eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا وار‌، بند بند وجودیش را در مسلخگاه قربانی نمود. حسین فهمیده، که از تمام بندرگاهای‌ دنیایی دست کشید و جان خود را فدای جانانش کرد🌹 🍃درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را کند. 🍃دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای به تصویر بکشاند😌 🍃بدرستی، او چه زیبا توانست این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند. 🍃آری فهمیده‌ چه زیرکانه دام های را شناخت و آنها را به زانو دراورد. ✍نویسنده : 🎊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۸ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
✨یا ارحم الراحمین 🍃نه نظامی بود، نه س.پ.ا.ه.ی! تراشکار ساده ای که دل در گرو عشقِ اولاد داشت. دل را تراشکاری کرده و قصری ساخته بود بهر خاندانِ محمد(ص). در یکی از شب های مهتابیِ خدا به سمت همسرش رو کرد و از بی تفاوت بودنش نسبت به حرم و اوضاع گله کرد. همان شب گلچین شد! لباس رزم پوشید و عزم جهاد کرد. به که رسید آرام گرفت؛ نفس میکشید و هر نفس، راه قلبش را طی میکرد؛ به جانش مینشست و جگر سوخته از فراقش را تسکین میداد. 🍃به همه گفته بود در آشپزخانه کار میکند تا مبادا دل نگران شوند، اما خانواده اش نیز میدانستند حمیدرضا آدمِ یکجا نشستن نبود. همین هم شد، رفت و آمد هایش زیاد شد و سیمش به آن بالایی وصل تر. لباس تک سایز ، در تن حمیدرضا جای گرفت و مهر به پیشانی اش خورد... 🍃 سه ماه دیگر قرار بود برای دومین بار پدر شود اما میان سیم های خاردار نفسش اسیر نشد و کودک ندیده اش را به سه ساله ی سپرد. پس از شهادت به خواب مادرش رفته و گفته بود: "فرزندم را به شما میسپارم، مواظبش باشید." از آن پس بود که مادربزرگ یادگار پسرش را همنام کرد تا او هم افتخاری شود پیشکش عمه ی سادات(س) ... 🍃بار آخری هم که به حلنا، دختر بچه اش، زنگ زده بود قول داده بود؛ حال هر که برایش عروسک میخرد چشم برهم میگذارد و با ناز دخترانه اش میگوید: "من نمی خوام بابام قول داده وقتی برگرده برام عروسک میاره". صبور باش حلنا! با حمیدرضا برادرت، راه پدر را در پیش بگیر و منتظر روزی بمان که پدر دست در دست (عج) به برمیخزد. صبور باش دختر جان، پدرت در راه است... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٧ اسفند ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٣ آبان ۱٣٩٣ 📅تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : کربلا 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
✨بسم ربّ الزهرا(س) 🌿درک اولین حضورش در شهریور سال ۱۳۲۷، قلب را سرشار از شور و اشتیاق کرد. پسرکی و دوست داشتنی از دامان پاک او و همسرش به دنیا آمده بود. در بهترین مدرسه اردبیل درس خواند و شد. 🌿سال۴۵رؤیای پرواز، او را وارد هوانیروز کرد. چندی بعد نیز برای ادامه تحصیل راهی شد. با شروع جنگ به برگشت. به قول خودش سربازان ایرانی نبودند. او آن بالا را یافته‌بود و حاضر نبود آن را با لذت‌های اندک زمینی عوض کند. 🌿مرام و مسلکش آسمان را هم عاشق خود کرده‌بود. آبان۵۹ مأموریت یافت که مایحتاج چند شهر را تامین کند اما دست تقدیر او را برای همیشه در بی‌کران آسمان جای داد و پیکرش را برای تسلای خانوداه‌اش به دست زمین سپرد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : شهریور ۱٣٣۰ 📅تاریخ شهادت : ۶ آبان ۱٣۵٩ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : شهرستان سردشت 🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران
