eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
71.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
183 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
شمیم پیرهنی با نسیـم صبــح فرست که چشم در رهم ای گـل به بوی درمانت . . . 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺 💠
💠🍃💠🍃💠 صبح هایی هست سپید .. شیرین .. دلچسب .. عطرآگین .. مثل صبح امروز ڪه با تو بخیر می شود ... 🌹 شهید حسین حریری 🍃🍃
🔸سخنگوی ستاد انتخابات: به ازای هر کرسی مجلس شورای اسلامی 55 نفر نام‌نویسی کرده‌اند.
بیستم آذر سالروز شهادت عملیات شهرستان شهدای شهرستان بابلی این عملیات عبارتند از: 1-زمان زاهدپاشا2-عباسعلی عباسی 3-حسن آهی4- حسینعلی اکبر پور 4 جعفرعلیپور 5-مجید علیپور 6-هوشنگ آقایی 7- حجت الله بابازاده8- سید حمید رضا بلالی اوصیا 9- عباسعلی فرجی نیا 10غلامرضا فصیحیان 11علی گرامی 12-علی اصغر گلی کانی 13-علیرضا حسین تبار 14-عسگری( مهدی ) اسماعیل زاده 15 عین الله خدابخشی16-حسین خورشیدی 17علی مهدوی شیرازی 18-رضا مهدی قلی زاده 19- احمد مسعودیان اره کشان 20-همایون مسکوب 21 حسین منتظری 22-سید کاظم موسوی23-سعید میکانیکی 24- ناصر پیراینده25-علی اکبر پورآخوندی 26 -عبدالرحیم رمضان نیا 27-علیرضا رضی پور -28-قربانعلی شاه بابازاده - 29-علیرضا شامخی 30-محمد شریفی 31-حمزه علی شیخ تبار 32شمس الله تیموریان 33- محسن سجودی 34-کاظم سرخپر35-سیدعلی اکبر سیدحسین پور 36-سید کریم طاهری 37-احمدعلی طالبیان 38-مهدی واحدیان 39 رمضان ولی اللهی 40- اسماعیل یاسینی 41-رمضان یحیی زاده 42-ابوالقاسم مهدی نیا 🔸که در عملیات مطلع الفجر گیلانغرب 60/9/20 به شهادت رسیده اند را گرامی میداریم. که ان شاءالله همه این شهدا در سالگرد شهادت شان معرفی خواهند شد. 🔹همچنین گرامی باد یاد و خاطره شهیدانی چون یوسف سجودی فرمانده دلیر و رشید این عملیات و سید حسن سیدعشقیان و سید ولی اسماعیل نژاد گنجی محمدرضا مؤذن پور و ...دیگر شهدا که در عملیاتهای بعدی به فیض شهادت نائل شدند. بیستم آذر 1360 همزمان با شهادت شهدای عملیات مطلع الفجر سالروز ترور حضرت آیت الله هم می باشد. روحشان شاد...
به روایت : وقتی از این ڪانال ... که سنگرهـای دشمن را به یکدیگر پیوند می‌داده‌اند بگذری، به « فرمانده » خواهی رسید به علمـــدار ... او را از آستین خالیِ دست راستش خواهی شناخت ... چه می گویـم!! چهره ریزنقش و خنده‌های دلنشینش نشانه ی بهتـری است ... مواظـب باش ...! آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم میکنی اگر ڪسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی ڪرد که با فرمانده لشکر امام‌ حسین(؏) رو به رو است ...
در جبـهه هـر بـار کــه از مریم ۳سـاله و علی ۳‌ماهه‌اش صحبـت می‌شـد می‌گـفت: اونـها رو بـه انـدازه‌ای دوسـت‌دارم کـه جـای خـدا رو در دلـم تـنگ نکننـد . . جهت عاقبت بخیری و آرامش قلب فرزندان  شهدا و هدیہ به ارواح طیبه شهدا صلواتـــــ .
زمانی که من شب کار بودم به خانه بر می گشتم ایشان برای این که من استراحت کنم چراغ را خاموش می کرد و زیر نور شمع درس می خواند تا نور چراغ من را اذیت نکند .
شما یادتون نمیاد یه زمانی به جای میز ریاست به می‌چسبیدن....
🔹این تصویر در تاریخ 5 آبان سال 1360 در حالیکه نیروهای رزمنده آماده برای اعزام به منطقه غرب کشور می شدند گرفته شده است. 🔸تعدادی از نیروهای سپاهی و بسیجی در قالب یک گردان به نام گردان میثم به فرماندهی در تاریخ فوق به منطقه اعزام شدند که در دفاع از میهن و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شوند تا بعد از عملیات ثامن الائمه در جنوب عملیاتی موثر در غرب کشور داشته باشند . 🔹 شب جمعه مورخ بیستم آذر 1360 در چنین شبی با آغاز عملیات مطلع الفجر در منطقه عمومی گیلانغرب این عزیزان بابلی به همراه دیگر رزمندگان کشور حماسه ای جانانه در دفاع از این مرز و بوم آفریدند که آغاز و طلوع عملیات والفجر های دیگر باشد تا دشمن خصم به یادش بماند که تا این جوانان غیرتمند هستن خدشه ای نمی توانند به ملک و دین و اعتقادات شان وارد کند. درود می فرستیم به روح همه شهدا و امام شهدا و یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات مطلع الفجر را گرامی می داریم. اتوبوس های آماده حرکت به گیلانغرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر زاده عباس (دوست و همرزم پدر) شباهت بسیاری به عباس داشت نوروز ۹۵ به عیادت پدر آمد ... پدر تا قدبلند و چشمان آبی‌اش را دید بلند بلند گریه کرد مادر، خواهر، حسین هر کاری کردند آرام نمیشد بعد از کلی اشک ریختن گفت: دلم برای پر میکشه دلم براش تنگ شده بود شما رو که دیدم انگار اونو دیدم بعد از رفتن آنها باز اشک می ریخت اما کسی نمی دانست پنج روز بعد دعایش مستجاب و دلتنگی‌اش به پایان خوش وصال می رسد ... مادر می گوید: لحظه آخر بالای سرش رسیدم صداش کردم "محمد" چشمانش را که باز کرد آبی بودند مثل چشمان عباس.... پ.ن: جنگ دریای بزرگی‌ست این را از موجهای پدرم فهمیدم....
اون روز با یا حضـرت رقیـه(س) به راه افتادیم. خیلی عجیـب بود، ماشین ڪنار یڪ خــرابـه خـامـوش شد. به آقا جعفر گفتم: رمـز یا رقیـه است و این هم خـرابـه، حتما پیدا می ڪنیم» ڪنار جـاده دو شهیـد پیدا شد و من هم روضه خـرابـه شـام خواندم. گفتم یڪ شهیـد دیگر هست، باید پیدا شود. خیلی گشتم، اثری نبود. خبر رسید ڪه دو پیڪر دیگر نیز پیدا شد. به راه افتادیم. وقتی پیڪرها را دیدیم، یڪی از آنها جسـد یڪ عـراقی بود. به آقا جعفر گفتم: رمـز، دختـر سه ساله، محل ڪشف، ڪنار خـرابه، تعـداد شهیـد، سـه تا به تعـداد سن حضـرت رقیـه.
‏تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.... دعا برای شفای عاجل و سلامتی سردار سرافراز سپاه اسلام‎