رفتم و با خودم فكر كردم «امروز كه من رو به فرماندهی تيپ منصوب كردند؛ اگر چند روز ديگه بخواهند اين مسئوليت رو ازم بگيرند و بگويند از اين پس بايد به عنوان يه تيرانداز [سرباز ساده] توی جبهه خدمت كنی؛ من چه عكس‌العملی نشون میدم؟ آیا ناراحت میشم یا نه؟ اگه ناراحت و غمگين شدم؛ پس معلوم میشه برا رضای خدا اين مسئوليت رو قبول نكردم؛ ولی اگه برام فرقی نداشت، پس مشخص ميشه كه اين مسئوليت رو برا رضای خدا قبول كردم؛ و فرقی نداره كجا خدمت كنم... [خلاصه فکر کردم و] ديدم اگه بخواهند مسئوليت فرماندهی تيپ رو ازم بگيرند، برام فرقی نمی‌كنه؛ لذا این مسئولیت رو قبول كردم» 👤راوی: برادر سردار شهید حاج‌حسین بصیر 📚منبع: نویدشاهد "پایگاه اینترنتی بنیاد شهید و امور ایثارگران" ‌‌‌‌________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
۶۴ 🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد |کومله می‌خواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونه‌اش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشک‌بار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد... 👤 نام این سرهنگ‌عزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است 📚منبع: کتاب سرداران بی‌سر، صفحه۲۵
۹۰ 🔸فرار از گناه ... |دور و برِ بابک پُر بود از گناه؛ اما از گناه فراری بود. دو ماه مونده به شهادتش بهم زنگ زد و گفت: بیا بریم قم. گفتم: من وقت ندارم و نمی‌تونم بیام. اما بابک گفت: نه! یه مشکلی پیش اومده؛ امشب حتماً باید بریم قم... خلاصه راضی شدم و باهاش رفتم. بعد که علتِ سفر ناگهانی به قم رو ازش پرسیدم، فهمیدم برا فرار از گناه بوده... تا این حد مراقب بود که در جمع‌ها و محیطِ آلوده به گناه قرار نگیره... 👤خاطره‌ای از زندگی مدافع‌حرم شهید بابک نوری‌ هریس 📚منبع: مستند “ از آسمان ” ؛ به نقل از دوست شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
۹۷ 🔸مرامِ بچه‌های امام‌حسین علیه السلام... |تانک عراقی آتش گرفت و یک سرباز خودش رو از تانک پرت کرد بیرون. گیجِ گیج بود و به اطرافش نگاه می‌کرد. یهو سرِ جاش ایستاد و قمقمه‌اش رو برداشت. تا شروع‌کرد به آب خوردن، یکی از بچه‌ها نشانه‌گرفت طرفش. اما علی‌اکبر زد زیر اسلحه‌ اش و گفت: چیکار می‌کنی؟ مگه نمی بینی داره آب می خوره؟!!! نگذاشت بزندش و گفت: شما باید مانندِ امام حسین(ع) باشید، نه مثلِ دشمنایِ امام حسین (ع) ... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید علی اکبر محمدحسینی 📚منبع: کتاب خط عاشقی ، صفحه ۱۴۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🔸 ۱۲ آذر؛ سالروز شهادت پاسدار شهید علی‌اکبر محمدحسینی گرامی‌باد ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸برخورد جالب شهید احمد کشوری با تصاویر و مجلات مبتذل |كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى‌كردند. توی آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه‌ها هم اين عكس‌ها رو روى در و ديوار نصب مى‌كردند. احمد هر جا اين عكس‌ها رو مى‌ديد، پاره مى‌كرد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش بهش چيزى نمى‌گفت. من هم لبخند مى‌زدم، چون با كارى كه احمد انجام مى‌داد، موافق بودم... اون روزها يك مجله‌اى با عكس‌هاى مبتذل چاپ میشد. احمد پول توجيبى‌هاش رو جمع مى كرد و هر بار ۲۰ تا از اون مجله، از چند روزنامه فروش مى‌خريد. وقتى هم مى‌آورد توی دست‌هاش جا نمى‌شد. همه رو توى باغچه مى‌انداخت، نفت مى ريخت و همه رو آتش مى‌زد. مى گفتم: چرا اينكار رو مى‌كنى؟ مى‌گفت: اين عكس‌ها ذهن جوانان رو خراب مى‌كنه. : درسته نمی‌تونست جلوی کل فساد اون مجله رو بگیره؛ اما می‌خواست هر بار در حد توانش جلوی انحراف چند جوون رو بگیره... 👤خاطره‌ای از کودکی شهید احمد کشوری 📚منبع: نوید شاهد " بنیاد شهید و امور ایثارگران" 🔸۱۵ آذر؛ سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
۱۰۰ 🔸خطبه‌هایش دزد را هدایت کرد... |هم اهلِ اخلاق بود، هم اهلِ عمل به آنچه می‌گفت. برا همین کلامش در دیگران اثر می‌گذاشت. یه روز مرد میانسـالی باچهـره‌ی عشایری اومد پیش آیت ‌الله دستغیب و گفت: آقا من دزدی می‏کنم و زمانِ شاه هم دنبالم بودند و متواری شده بودم؛ به‌نماز، روزه و احکام هم عمل نمی‏کنم و انواع جنایت‌ها رو مرتکب شدم. تا اینکه جمعه‌ی گذشته از رادیو، خطبه‏های نماز جمعه‌ی شما رو شنیدم و حرفایِ شما منو عوض کرد و به فکر مرگ و آخرت افتادم. حالا هم اومدم که توبه کنم... 👤خاطره‌ای از زندگی امام جمعه شهید آیت‌الله دستغیب 📚منبع: کتاب یادواره شهید دستغیب ؛ صفحه ۵۳ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _____________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: