eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
78.8هزار عکس
15هزار ویدیو
198 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹آنچه بر رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی گذشت!؟ 🎥 روایت شنیدنی و بعض آلود سردار شهید فرمانده لشگر هشت نجف اشرف از در بیان سختی ها و رشادت های رزمندگان اسلام در این عملیات ✌️عملیات غرورآفرین خیبر در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید.
19.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🎥 چند سکانس بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مجموعه تلویزیونی که ایثار و حماسه آفرینی رزمندگان سلحشور در عملیات عاشورایی را به تصویر کشیده است. در تاریخ پنج اسفندماه ۱۳۶۲ و همزمان با عملیات خیبر در جزایر مجنون عراق رزمنده های دو گردان علیرغم تهاجم گسترده هوایی و زمینی در منطقه عملیاتی عراق حاضر به تسلیم نشده و تا آخرین فشنگ جنگیدند. در این مقاومت عاشورایی به جز تعداد معدودی از زخمی ها و کسانی که مهماتی برایشان باقی نمانده بود. بقیه نیروها کنار فرماندهان خود سردار حمید باکری و محمدباقر مشهدی عبادی، بایرامعلی ورمزیار در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند. پیکر بسیاری از این شهدا هنوز به خانه بازنگشته است.
20.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" نقش تاثیرگذار رزمندگان حماسه ساز در عملیات غرورآفرین در قالب چهار گردان از لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) " یاد باد یاد مردان مرد... " عملیات غرورآفرین در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. " یاد باد آن روزگاران یاد باد... " جاوید و گرامی باد یاد و نام ۲۲۶ شهید والامقام و رزمندگان سلحشور گردان های حضرت ولیعصر (عج) ، حضرت امام حسین (ع) ، ابوذر و سلمان که در حماسه هایی بی‌نظیر و بیادماندنی خلق نمودند.
شهید اکبر زجاجی معاون و یار گمنام شهید حاج همت 🌱 متولد: کاشان- ۱۳۳۸ 🌷شهادت: ۱۵ اسفند ۱۳۶۲ - عملیات قائم مقام لشگر ۲۷ محمد زسول الله (ص) و از یاران مورد اعتماد حاج همت شهید زجاجی ۲ روز قبل از شهادت حاج همت در مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید ...و حاج همت در آستانه شهادتش یکی از مورد اعتمادترین یارانش را از دست داد برادر دیگرش جعفر زجاجی نیز در طی جنگ بشهادت رسید مزار برادران زجاجی: گلزار شهدای دارالسلام کاشان
🚁 پیروزی هوایی در سال۶۲ و در عملیات نیروی گردان یازهرا از تیپ۴۴ قمر بنی هاشم بودم.گردان یازهرا و گردان رسالت مأموریت داشتند که از هورالعظیم عبور کرده و با تصرف سیل بند اول دشمن، آماده پیشروی تا رودخانه دجله و روستای روطه باشند.مرحله‌ اوّل با کمترین تلفات اجرا شد.چندروز اول درهمان سیل بند منتظر دستور بودیم.هلی کوپترها و هواپیماهای «7pc (قارقارکی) عراقی خیلی ما را اذیت می‌کردند.چونکه ما برای مقابله با آنها هیچگونه سلاح نیمه سنگین و سنگین ضدّ هوایی نداشتیم.روزدوّم عملیات یک هلی کوپتر ایرانی بهمراه ۲هلیکوپتر برای پشتیبانی و تدارکات ما بخط پدافندی تیپ۴۴ قمر آمدند. در همین حین سر و کلّه‌ی چند هلی کوپتر توپ دار عراقی در آسمان پیدا شد و چندموشک بطرف باند فرود هلیکوپتر‌های ایرانی شلیک کردند که الحمدالله حادثه آفرین نبود دریک لحظه هلیکوپتر کبری از پشت سیل بند بالا آمد بطرف هلیکوپتر عراقی یورش برق آسایی برد و یک فروند موشک بسمت آن شلیک کرد که با کمی اختلاف از بالای سر آن عبور کرد و بهدف نخورد.متقابلاً عراقی‌ها هم موشکی بطرف هلی کوپتر کبری شلیک کردند که با مانور کبری، موشک در آب منفجر شد.هلیکوپتر عراقی بعد از شلیک موشک اقدام به چرخش و دور زدن نمودکه بلافاصله هلیکوپتر کبرای ایرانی با شلیک موشک دوم هلیکوپتر عراقی را هدف قرار داد و منهدم کرد.در بازگشت،چون هلیکوپتر ایرانی در سطح بسیار پایین پرواز می‌کرد درحالیکه خلبان لبخندی بر لب داشت،برای بچه‌های گردان دست تکان می‌داد.بچه‌ها هم با شادی و فریاد تکبیر آن دلیرمرد تیزپرواز را مشایعت کردند 📝 (راوی: رضا اسماعیل زاده)
🚁 پیروزی هوایی در سال۶۲ و در عملیات نیروی گردان یازهرا از تیپ۴۴ قمر بنی هاشم بودم.گردان یازهرا و گردان رسالت مأموریت داشتند که از هورالعظیم عبور کرده و با تصرف سیل بند اول دشمن، آماده پیشروی تا رودخانه دجله و روستای روطه باشند.مرحله‌ اوّل با کمترین تلفات اجرا شد.چندروز اول درهمان سیل بند منتظر دستور بودیم.هلی کوپترها و هواپیماهای «7pc (قارقارکی) عراقی خیلی ما را اذیت می‌کردند.چونکه ما برای مقابله با آنها هیچگونه سلاح نیمه سنگین و سنگین ضدّ هوایی نداشتیم.روزدوّم عملیات یک هلی کوپتر ایرانی بهمراه ۲هلیکوپتر برای پشتیبانی و تدارکات ما بخط پدافندی تیپ۴۴ قمر آمدند. در همین حین سر و کلّه‌ی چند هلی کوپتر توپ دار عراقی در آسمان پیدا شد و چندموشک بطرف باند فرود هلیکوپتر‌های ایرانی شلیک کردند که الحمدالله حادثه آفرین نبود دریک لحظه هلیکوپتر کبری از پشت سیل بند بالا آمد بطرف هلیکوپتر عراقی یورش برق آسایی برد و یک فروند موشک بسمت آن شلیک کرد که با کمی اختلاف از بالای سر آن عبور کرد و بهدف نخورد.متقابلاً عراقی‌ها هم موشکی بطرف هلی کوپتر کبری شلیک کردند که با مانور کبری، موشک در آب منفجر شد.هلیکوپتر عراقی بعد از شلیک موشک اقدام به چرخش و دور زدن نمودکه بلافاصله هلیکوپتر کبرای ایرانی با شلیک موشک دوم هلیکوپتر عراقی را هدف قرار داد و منهدم کرد.در بازگشت،چون هلیکوپتر ایرانی در سطح بسیار پایین پرواز می‌کرد درحالیکه خلبان لبخندی بر لب داشت،برای بچه‌های گردان دست تکان می‌داد.بچه‌ها هم با شادی و فریاد تکبیر آن دلیرمرد تیزپرواز را مشایعت کردند 📝 (راوی: رضا اسماعیل زاده)
🗓 ۳ اسفند ۱۳۶۲ - سالروز عملیات آبی--خاکی ‌‌‌‌ در ساعت ۲۱:۳۰ سوم اسفند ۱۳۶۲ با رمز یارسول‌الله (ص) در شرق دجله با رمز یا رسول الله و با هدف تصرفِ جزایر مجنون به منظور انهدام نیروی‌نظامی عراق و قطع ارتباط جبهه‌های شمالی و جنوبی ، در حدفاصل اتوبان بصره و العماره ، با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش و پشتیبانی هوانیروز آغاز گردید و تا ۲۲ اسفند ادامه داشت. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد. در این عملیات هر چند پاتک‌‌های سنگین عراق و استفاده گسترده رژیم بعث از عوامل شیمیایی ، رزمندگان اسلام را ناچار به عقب‌نشینی از بخشی از متصرفات خود در منطقه طلاییه و دیگر مناطق کرد ، ولیکن رزمندگان با حفظ جزایر مجنون (خیبر) ضمن غافلگیری دشمن ، توانستند جبهه جدیدی در مقابل ارتش عراق ایجاد نموده و تا حدودی به اهداف از پیش تعیین شده عملیات دست یابند.
🌷 شهید سید محمد اینانلو، از فرماندهان گردان تیپ محمدرسول الله(ص) ▫️ در سال ۱۳۴۳ در یک خانواده مذهبی و مستضعف از تبار سادات در روستای از توابع شهرستان ( تهران ) تولد بافت. دوران کودکی را کانون گرم و پر مهر خانواده اش سپری نمود . برای فراگیری علم به دبستان راه یافت . تحصیلاتش را با موفقیت پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید. پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی سال ۵۹ به عنوان پاسدار به جبهه اعزام شد . سال ۶۱ در سن 19-18 سالگی به سمت در محمد رسول الله (ص) منصوب شد. در عملیات های ٬ ٬ ٬ ٬ شرکت نمود . او بارها در عملیاتها مجروح گردید . 🔸سرانجام در تاریخ 11اسفند ۱۳۶۲ ، در عملیات در منطقه مجروح گردید و در حین انتقال وی به پشت خط ، خمپاره ای به خودروی انتقال دهنده اصابت نمود و سبکبال به ملکوت اعلا شتافت.
