27. جزء بیست و هفتم در یک نگاه.mp3
21.58M
🍃🌼هر جزء قرآن در یک نگاه🌼🍃
🔸جزء بیست و هفتم
🎙#استاد_اباذری
#هر_جزء_قرآن_در_یک_نگاه
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 505
💠سوره احقاف: آیات 21 الی 28
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
💠نکات کلیدی جزءبیست وهفتم💠
1- فرزندانتان را با ایمان تربیت کنید تا در بهشت به شما ملحق شوند. (طور:21)
2- دلسوز و خیرخواه خانواده و خویشان خود باشید که یکی از دلایل بهشت رفتن است. (طور: 25-26)
3- از کسانی که خدا را فراموش کرده و برایشان فقط زندگی دنیا مهم است؛ دوری کنید. (نجم: 29)
4- در زندگی تلاش کنید. که هرآنچه می بینید حاصل تلاشتان است و خدا جزای کامل تلاش هایتان را می دهد. (نجم: 39-41)
5- بدانید که هر کار خوب وبد، و بزرگ و کوچکی که انجام داده اید در نامه عملتان ثبت می شود. (قمر: 52-53)
6- ای فروشندگان؛ اجناس را دقیق وزن کنید و برای سود بیشتر با دست کاری ترازو، کم فروشی نکنید. (الرحمن: 9)
7- در راه خدا قرض الحسنه دهید که گویا به خدا قرض داده اید و خدا نیز چند برابرش را به شما پس می دهد. (حدید: 11)
8- نه بخل بورزید و نه دیگران را هنگام انفاق کردن، به بخل ورزیدن تشویق کنید. (حدید: 24)
9- به سبب چیزی که از دستت رفته غمگین نشو و بر آنچه به تو داده شده شادمانی نکن. (حدید:23)
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم
سامری در فیسبوک
قسمت_هفتم
احمد با حرکاتی کند و دردی که در بدنش پیچیده بود خودش را به سمت دیوار سنگی و نمور پشت سرش کشاند و به صورت نیم خیز به دیوار تکیه داد.
چشمانش را باز کرد و خیره به تاریکی پیش رویش شد تا چشمانش به تاریکی عادت کند و بعد مشغول دید زدن اطرافش شد، اما در اتاقی که کمی از قبر وسیع تر بود چیزی برای دیدن و آنالیز پیدا نکرد، پس ناخن های کشیده و استخوانی اش را بالا آورد، نمی دانست چشمانش مشکل پیدا کرده یا واقعا زیر انگشتانش اینچنین خون مرده شده..
احمد خودش را به سمت میله های آهنین کنار دیوار کشاند و همانطور که میله ها را با دو دست محکم چسپیده بود، فریاد زد: من تشنه ام گرسنه ام، هیچ کس اینجا نیست؟! اصلا مرا برای چه به اینجا آوردید؟! شما مگه مسلمان نیستید،اصلا به هر دینی هستید، من آدمم، انسانم...
در همین حین صدای قدم های محکمی که انگار به او نزدیک می شد در فضا پیچید و قبل از آنکه جمله احمد همبوشی کامل شود، کلیدی در قفل در میله ای پیچید و در باز شد.
زندانبان سر شانهٔ لباس او را گرفت و همانطور که او را به دنبال خودش می کشید گفت: پاشو خودت را تکون بده، دنبال من بیا..
احمد دست زندانبان را گرفت و از جا بلند شد و همانطور با کمری خمیده طوری قدم برمیداشت که از مرد جلویش که نمی دانست کیست عقب نیافتد، به دنبال او راه افتاد.
از چندین راه پله مارپیچ بالا رفتند، حالا او می دانست در جایی زیر زمین زندان شده و در حال رفتن، سلول هایی را میدید که مشخص بود افرادی هم آنجا در انتظار آزادی اند، احمد فقط صدای نفس کشیدن آنها را می شنید و در تاریکی قیر گونه زندان، چیزی قابل دیدن نبود.