🍃بسم ربّ الزهرا(س)🍃 🍃شروع و دفتر زندگی‌اش در فصل برگ ریزان رقم خورد. در بحبوحه به دنیا آمد و روحیه از خود گذشتگی را از جامعه آن روز به ارث برد. 🍃علاقه‌اش او را وارد دنیایی مملو از فداکاری و کرد. نجابت و مهربانی و را چشمانش گواهی می‌دهند و این یعنی او لایق آنچه که بدان رسید را داشت. در استان محل زندگی‌اش، زندگی‌اش را در دست می‌گرفت و در بخش مبارزه با خدمت می‌کرد. 🍃آرزوی از حریم با عظمت را در دل می‌پروراند، اما او باید می‌ماند برای دفاع از حریم امن شیعه و . آن روز متفاوت از همیشه از همسرش خداحافظی کرد و رفت. آن روز اصابت قاچاقچیان مواد مخدر به سرش، او را به آرزویش رساند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ مهر ١٣۶٣ 📅تاریخ شهادت : ٧ آبان ١٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : خوسف 🥀مزار شهید : بیرجند
🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃در سیاهی نشسته ام به آسمان میکنم. قرص ماه امشب عجیب میدرخشد. تک ستاره خیره کننده ای کنار ماه نشسته و منظره را تکمیل کرده. خیره به روی ماه مشغولم را جمع و جور می‌کنم و به شنیده هایم فکر می‌کنم چیزهای جدیدی شنیدم! 🍃حرف های لیلا خانوم را به یادم آمد که از پسرخاله‌اش می‌گفت. پسر خاله ای که همسرش بود. از اسفند سال ۴۷ در ای در مرز و می‌گوید که دهمین روز این ماه پسرخاله‌اش یعنی جبار به دنیا آمد.  جبار عراقی! پسری که نظر کرده موسی‌ابن‌جعفر بود. شفایش از بود و زندگیش را هم مدیونش. حیاتی که سرآغازش به دستان حضرت گره خورده باشد، سرانجامش مثل روز روشن است. 🍃 تنها فرجام زیبا و خیری که برای این نذر میتوان نوشت، عروجی به رنگ شهادت است و بس. عروجی دیدنی در غروبی پاییزی و تیری سرگردان که چشم چپش را شکافت و نیمی از سرش را متلاشی کرد و همین بهانه ای بود برای رفتن. بعد عمری و پاسداری این بهانه ای شد تا روح خسته‌اش آرام بگیرد، آرامشی ابدی در آغوش ، سالگرد شهادتت مبارک خدا. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ اسفند ١٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۴ آبان ١٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۳ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🍃 که می‌خوانی، وقتی به آیه ی «وَقالَ رَبُکُمْ ٱُدعونی اَسْتَجِبْ لَهُمْ» میرسی، سراسر وجودت و آرامش می‌شود. خیال می‌کنم اصلا از همینجاست که ما با آن بالایی رقم می‌خورد. صدا زدن های ما و جانم گفتن های خدا؛ تنها باید چشم ها را بست و با دل توکل کرد. 🍃حمیدرضا هم از آن بنده هایی بود که بی ترس و نگرانی فرمان اش را به دست بهترین راننده سپرده بود؛ از جاده ی هوی و هوس به خاکی زد و در مسیر مستقیم افتاد. خدا را خواند و آنقدر بر دعا و جهادش پافشاری کرد تا استجابت خدا مستقیم آمد و راه حمیدرضا را در پیش گرفت. 🍃هر چه پیش میروی و زندگی شهدای برایت آشنا تر می‌شود، پی میبری که همه شان غلام عباس بودند؛ اصلا خود عباس بن علی رضایت نامه هایشان را امضا کرده و آن ها را به حریم خواهرش راه داده است. 🍃آخر عباس هم بود و هم ، مگر می‌شود در مکتب ابالفضل باشی و غیرت در وجودت ریشه نداند؟! مگر می‌شود معلمِ لحظه به لحظه ی کشیدنت ابالفضل باشد و تو منشِ جانبازی را نیاموزی؟! 🍃حمیدرضا شاگرد برتر این نیز به مولایش اقتدا کرد و سر بلند، رجز خواند «کُلُنا عَباسَکَ یا زینَبْ» و آنقدر عباس وار جنگید تا نهایت روز این ترکش ها بودند که به سمت حمیدرضا می‌دویدند. 