🍃در سال ۶۳ در خانواده مذهبی در #مشهد چشم به جهان گشود. در سه سالگی سایه پدر از سرش کم شد و طعم تلخ یتیمی را چشید. پس از مدتی با مداحی و قرآن خو گرفت. مداحی در مجالس #اهل_بیت سبب شد عشق در وجود حامد جوانه زند.
🍃پس از مدتی با زائری که مدتی مهمان #امام_رضا بود آشنا شد. ازدواج کرد و ساکن رفسنجان شد. ثمره ازدواجش دختری شد که به سبب ارادت پدر به حضرت مادر، #فاطمه نام گرفت🌺
🍃با شروع خبرهای سوریه دلش پرواز کرد و گفت: «زن و بچه ام فدای حضرت زینب» با نام جهادی #علیرضا_امینی و با پیوستن به هیئت #فاطمیون راهی شد.
🍃نوای مداحی هایش هنوز هم در گوش همرزمانش به یادگار مانده است. برای هر عملیات، #روضه می خواند و از #حضرت_زهرا مدد میخواست.
🍃پس از سه بار اعزام، برای تفحص شهدا در #حماء راهی شد. دلش پیش شهدا جا ماند و با ترکشی که به حنجره اش خورد، به کاروان #شهدا پیوست و مهمان ارباب شد♡
🍃شهادتش دل همه را لرزاند اما دوستانش نگران بودند جواب فاطمه اش را چه بدهند. روضه #رقیه حسین بر ذهنشان تداعی کرد و دیگر #آهنگران_جبهه_های_سوریه نبود که برایشان از رقیه بخواند😞
🍃فاطمه دلتنگی هایش را در آغوش پدرِ یتیم های شهدا تسلی می داد و آرام میشد. گفت و گویش با سردار هنوز هم دلها را به بازی می گیرد.
🍃آه فاطمه جان. بمیرم برایت که با شهادت ح.ا.ج ق.ا.س.م دوباره یتیم شدی و حالا دیگر سردار نیست تا جواب تماس هایت را بدهد.
🍃برای پدرت ناز کن و بگو برایمان روضه حضرت زهرا بخواند، اسیر گناه شده ایم و شرمنده ایم😔
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_حامد_بافنده
📅تاریخ تولد : ۱۳۶۶
📅تاریخ شهادت : ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶. سوریه
📅تاریخ انتشار : ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای لاهیجان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
🌺شهادتت مبارک فرمانده.
🕊به مناسب سالروز #شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃«إنا للّه و إنا إليه راجعون
سردار حاج #محمد_ناظری به یاران شهیدش پیوست.»
🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های #فرمانده که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر..
🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با #پروازش غافلگیر کرد.
🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در #تابوت تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی میکرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با #عکس حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: #خداحافظ_فرمانده...
🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده.
ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود.
🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها #قوت_قلبی بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان .
🍃حاج قاسم میگفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که #شهیده ، ما سر سفره #شهید_ناظری بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن."
🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر #حضرت_زهرا و روز #پاسدار بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدیاش ، #امامزاده_علی_اکبر_چیذر بدرقه کند.
🍃شاید خانوادهاش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز #شهادتش را هم تبریک بگویند.
🍃امروز ،پنج سال از آن روز گذشته و پنجمین سالگرد آسمانی شدن اوست.
پنج سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است .
🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز #سعادت انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست...
🍃سالگرد #آسمانی_شدنت مبارک حاج محمد...
✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالگرد #شهادت #شهید_محمد_ناظری
📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : علی اکبر چیذر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #تولد #شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب
📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃شهدای گمنام زائران بسیاری دارند. هرکس که تیغ تنهایی به تنش بخورد و بغض صاحبخانه دلش باشد مهمان همیشگی شهدای گمنام است. اما هستند شهدایی همچون حاج شعبان که بر روی مزار نامشان هک شده اما در قلب و ذهن مردم #غریب اند.
🍃سرباز گمنام بود و هدفش تشکیل جامعه مهدوی برای آمدن هادی روزهای #ظلمت. برایش فرق نداشت ایران، آفریقا یا موصل. هرجا که پاگذاشت همه را #عاشق و دلباخته خود کرد. مثل همان روز های جنگ که سربازان صدام کم کم با رفتار و اخلاق نیکوی او، #حر شدند و برگشتند سوی حاج شعبان و دوستانش.