بالاخره بعد از آخرین پیچ پله ها، اشعه هایی که از پنجره بالای در زندان به داخل میتابید، نوید هوای آزاد را می داد.
احمد به دنبال آن مرد که حالا در روشنایی خورشید او را به خوبی میدید، جلو می رفت و به محض اینکه پایش را از در اصلی زندان بیرون گذاشت، برخورد اولین اشعه خورشید با چشمانش حس ناخوشایندی در وجودش ریخت اما گرمای خورشید به جانش نشست.
از حیاطی که پر از سنگریزه بود، گذشتند و داخل ساختمانی شدند که راهرویی دراز با اتاق هایی در دو طرفش بود.
مرد پیش رو که لباس خاکی رنگ نگهبانی به تن داشت با قدی کوتاه و هیکلی گوشالود، جلوی یکی از درها ایستاد، تقه ای به در زد و سپس در باز شد.
مرد،کمی خودش را عقب کشید و با یک فشار احمد را به داخل اتاق هل داد.
احمد تلو تلو خوران جلو رفت، در پشت سرش بسته شد، پیش رویش مردی با چشم های درشت و ابروهای پر و کشیده و صورتی سبزه که موهای جوگندمی اش نشان از میانسال بودن او میداد، به احمد چشم دوخته بود.
با ورود احمد،مرد از جا بلند شد و تازه احمد متوجه قد بلند و هیکل رشید او شد، هیکلی ترسناک که می توانست باعث هراس هر کسی شود، احمد با دیدن او لرزی در بدنش افتاد و نگاه نافذ و خشمگین مرد این ترس را بیشتر و بیشتر می کرد.
مرد، چرخی دور احمد زد و سپس صندلی فلزی که کلاهی آهنی متصل به چندین سیم رنگی روی دسته اش بود را به احمد نشان داد و گفت: روی اون صندلی بنشین
صدای مرد،ترسناک تر از هیکلش بود و عجیب اینکه لهجه عربی اش اصلا به اهالی عراق نمی خورد.
احمد به سختی آب دهانش را قورت داد و بدون اینکه جرأت کند حرفی بزند روی صندلی نشست.
مرد به طرف او آمد و کلاه آهنی را روی سر احمد گذاشت و حالا احمد می فهمید قرار است چه بلایی سرش بیاید،انگار آن کتک ها پیش زمینه ای برای این شکنجه های مهلک بود.
مرد دوشاخه ای را که به کلاه وصل بود به دست گرفت و به طرف پریز برق رفت و قبل از اینکه دوشاخه را به برق متصل کند، صدای لرزان احمد که مثل نالهٔ ضعیف گربه ای ترسان بود از گلویش خارج شد: تو را به خدا، تو را به پیر و به پیغمبر قسم میدم، بگین من چه گناهی کردم؟! اصلا چه غلطی کردم، بگین تا دیگه نکنم،لازم نیست اینهمه شکنجه بدین...
مرد روی پاشنه پایش چرخید به طرف احمد برگشت و همانطور که با دو شاخه روی شانه او میزد گفت: گناه تو این هست مسلمانی...شیعه ای...فهمیدی؟!
احمد که چشمانش به دهان گشاد و گوشت آلود مرد خیره مانده بود با هیجانی در صدایش گفت:خ....خوب اینو زودتر می گفتین... م..من غلط کردم مسلمانم، من مسیحی ام، یهودی ام، بی دینم... اصلا...اصلا به هر دین و مذهبی که شما بخوایین هستم..
ادامه دارد..
📝ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
تقریبا 5000 تظاهرکننده امشب در کاپلان مرکز تلآویو تجمع کردند
▫️وقتی از یکی از تظاهرکنندگان پرسیده شد که آیا هنگام حضور در خیابان از پاسخ ایران نمی ترسید، پاسخ داد:
🔹ما به موشک های ایرانی اطمینان داریم که اهداف خود را از دست نمیدهند و خیابان هدف آنها نیست. آنها به خوبی میدانند برخلاف دولت فاسد نتانیاهو، پول خود را صرف چه کنند.
منبع: وبگاه ضدایرانی اینتل اسکای
🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
خبرگزاری فارس:
دلیل صدا، تیراندازی هوایی سرباز کلانتری به یک جسم شبیه به کوادکوپتر بر فراز ساختمان کلانتری بوده.
https://eitaa.com/westanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله پلیس ترکیه به حامیان فلسطین؛ ۴۳ نفر بازداشت شدند
🔹نیروهای پلیس ترکیه به تجمع حامیان مردم غزه که خواستار قطع روابط تجاری آنکارا با رژیم صهیونیستی بودند، هجوم بردند و دهها نفر را بازداشت کردند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 ویژگیها وخصوصیات امام زمان(عج)
🔵 قسمت 7⃣2⃣
۲۶۱-اسم اعظم خداست.
۲۶۲-آینهی تمام نمای الهی است.
۲۶۳-امام عصر ارواحنا فداه آن وجود مقدسی است که هر راهی به جز راه حضرت منتهی به هلاکت است. همان طور که در زیارت حضرت می گوییم: السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللَّهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ یعنی سلام بر تو ای راه خدا که هر کس غیر از آن را پیمود، هلاک شد.
۲۶۴-او کسی است که با ظهورش شادی وارد قبور همه اموات در عالم برزخ میشود.
۲۶۵-و کسی است که با ظهورش همه فقرا غنی میشوند.
۲۶۶-او کسی است که با ظهورش همه گرسنگان در عالم سیر میشوند.
۲۶۷-او کسی است که با ظهورش همه برهنگان در عالم صاحب پوشش می شوند.
۲۶۸-او کسی است که با ظهورش قرض همه مقروضین ادا میشود.
۲۶۹-او کسی است که با ظهورش غم همه غمگینان عالم را برطرف می سازد.
۲۷۰-او کسی است که با ظهورش هر غریبی را به وطن خود باز می گرداند.
#ویژگیها_و_خصوصیات_امام_زمان
#رمضان_مهدوی
🆔 eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آغاز دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر انقلاب
🔹هماکنون ورود حضرت آیتالله خامنهای به حسینیه امام خمینی و شعار متفاوت دانشجویان در استقبال از رهبر انقلاب
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 دقایقی پیش؛ آغاز مراسم با تلاوت سوره نصر توسط آقای یونس شاهمرادی یکی از دانشجویان دیدار با رهبر انقلاب
💻 Farsi.Khamenei.ir
📰 نشریه اخبار و تحلیلهای یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
🔗 ادامه مطلب را از اینجا بخوانید
📌#نشریه_اخبار_و_تحلیل_ها
"امام خامنهای(مدظلهالعالی): مرحوم آقای صدر به معنای واقعی کلمه یک نابغه بود. ما در زمینه مسائل فکری و اسلامی و در زمینه فقه و اصول و بقیه چیزها آدمهای پیشرفته زیاد داریم؛ منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر ایشان فراتر از کارهایی که دیگران میکنند، حرکت میکرد. ایشان بحمداللَّه شاگردهای خوبی هم تربیت کرده بود.(1383/3/19)"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"امام خامنهای(مدظلهالعالی): مدیران بخشهای مختلف! زمان به سرعت میگذرد، عبور میکند و از دست میرود؛ از زمان غفلت نکنید. کار امروز به فردا نیفتد؛ یک روز هم مهم است، گاهی یک ساعت هم مهم است. در خرج کردن این سرمایه عظیم که اسمش سرمایه زمان است، باید خیلی حساسیت به خرج داد؛ نگذارید زمان بگذرد.(۱۴۰۳/۱/۱۵)"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📜 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان. ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
🔹️پيامبر صل الله علیه و آله وسلم:
اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَالْعَمَلُ تابِعُه
🔹️دانش پیشوای عمل و عمل پیرو آن است.
- الأمالى، طوسى-
💻 Farsi.Khamenei.ir