🍃آری! حمیدرضا به خود و خدای خودش قول شهادت داده بود، قول روسفید شدن. اینجا هم مرید ابالفضل بودن خودش را نشان داد، به عهدش وفا کرد و صدای لبیک گفتن هایش، تسکینی شد برای دل مهدیِ . خدایا! ما اینجا تورا می‌خوانیم. باشد که ما هم در این مکتب روسفید شده و شامل استجابت تو باشیم. ✍️نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ شهریور ١٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ١٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۲ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان # #
✨از امام عصر(عج) می‌خوام مرا از سربازان و یارانش قرار دهد. 🍃در اردیبهشت سال ۱۳۳۵ نوزادی از سلاله پاک حضرت زهرا(ع) در شهرستان ورامین به دنیا آمد. او از کودکی با آشنا شد و درس ظلم ستیزی و مبارزه با کفر را آموخت. بعدها در سال ۱۳۵۴ به خدمت سربازی رفت و در آنجا نیز سربازان را نسبت به ظلم رژیم آگاه می‌ساخت. 🍃در سال ۱۳۵۶ گروهی را بر علیه شاه سازماندهی کرد و در سال ۵۷ در صف مخالفان رژیم در اعتراض به ‌های غاصبانه‌اش نمود و مورد اصابت گلوله ماموران شاه قرار گرفت. 🍃پس از پیروزی به مدت یکسال در عضویت کمیته انقلاب اسلامی بود و با اغاز جنگ تحمیلی به میدان های نبرد شتافت و مردانه از خاک سرزمین خود دفاع کرد. 🍃در آذر ماه سال ۶۲ برادر بزرگوارش در عملیات فتح المبین به مقام رسید. و شهید سید هادی احمدی یکسال بعد از برادرش در محور پاسگاه (گرکنی) بر اثر اصابت ترکش به ناحیه شکم به جمع عاشقان شتافت. 🍃سخن شهید: برادرانم در راه خدا کار بسیار ارزشمندی‌است که فقط خاصان و مقربان درگاه حق توفیق گام نهادن در این عرصه را پیدا می‌کنند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : میمک 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سید فتح الله #
☆بسم رب الشهید☆ 🍃وصیت نامه اش را که مرور میکنم، زنجیره ی متناسبی از کلماتِ ملتی قهرمان، پیش چشمانم به نمایش در می آیند؛ ، خمینیِ بت شکن، انقلاب، آزادگی... 🍃 در راهی قرار گرفته بود که سرآغازش با *اسلام* بود، میانِ راه *خمینیِ بت شکن* فرستاده ی خدا شد و با *انقلاب* در برابر ظالمان، * * به تنِ خسته ی مردم نشست و این شروع حماسه آفرینی های جوانانِ ایران بود. 🍃روح الله یوسف زاده! از همان جوان های با غیرتی که تا پای جان ماند، کرد و با خونِ خود در راه خدا معامله کرد! برپاخواست و به همه ثابت کرد که خون جاری شده در رگ های یک ایرانی، در برابر زر و زور و تزویر آرام نمیگیرد،‌ میجوشد و از جوشش آن، جوانانی قد بلند میکنند که هر کدامشان روح الله ها و ها میشوند؛ جوانانی که شاید قد اسلحه شان از خودشان بلندتر باشد اما کسی توان رسیدن به بلندای را ندارد‌. 🍃کتاب زندگی هایشان را که ورق میزنی، دلت از جنس آن ها میخواهد؛ کافیست چندخطی از وصیت روح الله را بخوانی، آنجاست که راز و رمز جهاد برایت اشکار میشود. «خواهرانم! حجاب زینب وار خود را حفظ کرده که شما مشت محکمی است بر دهان شرق و غرب و سیاهی چادرت ضامن سرخی خون من است» این بند، وجودم را هر دم شعله ور تر میکند، روح الله برای بانوانِ سرزمینش حکم جهاد بریده است و در این جنگ تن به تن، چه سلاحی بهتر از سیاهیِ که با آن سفیدی کاخ سفید را به لرزه درآوریم؟! 🍃آری روح الله! تو رفتی و به جایگاه و مقصد همیشگی ات رسیدی؛ اما من مانده ام! مانده ام تا تو بمانی! تا یاد تو همیشه جاودان باشد و سیاهی چادرم، آرامش بشود برای بیقراری های دل (عج). روح الله دعایم کن! روسفید شدن راه درازی در پیش دارد...💔 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۷ فروردین ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت : ۳۰ مهر ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مازندران 🕊محل شهادت : مریوان
♡بسم رب العالمین♡ 🍃و چه بسیارند که کسب و تجارت و داد و ستد آنها را از یاد خدا غافل نمی کند"* و بلکه دنیا برایشان، با همه پستی ها و بلندی هایش، میشود مشعلی برای لمس . 🍃پاک مردانی همچو . سجاد نامی که به قول خودش، در تب و تاب ناله های بیتاب بود. سجادی که دوازده سال تمام، از صابرین جهاد فی سبیل الله بود و عشق، در میان امواج قلبش قدم میزد❤ 🍃میدانی، زمان، مامن و منزل گاهیست برای آرزوهایی، که اکنون خاطره خوانده میشوند. خاطره هایی که نبضشان، هنوز در میان پیچ و خم حس میشود. زمان، هنوز بیاد دارد استخاره ات را، و خوب بخاطر سپرده است که آیه را خواندی*🌹 🍃شاید، همین آیه بود که تو را راهی کرد. شاید طعم شیرین ، لحظه ای زیر پوستت دوید و دلگرم شدی، وقتی که خداوند در نشانه اش، تورا از مسیر خودش خواند. 🍃براستی، چه کسی میداند، طوفان عشق، چگونه سجاد را فشرد که ساعتی قبل از تولد دومین طفلش، دل به دریا زد و راهی شد🌺 پ.ن : استخاره همسر شهید ، آیه ۳۷ سوره نور پ.ن : آیه ۱۲۳ سوره توبه ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رشت
🌷 فقط در جبهه هاے جنگ نیست، اگر انسان براے خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد شهید استـ..🌱] شهیده_زینب‌کمایی♥️ خانم‌ها هم شهید میشن🙂🥲
چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد. گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم". 📚 خاطره ى شهید محمدرضا عسگری از كتاب پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
علیرضا ارادت خاصی به شهدا داشت... همواره به شهدا و سعادتشان غبطه می‌خورد علاقه زیادی به شهدای غرب کشور داشت... همیشه هم می‌گفت شهدای جنگ که در مناطق غرب به رسیدند مظلوم‌ترین شهدای ما بودند.... از همان ابتدا حرف از شهادت در خانه ما بود. همیشه وقتی به مزار عمویشان می‌رفتیم؛ می‌گفت: فکر کن عکس من روزی بر سنگ مزار حک کنند و بنویسند: " شهید علیرضا بریری" راوی:همسر شهید شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان شهید_مدافع_حرم شهید_علیرضا_بریری
از نیل رد شده‌ای و به ساحل رسیده‌ای! ما غرق در هوائیم دعا کن برای ما ... حسن وکیل‌زاده :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت فقط در جبهه هاے جنگ نیست اگر انسان براے خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد شهید است. 🌹شهیده زینب‌کمایی اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
🚩 🍁 🍂 ۲۸ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار ارزشمند و گران‌قدر سپاه اسلام رئیس توانمند، مدیر و مدبّر ستاد ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۵ بهمن ۱۳۳۳ - پاچنار تهران رشد و پرورش در یک خانواده‌ی مذهبی وارد دبستان اسلامی جعفری در سال ۱۳۴۰ اخذ دیپلم رشته ریاضی و شاگرد ممتاز. کار در تعطیلات تابستانی از جمله: بستنی‌فروشی و پارچه فروشی در دوران دبیرستان اعزام به خدمت سربازی در پادگان ۰۱ ارتش پس از قبول‌نشدن در کنکور حضور فعال در مجالس