eitaa logo
ختم نهج البلاغه
80 دنبال‌کننده
722 عکس
669 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم نهج البلاغه
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) به صورت داست
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت صد و هفتاد و پنجم ❇️ سفارش به مدارا با ابن‌ملجم 🔹از همان غذایی که به من می‌دهید او را نیز اطعام کنید! [ هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سؤالی که پرسیدم دربارهٔ قاتلم، ابن‌ملجم، بود. گفتند: او را دستگیر کرده‌ایم. سفارش کردم: ] 🔻با همان غذایی که به من می‌دهید، او را نیز اطعام کنید؛ با همان نوشیدنی‌هایی که برای من می‌آورید، او را نیز سیراب کنید. اگر زندگی من ادامه داشت، خودم دربارهٔ او تصمیم می‌گیرم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربت بر او وارد کنید و از زیاده‌روی بپرهیزید. 🔻آیا در حق تو نیکی نکردم؟! [ از فرزندانم خواستم ابن‌ملجم را بیاورند تا با وی سخن بگویم. از وی پرسیدم: ] 🔻ای دشمن خدا، آیا من در حق تو نیکی نکردم؟! آیا آن همه احسان و خوبی را به‌یاد نداری؟! [ گفت: آری، قبول دارم. پرسیدم: ] 🔻پس چرا چنین کردی؟ [ او در پاسخ گفت: چهل‌روز بود که این شمشیر را تیز می‌کردم؛ سپس از خدا خواستم که به‌وسیلهٔ آن بتوانم بدترین خلق خدا را بکشم! به وی گفتم: ] 🔻آری، چنین خواهد بود؛ این‌گونه می‌بینم که تو بدترین خلق خدایی که با همان شمشیر کشته خواهی‌شد! به خدا سوگند، در حالی به تو آن همه نیکی می‌کردم که می‌دانستم تو قاتل من خواهی‌بود! ولی آن‌گونه رفتار می‌کردم، تا در محضر الهی حجت را بر تو تمام کرده‌ باشم! 🔹یک ضربت در مقابل یک ضربت! [ و به اطرافیانم تذکر جدی دادم: ] 🔻ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من در خون مسلمانان فروروید و دست به کشتار‌ بزنید و برای توجیه عمل خویش بگویید که امیرالمؤمنین کشته‌ شده‌ است! بدانید که نباید برای قصاص خون من، جز قاتل من، کس دیگری کشته‌شود. 🔻درست بنگرید! اگر من از ضربت او کشته‌ شدم، او را فقط یک ضربت بزنید در مقابل ضربتی که وارد‌ کرده‌ است و دست و پا و دیگر اعضای او را قطع نکنید؛ زیرا من از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیدم که می‌فرمودند: « بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ دیوانه باشد.» [ و خطاب به فرزندم حسن گفتم: ] 🔻فرزندم، در مقابل یک ضربت، یک ضربت بزن و نه بیشتر! ❇️ گفت‌وگوهایی با عیادت‌کنندگان 🔹اصبغ، گریه مکن که من رو به سوی بهشت کرده‌ام! [ اصبغ‌بن‌نباته به همراه جمعی به عیادت من آمد. فرزندم حسن از آنان عذرخواهی کرده و خواسته بود که به منازلشان برگردند. جز اصبغ، همه بازگشته بودند. به وی اجازهٖ عیادت دادند. وقتی مرا در آن حال‌ دید که سرم را با پارچهٔ زردی بسته‌اند و رنگ رخسارم نیز زرد شده‌ است، خودش را روی پاهایم انداخت و گریست. او را دلداری دادم و گفتم: ] 🔻اصبغ گریه مکن! به خدا سوگند، من رو به سوی بهشت کرده‌ام. [ اصبغ گفت: فدایت شوم، به خدا سوگند، می‌دانم که شما به طرف بهشت می‌روید. اگر گریه می‌کنم برای غم از‌دست‌دادن شماست. نمی‌دانم دوری شما را چگونه تحمل خواهم کرد. فدایت شوم! می‌دانم که بعد ازاین، دیدار با شما میسر نخواهد شد و دیگر سخنی از شما نخواهم شنید. سخنی برایم بفرمایید که از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیده باشید. در پاسخ درخواست وی گفتم: ] 🔻آری اصبغ، رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در یکی از روزهایی که در بستر بیماری بودند و روزهای آخر زندگی خویش را سپری می‌کردند، به من دستور دادند:« ای علی، به مسجد برو خطاب به مردم بگو: من فرستادهٔ رسول‌خدا هستم و پیام ایشان را به شما ابلاغ می‌کنم: لعنت خدا و لعنت ملائکهٔ مقرب الهی و انبیای مرسل خداوند و لعنت رسول خدا بر کسی باد که به غیر پدر خویش منتسب شود و نیز بر کسی که به غیر ولیّ و مولای خویش منتسب شود و کسی که به اجیر و کارگزارش ظلم کند و حق او را نپردازد.» 🔻من به مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمدم و پیام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را همان‌گونه که فرموده‌ بودند، ابلاغ کردم. از میان جمعیت، تنها عمربن‌خطاب در آن جلسه سخن گفت‌. وی خطاب به من گفت: یا ابالحسن، مطلب را رسانیدی؛ اما توضیح ندادی و سخنانت‌ را تفسیر نکردی. تنها پاسخی که به وی دادم، این بود: این سخن را به اطلاع رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خواهم رساند. 