💠 "عید قربان" سال ۱۳۶۷ 🌷شهادت علیرضا و رسول خالقی پور — دو برادری که در سنین ۱۶ و ۱۹ سالگی در آغوش یکدیگر و در به آسمان پرکشیدند🕊🕊 🌹برادر بزرگتر آنها، نیز در سن ۱۸ سلگی در عملیات (سال ۱۳۶۲) به شهادت رسیذه یود. ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 ⚪️ نقل قول از مادر گرامی شهیدان خالقی پور: زمانی که این دو فرزندم در کنار هم شهید شدند، دشمن فکر کرده بود که به ما ضربه زده است و این خانواده دیگر منزوی شده است، غیرتم اجازه نداد که این سخنان را تحمل کنم، زمانی که پیکر آنها را جلوی در خانه آوردند، کنار آن‌ها ایستادم و امام امت را مخاطب قرار داده، گفتم: "اماما سرت سلامت1! او دو فرزند ناقابلم، به اولین پسرم پیوستند؛ ولی هنوز کار ما تمام نشده است. پدرشان که هست. حتی اگر پدرشان هم شهید شود من امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد. اگر او هم نباشد، خودم کمر همت را می‌بندم و چادر به سر، در همه جهات و جبهه‌ها برای پایداری و ایستادگی کشورمان می‌جنگم" 🔹 امروز هم چیزی تغییر نکرده است و هنوز هم پشت سر امام خامنه‌ای هستیم و پیرو ایشان و تا آخرین لحظه یعنی ظهور امام زمان(عج) با صلابت ایستادگی کرده و مبارزه خواهیم کرد. 🌴 ما خدا را داریم — تنها نیستم، من در این ۳۵ سال با خاطرات آن‌ها زنده هستم و نفس می‌کشم، احساس من این است که آن‌ها کنار من نفس می‌کشند...
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟! خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم! مرگ بر خائنین داخلی دعا فراموش نشود محو کامل اسرائیل غاصب 🔥 اخراج آمریکا از منطقه✅️ 🌷اللهم عجل لولیک فرج🌷 🇵🇸 🇮🇷
☝☝ 🔹 یه منطقه تو شمال مدینه بوده که یهودیا از چند صد سال پیش اونجا رو پاتوق کرده بودن و پُر بوده از قلعه های جورواجور و تقریبا تسخیر ناپذیر!!! البته یه جورایی انبار باروت هم بوده (انبار مهمات و طلا و آذوقه)!!!! اینا یه ارتباطات سرخ پوستی هم با قریش داشتن و برا همدیگه ماچ و موچ می‌فرستادن !!! دو بخش هم داشت: « یه منطقه ش ۵تا قلعه داشت و یه منطقه دیگه سه تا » این جماعت موزمار یه جورایی مطمئن بودن که گذر پیامبر به اون طرفا نمیخوره به خاطر همین حسابی علیه مسلمونا موش می دووندن ! ( خودش یه داستانیه) 🔹اما بعد جنگ خندق و صلح حدیبیه، دیگه وقتش بود چشم شیطان کور بشه و بالاخره گذر سپاه اسلام به خیبر افتاد و .... 🔹فتح قلعه اول(قلعه ناعم): معمولا اولش یه کمی سخته، تا مسلمونا گرم بشن ، یه هفت هشت روزی طول کشید تا قلعه اول بنام اسلام فاکتور بشه! 🔹فتح قلعه دوم(قلعه صعب) حضرت رسول تو این مرحله ،خوردن گوشت الاغ و درندگان و خرید و فروش غنایم قبل تقسیم رو ممنوع میکنن! مسلمونا قبل اَتَک ،ده روز این رو محاصره میکنن ، گشنگی هم به مسلمونا فشار میاره و ازون طرف خر خوری هم تازه ممنوع شده بود! با اعلان جنگ پیامبر، بعد سه روز مسلمونا قلعه صعب رو که ۵۰۰تا گولاخ جهود ازش دفاع میکردن رو فتح میکنن! این قلعه ، انبار غذای یهود بوده طوری که بعد فتحش، چهارپایان لشگرهم سیرشدن! 🔹فتح قلعه سوم(قلعه زبیر): این قلعه توش پُر بود از اسلحه و مهمات! بخصوص منجنیق! مسلمونا یه اسیر یهودی رو خفت میکنن و اون هم چک اول رو نخورده ، تموم سولاخا رو نشون میده!!! ولی قلعه خ بد مسیر بوده که خر و اسب به زور میتونستن برن چه برسه آدمیزاد!!! مسلمونا سه روز قلعه رو محاصره میکنن و یهود جهود رو میکِشِن تو میدون جنگ و همون یکی دوروز اول پَتُ و پَهنشون میکنن!!! مسلمونا هم منجنیقا رو صاحب میشن و میرن برا مرحله بعدی! 🔹فتح قلعه چهارم(قلعه ابی): اینجا مرحله اول از مرحله دوم قلعه ها بوده! این قلعه هم که پُر خوراکی بوده به دست بچه ها میفته! 🔹فتح قلعه پنجم (نزار): قلعه بازیا ادامه پیدا می‌کنه تا اونجا که میرسن به قلعه نزار! همه یهودیایی که قبلاً چهار تا قلعه ها رو وا داده بودن ( اینا لامصبا قلعه باز بودن تا یکی رو از دست میدادن سریع میرفتن قلعه بعدی)اینجا جمع میشن و تا مسلمونا رو میبینن شروع به تیراندازی و سنگ زدن از بالای قلعه میکنن!( البته پیامبر هم مورد اصابت سنگ قرار میگیرن) بریم قلعه بعدی! 🔹قلعه ششم(قلعه قموص): قموص ،خفن ترین قلعه یهود و یه جورایی مرحله اژدها بوده ! یهودیای بی قلعه و با قلعه ، همه شون تو این قلعه جمع میشن و بَست میشینن و بیرون نمیان!!! پیامبر که میبینن اینا تکون بخور نیستن دستور میده منجنیق رو عملیاتی بکنند!!! وقت اَتَک که میشه ،اولش ابوبکر پرچم رو میگیره و میره ، که کاش نمی رفت!!! دومین روز عمر میره، اون هم که دیگه خودتون میدونید! پیامبر هم که دید اینا این کاره نیستن وعده داد که فردا پرچم رو دست یه نازنین مَردی میده که سالاره ! خلاصه فردای آن روز ، سلطان بی بدیل آفرینش ، حضرت بوتراب، پرچم رو میگیره و به سمت قلعه میره!!! بگو ماشالله❤️ یه روایت میگه اول حارث برادر مرحب میاد تو رینگ!!! نعره اول رو که میزنه ، مسلمونا در میرررررررررررن و امیرالمومنین تنها می شه !!! « واقعا در میرن، نمیشه سانسور کرد😳 » اینجا، حضرت بوتراب تنهایی کار رو درمیاره و حارث رو GAME OVER می‌کنه!!! «مرحب » غول مرحله آخریه که میبینه داداچی فینیش شده و همه بَندا داره به آب می‌ره ، با کلاهخود سنگی و زره یمانی و دوشکا و کلاش و تیربارش میاد وسط ( غولناسور بوده برا خودش)!!!! اولش هم اولدورم و بولدورم می‌کنه!!! من اینم و اونم و ... حضرت بوتراب هم میگه: من همانی ام که مادرم مرا حیدر (شیر) نامید! ( باز هم یه روایت میگه مرحب با همه گولاخیش شُل میکنه،چون از قبل بهش گفته بودن حیدر نامی ، موتورت رو پیاده می‌کنه! یهودیا که بهش تیکه میندازن دوباره برمیگرده تو رینگ) رینگ خونین باحمله دو جنگاور شروع میشه و در نهایت مرحب مثل جیگر زلیخا وا می‌ره و آخرش خودش با قلعه ش میرن قاطی باقالیا!!! این قلعه همونی بوده که حضرت درش رو از جا درآورده بودن. 🔹فتح قلعه هفتم و هشتم(وطیح و سلائم): اینا هم یه ده روز محاصره میشن و بعد میبینن این کاره نیستن قلعه رو با فول امکانات تحویل میدن و میرن پی کارشون! 🔹البته این فقط تشریح مختصر عملیاتی فتح خیبر بوده که خیلیا فکر میکنن فقط یه قلعه بوده و تمام شد رفت!!! 🔹 بعداً براتون تشریح میکنیم که یهود اونجا چه غلطی میکرده؟!پیامبر برا چی حمله میکنن به خیبر!؟ بعد حمله چی میشه؟! و ده ها روایت دیگه که .... 😜منتظرمون باشید! 🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...