روضه و هیئت‌های عزاداری و علم‌داری هیئات. (معروف به عباسِ علمدار.) فعالیت‌های سیاسی و ضد حکومتی علیه رژیم طاغوت از سال ۱۳۵۶ قبول شدن در کنکور سال ۱۳۵۶ در رشته مددکاری اجتماعی. شهادت پدربزرگش در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ محافظت و مراقبت از جایگاه سخنرانی حضرت امام (ره) در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همکاری در تصرف مرکز رادیو در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و شهادت پسردایی‌اش. تسریع در عضویت کمیته انقلاب اسلامی پاچنار و آموزش اسلحه و تاکتیک‌های ساده نظامی در سال ۱۳۵۸ مدیریت داوطلبانه‌ی پرورشگاه بچه‌های بی‌سرپرست در میدان قزوین عزیمت داوطلبانه به محروم‌ترین منطقه کشور؛ شهر مرزی خاش در سیستان و بلوچستان در تابستان ۱۳۵۸ معاون عملیات، حفاظت فیزیکی و مسئول آموزش لانه‌ی جاسوسی در آبان ۱۳۵۸ به خاطر لیاقت، تدبیر، اخلاق و منش نظامی کمک فراوان و بسیار موثر در برنامه‌ریزی و تجهیز نظامی لانه‌ی جاسوسی. ازدواج در سال ۱۳۵۹ و قرائت خطبه عقد توسط امام خمینی رحمت‌الله‌علیه عزیمت به ستاد عملیات جنوب تنها ده روز پس از آغاز جنگ عضویت در مجموعه سپ.اه پاس.داران در سال ۱۳۵۹ عزیمت مجدد به جبهه‌ی آبادان در اسفند سال ۱۳۵۹ به دنیا آمدن اولین فرزند؛ آقا میثم در اردیبهشت ۱۳۶۰ همکاری در شناسایی خانه‌های تیمی منافقین در زمستان ۱۳۶۰معاونت آموزش بسیج منطقه ۱۰ تهران پیوستن به تیپ۲۷محمدرسول‌الله‌(ص) در اسفند۱۳۶۰ فرماندهی گروهان یکم از در عملیات‌ فتح‌المبین معاون در عملیات الی‌.بیت‌.المقدس و مجروحیت از ناحیه دست، سر و صورت ریاست ستاد سپ.اه ۱۱ قدر در پاییز ۱۳۶۱ توسط ریاست ستاد لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) در فروردین سال ۱۳۶۲ توسط : بامداد ۲۹ آبان ۱۳۶۲ - عملیات - ارتفاعات کانی‌مانگا روی سنگر دیده‌بانی توپخانه لشکر. ☆ ♡
❗️دنیا محل استراحت ما بسیجی ها نیست پایان ماموریت بسیجی است... آغاز گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فکر نمی‌کردم دیگه منوچهر رو ببینم؛ غافل از اینکه پسرِ همسایه‌مونه... تا بهش گفتم لیاقتِ شهادت نداری؛ وسطِ خیابون زد روی ترمز ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت عاشقانه‌ی روزهای قبل از شهادت جانباز شیمیایی منوچهر مُدق از زبان همسرش از اینکه این کلیپ اشک‌تون رو جاری می‌کنه؛ عذرخواهی می‌کنم... دعامون کنین 🔸۲ آذر؛ سالروز شهادت جانباز شیمیایی منوچهر مُدق گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . دلتنگی های مرا پایانی نیست ,جا ماندنم را راچگونه توصیف کنم , که هر روز گم در خا طرات باتوبودنم وبی توبودن راچاره ای نیست جز پیوستن به تو، بی تو بودن را شعر مي كنم؛ . اما من رو بر مي گردانم و با آستین پیراهن ام ؛ چشم هايم را پاك مي كنم ،،، و میگذرد، اما سخت میگذرد،،،😔 .. .. .. #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برادرها! هیچ راه دیگه ای نیست... توجه به این سخنان شهید فخری‌زاده کار صد درس اخلاق میکنه توی دنیای امروزی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
تمام سختی‌های جنگ یک‌طرف ؛ اینکه رفیقت جلو چشمت شهید می‌شد و نمیتونستی بخاطرِ شرایط پیکرش رو به عقب بیاری یک طرف دیگه... سخت بود دل کندن...
⚪️ . ▫️تموم سختی های جنگ، یک طرف ... این که رفیقت جلو چشمت می‌شد و نمی‌تونستی پیکرش رو به عقب بیاری، یک طرف.... دوران .