🍃حال در روزهایی که ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی از حرم عمه سادات شنیده شد حاج شعبان راهی شد و بازهم مثل روزهای جنگ همه مجذوب او شدند و کمی بعد که شهادت روزی اش شد عده ای فهمیدند حاج شعبان نصیری، هم رزم نبوده بلکه مسئول لشکر بوده است. همان روز که غسل #شهادت کرد و موذن اذان ظهر شد و لحظاتی بعد به رسم #حضرت_زهرا در شعله های آتش سوخت.
🍃 نه دفتر و میز کاری داشت و نه قبول کرده بود درجه هایی را که باید روی دوشش میدرخشید. او مصداق یه سرباز واقعی برای #امام_زمان بود و با شهادت اجر خدمت خالصانه اش را گرفت.
🍃چهل روز بعد از شهادتش موصل آزاد شد و دوستانش از او با نام #جهان_آرا موصل یاد کردند. جای حاج شعبان ها خالی است در روز های حیرانی و پر از مشکل این روزها. کاش بودند و بدون نشستن پشت میز و صندلی #مسئولین، به فکر مردم و دردهایشان بودند...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حاج_شعبان_نصیری
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عراق، موصل
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
⭕عنـــایت حضرت زهراسلام الله علیها
روزی که قرار بود محمد تقی را در امامزاده عقیل اسلامشهر دفن کنند، خانمی همراه همسر خود وارد امامزاده شد و پرسید این قبر را برای چه کسی آماده می کنید؟ به او گفتند: در این قبر قرار است شهیدی را دفن شود.
👈با شنیدن این سخن آنها شروع به بی قراری و گریه کردند علت را که جویا شدند یکی از آنها جواب داد دیشب خواب #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) را دیدم که می فرمود :
فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم به شهادت رسید به امامزاده عقیل خواهند آورد، حتما به پیشوازش برو!
📙برگرفته از کتاب فاطمیون
⌈✨⃟🕊⌋ #شهیدانه
✨ #شهید_مهدی_محسن_رعد
💥وصیت من به دخترانی که
عکسهایشان را در
فضای شبکهها ی اجتماعی
میگذارند،
ایناست که این کار شما باعث
می شود #امام_زمان
"عجل الله تعالی فرجه الشریف "خون گریه کند..💔💥
بعدازاین که وصیت و خواهشم
را شنیدید به آن عمل کنید؛
زیرا ما می رویم تا از شرف و آبروی
شما زنان دفاع کنیم..
مانند خانم #حضرت_زهرا "سلام الله علیها "باشید..:)
❖═▩ஜ••🍃🌺🍃••ஜ▩═❖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امروز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱
پنج روز است که در #محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های #کانال_کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است.
امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود..
ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان #حضرت_زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند.
در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند.
نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭
کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به #قتل_عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله
بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند.
ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد :
ابراهیم شهید شد...😭😭😭
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_کمیل
#شهید_گمنام
#رفیق_شهیدم❤️
#سالروز_شهادت🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘سلام بر تو
ای مولایم،
سلام بر تو
از سوی قلبی،
که جز تو در آن
راه ندارد!
بپذیر
سلام کسی را
که قلبش،
خانه محبت توست
و چشمهایش
مشتاق دیدار تو...⚘
🏝 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ...🏝
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#عشق #خدا#الله
لبیک_یا_مهدی_عج_۳۱۳
اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_فاطمه_الزهرا_علیها_السلام
اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
یا_صاحب_الزمان_دستم_را_بگیر
غلام_توام_یا_صاحب_الزمان
#امام_علی #امام_حسین
#امام_زمان #امام_مهدی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صاحب_الزمانالامام_المهدي
#امام_رضا #امام_زمان_عج
#ظهور #منجی #جمعه
#شیعه#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا #یاعلی
#حضرت_عباس #کربلا
#یاحسین یامهدی_ادرکنی
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥
کانال ایتا(#حافظان_امنیت)
https://eitaa.com/kakamartyr3
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️
🔰 منتظران ویاران واقعی بقیة الله عجلالله اینگونه اند
🌹شهید_مهدی_قره_محمدی
🌷خواهران گرامیام به شما سفارش میکنم با تاسی از #حضرت_زهرا (سلامالله)، چادر را به عنوان #حجاب برتر انتخاب کنید که همانا سیاهی چادرهای شما در کنار معرفی خون شهدا میتواند از حریم اسلام ناب محمدی، دفاع نماید و ان شاءالله زمینهساز ظهور و قیام منجی عالم بشریت حضرت مهدی #امام_زمان (عجلاللهتعالی) شود.
اللهم اجعلنی حیاة محمد و آل محمد و اعنی ذریته مماتهم و تولنی علی ملتهم و حشرنی فی زمرتهم
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┄┅═✧❁🌹🍃🌹❁✧═┅┄┄
“عباس بین در و دیوار سوخت”❤️🔥
سردار اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را…
آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید.
اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم 10نفرید مطمئن باشید که 2تا3نفرتون یا شهید میشن یا مجروح…
گذشت…
گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن
این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا 8 یا 9 نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبردار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست.
عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه.
وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه.
حاجی گریه میکرد ،شونه هاش میلرزید…
حاجی گفت من جنازشو دیدم
نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود،… سیمای قشنگشم گذاشت و رفت ..
آره حقش بود مثل زهرا (سلامالله) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی💔
صلواتی بفرستیم به نیابت این شهید عزیز، هدیه محضر حضرت فاطمه سلام الله علیها به امید شفاعتشون
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَه
#شهید_عباس_دانشگر
#فاطمیه #حضرت_زهرا
اللهمعجللولیکالفرج
🌹شهیدی که زمان و مکان شهادتش را می دانست!
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🌱متولد: تربت حیدریه_ ۳ شهریور ۱۳۲۱
🌷شهادت: ۲۳ اسفند۱۳۶۳ -شرق بصره
فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه(علیهالسلام)
همرزمش میگوید:
❤️🔥صحنه عاشورا و بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر قلبشو آتیش میزد همیشه میگفت آرزومه تیر بخوره به گلوم و با خون گلوم بنویسم یا فاطمه..
⚡️والفجر ۱،تیری تو آخرین حد گردنش خورد وقتی به عقب بردنش گفت آرزوی دیگه ای ندارم جز شهادت همه دیدیم که با خون گلوش روی یه تخته سنگی نوشت یا فاطمه زهرا(سلامالله)،چون تیر از فاصله دور خورده بود تو حد گردن و گلوش شهید نشد اورا به بیمارستان بردن و خوب شد.
💔روز قبل از عملیات روحیه عجیبی داشت مدام اشک میریخت خوابی دیده بود برایم تعریف کرد و گفت:حضرت فاطمه زهرا(سلامالله) را دیدم که فرمود:
فردا مهمان ما هستی،محل شهادت را هم نشان داد. همین چهار راهی که در منطقه عملیاتی بدر (پد) فرود هلی کوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره میرود.من در این چهارراه باید نماز بخوانم تا بسوی خدا پرواز کنم.
همانطور هم شد و در23 اسفند 63 براثر ترکش خمپاره به شهادت رسید.
#شهیدبرونسی #حضرت_زهرا
صلیاللهعلیکیافاطمهالزهرا
اللهمعجللولیکالفرج
ﻣﻴﮕﻔــﺖ :
دوســـت دارم مثل حضــرت ابوالفضــل یه تیــر به چشــمم بخـــوره یکی به دستـــم!
روز شهــادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها ) در عملیات کربلای ۵ با نام مادر ســادات شهید شد.
پیکرش که امد، مــادرش قــبل از من خــودش را روی هاشــم انداخت. شیـــر زن بود.
گــفت :
مــادر شیرم حلالــت...
امــــا مــن, تا چشـــم پاره و بازی شکافته اش را دیــدم, کمـــرم تــیر کشیــد, همانجا کنار تابوتــش روی زمین نشستم...
ﺁﺧﺮ همانطور که می خواســت ﻣﺜﻞ ﺣﻀﺮﺕﻋﺒــﺎﺱ علیهالسلام ﺷﻬﻴـﺪ ﺷـﺪ...
🏷راوی حاج علی اکبر اعتمادی(پدر شهید)
#شهــید_هاشم_اعتمادی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 ماجرای مادری که فرزند شهیدش را غسل داد و بر لبانش بوسه زد.
🔹️ آنچه که در تصاویر دیده مي شود ، خانم آفاق بصیری؛ مادر دانشجوی شهید «سیدمحمد محمدنژاد» از لشگر ۲۵ کربلا در استان مازندران است
◇ #شهید_محمدنژاد در ادامه عملیات بیتالمقدس در وسط معرکه جنگ شهر خرمشهر بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا به پشت سرش به #شهادت رسید.
🔹️ وقتی به #مادرشهید گفتند؛ که پسر شما غسل نمیخواهد گفت: درست است که فرزند من نیاز به غسل و کفن ندارد، ولی من او را غسل میدهم و کفن میپوشم، تا به دشمنان بگویم ما از مرگ و #شهادت هیچ ترس و واهمهای نداریم و به مردم بگویم که افتخارم این است که پسرم فدای اسلام، انقلاب و حضرت امام شده است.
◇ این #مادرشهید خودش وارد قبر شد و از احساس او پرسیدند گفت: خیلی نوازشش دادم و با او درددل کردم و بعد از آن نیز خودم وارد قبر شدم و تلقینش را خواندم. لبانم را جلوی گوشش گرفتم و به او گفتم: پسرم! سلام مرا به مادرت #حضرت_زهرا (س) برسان و به او بگو: من یک مادر پیری دارم و از او بخواه که در روز قیامت از من شفاعت کند.
#شهید_سیدمحمد_محمدنژاد
#مادران_شهدا
🔹
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔘 ما افتخار میکنیم
که مستقیماً با آمریکا
دست به یقہ شویم
و امـیدواریم این اتفاق بيفـتد...
📎پ ن : فرمانده دلیر لشکر علی ابن ابی طالب (علیهالسلام )
شیر میدانهای نبرد ،عارف بالله، عاشق شیدا، مجنون #حضرت_زهرا(سلاماللهعلیها )
#شهید_مهدی_زین_الدین
اللهمعجللولیکالفرج
💢#خاکریزخاطرات ۲۶
🔸روایتِ چند ساعت بعد از عقد ازدواجِ ولیالله...
#متن_خاطره|خیلی حضرتزهرا(س) رو دوست داشت و اسم تنها دخترش رو گذاشت فاطمه... اولین کتابی هم که بعد از ازدواج به همسرش هدیه داد در مورد حضرتزهرا(س) بود. مادرش میگه: چند ساعت بعد از عقد با همسرش رفته بود توی اتاق. براشون چایی بردم و دیدم ولیالله کتابهاش رو گذاشته وسط. داشت از زندگی ائمه و حضرت زهرا(س) برا همسرش میگفت. بهشگفتم: برا خوندنِ این کتابها فرصت زیاده. گفت: مادرجون! لازمه همسرم با زندگیِ حضرت زهرا(س) آشنا بشه...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید ولیالله چراغچی مسجدی
📚منابع: خبرگزاری دفاعمقدس / کتاب خطعاشقی٢ ؛ صفحه٣٠
________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#همسرداری #مطالعه #حضرت_زهرا #شهیدچراغچی #شهدای_خراسانرضوی
#شهید_امروز
🔸 حضرت زهرا سلاماللهعلیها اومد به خوابم و فرمود: با پسر من چیکار داری؟!!
#برش_اول|سال ۶۸ توی تالار اندیشه فیلمی رو نمایش میدادند که اجازه اکران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فیلم سازان و نویسندگان…درجایی از فیلم آگاهانه یا غیرآگاهانه داشت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بی ادبی میشد… عده ای این توهین رو فهمیدند اما همرنگ جماعت شدند و سکوت کردند. تا اینکه یهو صدایی سکوت رو شکست و فریاد زد:"خدا لعنتت کنه! چرا توهین میکنی؟ “
برگشتند و دیدند تنها سید مرتضی آوینی توهین به مادر سادات سلاماللهعلیها رو تحمل نکرده…
بله دوست من!
شهید آوینی همرنگِ جماعت نشد و به حرفِ ناحق اعتراض کرد، اهل بیت علیهمالسلام هم هوایش رو داشتند:
#برش_دوم|یکی از دوستای شهید آوینی میگه: سر چند قسمت از مطالب مجله سوره؛ انتقاد تندی نسبت به سید مرتضی داشتم. با ناراحتی رفتم خونه و قصد داشتم دیگه همکاری نکنم. پلک که روی هم گذاشتم، حضرت فاطمه (س) را خواب دیدم. سه بار از سید گله کردم و هر سه بار حضرت فرمود: «با پسر من چه کار داری؟»
بعد از مدتی نامهی سید برایم رسید که نوشته بود: «یوسف جان! دوستت دارم. هر جایی که می خواهی بروی برو. ولی بدان برای من پارتی بازی شده و اجدادم هوایم را دارند».
📚منابع: رجانیوز/ کتاب خط عاشقی ۲ خاطره ۳۴
_____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدآوینی #امام_خامنهای #شهدای_شهرری #حضرت_زهرا
#خاکریزخاطرات ۴۲
🔸اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#متن_خاطره|شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرتزهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه...
👤خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۸۸
🔰
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده #شهدای_مداح #شهدای_اصفهان
#خاطره 📚
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود، خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد
بلند شد اومد جبهه، یه روز به فرمانده مون گفت:من از بچگی حرم #امام_رضا علیه السلام نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک ۴۸ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...
... اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه ، توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر ، گریه می کرد و می گفت:یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت ، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد ، دیدیم حرفاش درست بوده، دقیقا توی روز ، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود...