🔻به خدمت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برگشتم و سخنان عمر را به عرض ایشان رساندم. حضرت فرمودند: به مسجد برمی‌گردی و بالای منبر می‌روی و بعد از به‌جا‌آوردن حمد و ثنای الهی به مردم اعلام می‌کنی:« ای مردم هرچه به شما تعلیم می‌دهیم، تأویل و تفسیر آن نیز نزد ماست. بدانید که من پدر شما هستم. بدانید که من ولی و مولای شما هستم و بدانید که من اجیر و کارگزار شما هستم.» 📚منابع: ۱. المسترشد، ص۳۶۷ ۲. خوارزمی، مناقب، ص۳۸۸ ۳. کافی، ج۱، ص۲۹۹ ۴. شیخ‌‌طوسی، الأمالی، مجلس۵، ح۴، ص۱۲۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربر محترم :صدیقه هيچ بی نيازی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست، هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت کردن . 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربر محترم( اقای شعله) چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آنان ببخش، به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است. 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربرمحترم :یا زهرا از دست دادن دوستان غربت است 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 Hadi:کاربرمحترم عیب تو تا انگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد پنهان است 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربرمحترم ✯𝓩𝓪𝓱𝓻𝓪✯ حکمت64 : اهل دنيا سوارانی در خواب مانده اند كه آنان را می رانند. 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربر محترم ︎✵بِنتُ الزَهرا✵ کاربرمحترم:فقط خدا حکمت60 : زبان تربيت نشده درنده اي است كه اگر رهايش كنی می گزد. 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربر محترمNarouei کاربرمحترمBameri Mohammad:کاربرمحترم قناعت ثروتی است پایان ناپذیر 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربرمحترم( نازنین زهرا) mah_yasok:کاربرمحترم حکمت63 : شفاعت كننده چونان پر و بال درخواست كننده است. 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربرمحترم فاطمه ثنا کاربرمحترم امیرحسن dokhtarak:کاربر محترم حکمت58 : ثروت، ريشه شهوت هاست. 🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴 کاربرمحترم:رسول اثنا عشری شكيبایی دو گونه است، شكيبایی بر آنچه خوش نمی داری و شكيبایی در آنچه دوست می داری. @kalammola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴) 📚 انتشارات عهدمانا آیا واقعا کت
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۵) 📚انتشارات عهدمانا پس از بستن گیرهٔ در، بازگشت. گفت : نگران نباش پسرم ! با من بیا تا به اتاقک پشت محراب برویم. آنجا دنج و امن است. به طرف در چوبی کوچک کنار محراب حرکت کرد . کشیش برای غلبه بر ترسش پرسید : تو مطمئنی که دو نفر تعقیبت می کردند ؟ » رستم گفت : « بله ، امّا به نظر نرسید که مأموران کا.گ.ب باشند ؛ اگر آنها به من شک داشتند دستگیرم می کردند. حتما دزد بودند و می خواستند کیفم را بدزدند. » کشیش بیش از این نمی توانست بر ترس و کنجکاوی اش غلبه کند. گفت : « بازش کن ببینم چیست ؟ رستم گره های بقچه را گشود. اوراق کوچک و بزرگی که شیرازه ای نداشت ، نگاه کشیش را به خود جلب کرد . ورق های کاغذ پاپیروس مصری ، قلب کشیش را لرزاند صندلی اش را جلوتر کشید و خودش را روی میز خم کرد و با چشم هایی که هر لحظه ریز و ریزتر می شد به ورق های پاپیروس نگاه کرد. با دو انگشت دست و با احتیاط بسیار، ورق رویی را لمس کرد تا مطمئن شود آنچه می بیند یک رؤیا نیست ، بلکه شاید یک معجزه باشد. طاقت نشستن نداشت. از جا بلند شد و ایستاد و روی میز خم شد. از جیب بغل قبایش عینکش را درآورد و به چشم زد. حالا بهتر می توانست رنگ زرد و کهنهٔ اوراق را ببیند. رنگ صورت کشیش قرمز شده بود. رستم پرسید: حالتان خوب است؟ کشیش گفت : بله فکر کنم فشارم بالا رفته. ↩️ ادامه دارد... @kalammola
✨✨بسم الله الرحمن الرحیم✨✨