گاهی قصه ها را باید از چشم‌ها خواند، همان چشم‌هایی که جز عشق چیزی ندیدند... 🌷 فرمانده لشکر عاشورا
🔸 نحوه‌ی شهادت سرداری که مصداق واقعی اخلاقِ حسنه بود 🌼 |پدرم صبحِ روز شهادت، از همه‌ی ما حلالیت طلبید و به تک تکِ ما گفت: اگه کم و کاستی داشتم، منو امروز ببخشید و حلال کنید. مادرتون رو یاری کنید و مواظب هم باشین. ادب رو هم فراموش نکنین و صبورباشید. توی ایمانتون هم استوار باشین... بابا اینا رو گفت و مثل همیشه با پای پیاده به سمت محل کارش راه افتاد... ضاربین توی خیابون خلوتی که محل همیشگی رفت و آمد پدرم بود، کشیک داده بودند و وقتی پدرم رو دیدند به سمتش رفته و گفتند: همتی‌فر شما هستید؟ پدرم با همون متانت و خوشرویی همیشگی‌اش به سمت اونا برگشته و دستش رو به نشانه‌ی ادب روی سینه گذاشته و گفته بود: سلام علیکم! بله بفرمایید؛ امری داشتید؟ و در همین لحظه منافقین تیری رو به سمت سینه‌ی پدرم که دستش روی اون بود، شلیک کرده و تیر به ساعتِ دستش اصابت و بعد از اون، کمانه کرده و به گلوی ایشون خورده بود. منافقین برا اینکه مطمئن بشن پدرم زنده نمی‌مونه، یه تیر به قلب و تیر دیگری رو به سرش زدند و بلافاصله با موتور از صحنه جنایت گریختند... عاملِ ترور پدرم بعدها که دستگیر شد، اعتراف کرد که شهید همتی‌فر تنها شهیدی بوده که هیچ عکس‌العملی هنگام ترور و شهادت نشون نداده و با روی باز از اونا استقبال کرده. حتی بهشون لبخند زده و سلام کرده بود؛ اما اونا وقیحانه پدرم رو به شهادت رسانده بودند. ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
ایشان با تکمیل تحقیقات خود در رشته فقه و حقوق، موفق به اخذ مدرک عالی ترین سطح حوزه (سطح چهار) شد و در نهایت رساله دکترای خود را با عنوان «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» دفاع کرد. و با اخذ نمره ممتاز به درجه دکترای فقه و حقوق در مدرسه عالی شهید مطهری نائل شد.  علاوه بر مسؤولیت های کلان کشوری ، بنا به توصیه مکرر آیت الله مهدوی کنی و آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مبنی بر حفظ ارتباط درسی خود با طلاب، از سال ۸۰ تاکنون به عنوان مدرس در مدارس علمیه تهران از جمله مدرسه مجد، مدرسه امیرالمومنین علیه السلام، مدرسه امام حسین علیه السلام و و مدرسه مروی به تدریس سطوح عالی حوزه همچون رسائل و مکاسب، کفایتین و قواعد فقهیه مشغول بود و بعد از عزیمت به مشهد مقدس از ابتدای سال ۱۳۹۵ در مدرسه عالی نواب، به تدریس در موضوع «فقه وقف» پرداخت.  آیت الله  دکتر رئیسی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و مدرسه عالی شهید مطهری و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس دروس تخصصی فقه قضا ، فقه اقتصاد، اصول فقه و قانون مدنی پرداخته‌ است.  سوابق علمی سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از مدرسه عالی شهید مطهری تدریس متون فقهی سطح عالی و قواعد فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزه‌های علمیه تهران و دانشگاه‌ها شهادت... سید ابراهیم که در تاریخ ۳۰ ام اردیبهشت ۱۴۰۳ با کسوت ایران اسلامی به منظور افتتاح دو طرح عمرانی به استان آذربایجان شرقی عزیمت کرده بود، در مسیر بازگشت از مراسم افتتاح سد «قیز قلعه‌سی»، حوالی ساعت ۱۳ در منطقه استان آذربایجان شرقی، به همراه شهیدان والا مقام، حسین (وزیر امورخارجه)، (امام جمعه تبریز)، (استاندار آذربایجان شرقی)، سرتیم حفاظت رئیس جمهور و خلبانان و کادر پرواز بالگرد دچار شد و در شب ولادت امام رئوف، (ع) آسمانی شد و به درجه رفیع نائل آمد.