#شهید_حمید_محمودی
🥀🕊 🕊
بخش اول
#زندگینامه #شهید_مهدی_محسن_رعد
یک خواهش برادرانه،
#وصیت من به #دخترانی که عکس هایشان را
در شبکه های اجتماعی میگذارند این است
که این کار شما باعث می شود
امام زمان خون گریه کند!
بعد از اینکه وصیت و خواهشم را
شنیدید به آن عمل کنید زیرا ما
میرویم تا از شرف و ابروی شما
#زنان دفاع کنیم
مانند #حضرت_زهرا " سلام الله علیها" باشید-
#شهید_لبنانی
#حافظ_پنج_جزء_قرآن_کریم
شهدا را باذکرصلوات یادکنیم
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃قصه از آنجایی شروع شد که مادری #زرتشتی به آغوش اسلام پناه آورد و خود پناهِ این #انقلاب شد؛ انقلابی که نیاز به سرباز داشت و مادر تازه #مسلمان شده ی قصه ی ما، بهترینش را پیشکش کرد.
🍃امروز، باید از جسارت مادر #محمود بگویم تا مبادا فراموش کنیم محمود نام ها در چه دامنی پرورش یافته اند؛ مبادا از یاد ببریم دل بریدن مادرانی را که فرزندان را فدایی من و شما کرده اند...
🍃حرف های #مادر محمود را که میشنوی، دم به دم از پسرش می گوید. دلم قرص میشود همانجایی که به نقل از محمود با قاطعیت میگوید: "ما از #ابوذر هم میتوانیم بهتر باشیم. ایمان ده درجه دارد و میتوانیم به عالی ترین درجات آن برسیم. به #سلمان برسیم."
🍃با ادامه ی حرف های مادر، دیگر جای بهت و تعجبی برایم نمیماند! برایمان تعریف میکرد از ختم #واقعه ای که گرفته بود؛ به این نیت که اگر قرار است جوانش شهید شود قسمتش روز #عاشورا باشد و اشک های مادر هم نذر بی مادریِ حسین(ع)...
🍃روز عاشورا که شده بود، مادر دست به دعا برداشته بود و برای قابل نشدن خودش گلایه میکرد... از آن سو محمود، برای اقامه نماز ظهر عاشورا به تبعیت از #اربابش قامت بست؛ #توکل و فراغِ بالِ او بود که ترس را از دیگر همرزمان گرفت. بعد نماز، همه خیال برخاستن داشتند اما محمود تسبیحات #حضرت_زهرا را زمزمه میکرد و می گفت: "امروز باید کار را یکسره کنیم..." سرانجام دعاهای مادر محمود، جسم بی جان و شهید او بود که روز عاشورا از سومار پر گرفت...
✍️نویسنده : #اسماء_همت
🥀به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمود_اخلاقی
📅تاریخ تولد : ۲ آبان ۱۳۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان
🕊محل شهادت : سومار
⭕️توهین عجیب اسنپ به #حضرت_زهرا (س) در شب #فاطمیه
✍ مسئولین اسنپ باید توضیح کامل بابت این هتاکی بدهد!
#خاکریزخاطرات ۹۵
🔸عملیاتِ جرّاحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها
#متن_خاطره|چشمش آسیب دیده بود. دکترها گفتند: محمد بیناییاش رو از دست داده ، دیگه نمیشه کاریکرد و جراحی هم بیفایده است. اما محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید وکاری به نتیجهاش نداشته باشید ، محمد این رو هم به دکترها گفت که فقط با ذکر یا زهرا(س) عمل رو شروع کنند. بعد از عمل دکترها از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند. عملِ جراحی موفقیتآمیز بود با رمز یا زهرا(س)
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد اسلامینسب
📚منبع:کتاب رواقخونیسنگر، صفحه ۶۶
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامینسب #فاطمیه #شهدای_فارس #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۹
🔸بابایِ فاطمه گمنام شد...
#متن_خاطره|همهی زندگیاش با حضـرت زهرا(س) پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد، مهریهی همسرش شد مهریه ی حضرت زهرا(س)... حمزهعلی دو تا آرزو توی زندگی داشت: اول اینکه خدا بهش یک دختر بده ، تا اسمش رو بذاره فاطمه. دوم اینکه وقتی شهید شد، گمنام بمونه مثلِ حضرت زهرا(س)... هر دو تا آرزوهاش مستجاب شد و بابایِ فاطمه گمنام موند...
👤خاطرهای از زندگی شهید حمزهعلی احسانی
📚منبع: کتاب خط عاشقی۲ ، صفحه ۱۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیداحسانی #انس_با_اهلبیت #حضرت_زهرا #آرزو #تربیت_فرزند #ازدواج_آسان #شهدای_اصفهان #گمنام #خاکریز_خاطرات