🌹سهم : از حکمت ۶۶ تا ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄ 📒 : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : از بخشش اندك شرم مدار، كه محروم كردن از آن كمتر است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : اگر به آنچه كه می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : نادان را يا تندرو يا كندرو می بينی. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : چون عقل كامل گردد سخن اندك شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دنيا بدن ها را فرسوده، ولی آرزوها را تازه مي نمايد؛ مرگ را نزديك ولی خواسته ها را دور و دراز مي سازد، كسی كه به آن دست يافت از آن خسته مي شود و آنكه به دنيا نرسيد رنج می برد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كسی كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آنكه ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : انسان با هر نفسی كه می كشد، قدمی به سوی مرگ نزدیک می شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : هر چيز كه شمردنی است پايان مي پذيرد و هرچه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسید. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می كنند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت:) ای دنيا! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت! ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @kalammola
گزارش موضوعات مهم حکمت ۶۶ تا ۷۷.mp3
1.52M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۶۶ تا حکمت ۷۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @kalammola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخل و احوال مردم آخرالزمان-شرح حکمت۳.mp3
4.27M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 / بخش اول ⭕️ بخل 2️⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @kalammola
🌹شرح : 🔴 بخش دوم 🔷3. بخل و احوال مردم آخرالزمان: می‌دانیم یکی از قواعد کلی قرآنی این است که هرچه فاصله از منبع دین و صدور دین و زمان رسول خدا و زمان صدور وحی بیشتر می‌شود، متأسفانه بر بدی‌ها و کثرت بدها افزوده می‌شود و از خوبی‌ها و تعداد خوبان کاسته می‌شود. امیرالمؤمنین در حکمت 468، با توجه به این قاعده، یکی از ویژگی‌های زشت بسیاری افراد در آخرالزمان را حاکم‌شدن بخل می‌دانند: «مردم را روزگاری دشوار در پیش است که توانگر اموال خود را سخت نگه می‌دارد، در حالی که به بخل‌ورزی فرمان داده نشده. خدای سبحان فرمود: ’بخشش میان خود را فراموش نکنید.‘ بدان در آن روزگار، بلندمقامان و نیکان خوار گردند.» 🔷 4. تعصب و خودمحوری؛ ریشۀ بخل امیرالمؤمنین ریشۀ بخل را نوعی تعصب و خودمحوری و خودخواهی می‌دانند و در حکمت 120، وقتی روان‌شناسی طایفه‌ای عرب را بیان می‌کنند و به طایفۀ بنی‌عبدالشمس یعنی همان بنی‌امیه می‌رسند، می‌فرمایند: «اما بنی‌عبد‌شمس دوراندیش‌تر و در حمایت مال و فرزندان توانمندترند و به همین جهت بداندیش‌تر و بخیل‌تر می‌باشند.» یعنی چون خوبی‌ها را فقط برای خود و طایفۀ خودشان می‌خواهند و فقط خودخواه و خودمحورند، هم حیله‌گرتر هستند تا بتوانند منافع دیگران را به‌نفع خودشان مصادره کنند و هم خیلی بخیل هستند و از خودشان به دیگران چیزی نمی‌دهند. 🔷5 آثار فردی و اجتماعی بخل: دربارۀ آثار بخل می‌توان فرمایش‌های امیرالمؤمنین را به دو بخش تقسیم کرد: 5.1 آثار فردی بخل: در این بخش، امیرالمؤمنین آثار فردی را در دو بخش بیان فرموده‌اند: 🔹5.1.1 محرومیت از سخا و بخشش و جود و کرم: در خطبۀ 142، وقتی می‌خواهند سخاوت را بیان کنند، می‌فرمایند: «دست سخاوتمندی ندارد آن‌کس که از بخشش در راه خدا بخل می‌ورزد»؛ یعنی انسان بخیل از فضیلت و ثواب و آثار دنیوی و اخروی سخاوت محروم است. 🔹5.1.2 تضییع حقوق و کفران نعمت‌ها: کسی که بخل می‌ورزد و ثروتمند می‌شود، قطعاً حقوق الهی را تضییع کرده تا به اینجا رسیده است؛ لذا در بند 1 خطبۀ 129 فرمودند: «به هر سو می‌خواهی نگاه کن. آیا جز فقیری می‌بینی که با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کند یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل‌ورزیدن در ادای حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷 @kalammola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا