5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥زینب سلیمانی: همانند پدرم در کنار رهبرمان خواهیم ماند.
🔸فرزند شهید سردار حاج #قاسم_سلیمانی: ترامپ قمار باز، تدبیر شیطانی تو در تفرقه و جدایی بین ایران و عراق موجب پیوند تاریخی دو ملت شد.
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥زینب سلیمانی: امریکا بداند عاشورا منشا قدرت مجاهدین و آزادی خواهان و موجب وحشت دشمنان اسلام و انسانیت است.
🔸دختر سردار حاج #قاسم_سلیمانی: امروز اندیشه و جهاد پدرم جبهه مقاومت را به مکتبی نهادینه شده و پیروز تبدیل کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه رهبر معظم انقلاب و نمازگزاران بر پیکر سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی و همرزمان شهیدش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان خود را ب کانال حافظان امنیت در ایتا و پیج اینستاگرام ک ب مطالب شهدا و روز میپردازد دعوت کنید.
ایتا
@kakamartyr3
https://eitaa.com/kakamartyr3
پیج اینستاگرام
👇👇👇
darabpour.martyr
سلام کسانیکه انتقال یا پیشنهاد دارندنسبت به این کانال به ای دی ذیل ارسال کنند
@MARTYR1
همچنین کسانیکه دوست دارند مطالب شهدایی خود در این کانال و پیج اینستاگرام درج شود به همین ای دی ارسال کنند. با تشکر
🔴۳ بار میلیون ها نفر همراه با حضرت آقا اشک ریختند و گفتند
اللهم إنا لا نعلم منه إلا خيراً
شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که سردار شهید #قاسم_سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود؟ چندخاطره ازعارف بزرگوار شهید #محمدحسین_یوسف_الهی شهید یوسف الهی به من گفت: در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه شب خوابم برد( فقط ۲۵ دقیقه) من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم وقتی شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: شهادتت به تاخیر افتاد با تعجّب به او نگاه میکردم که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود.... با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمیدانستم درکدام اتاق هست. درحال عبور ازسالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا وارد اتاق شدم، دیدم به خاطر مجروح شدن هردو چشمش بسته است. بعداز کمی صحبت گفتم:مادر! چطور با چشمان بسته مرا دیدی؟! امّا هرچه اصرار کردم، بحث را عوض کرد... . 📚منبع: کتاب نخل های سوخته