eitaa logo
شهید کمالی
915 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
587 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 334 💠سوره حج: آیات 16 الی 23 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
یوزارسیف قسمت۹۳: راحله اشک چشماش را پاک کردوگفت:راستش این بچه بعداز شهادت پدرومادرش ,حیران وسرگردان شده وهروقت پیش یکی از خانومهای مدافع حرمی ست که همراه همسراشون میان منطقه عملیات الانم پیش من هست وقراره,اخر ماه اگه ما رفتیم بامیان,عباس هم ببریم جستجوکنیم وببینیم از اشناهاشون کسی را میتونیم پیدا کنیم که عباس را بسپریم دستشون... خیلی خیلی از وضعیت عباس ناراحت شدم وگفتم:آخه تا اخر ماه هم خیلی راهه,اخه بچه تواین منطقه خوف وخطر ,روحش لطمه میبینه,الان شما حتما اخر ماه میرین؟ راحله که انگار از,این سوال من یه شرم زنانه رو صورتش نشست ,گفت:رفتن که میریم,اخه...اخه من تازه متوجه شدم باردارم وخانواده ام اصرار دارن برگردم اونجا چون شرایط,زندگی اونجا خیلی بهتر از,اینجاست.. راحله تازه گرم صحبت شده بود که با صدای,انفجار مهیبی که از,بیرون به گوشمان رسید زهره ام ترکید ومثل فنر از جا پریدم.. راحله خیلی با طمانینه نگاهم کرد وگفت:برای ما دیگه این صداها عادی شده,شما هم چندروز بمانید عادت میکنید دلم گرفته بود اخر این جا,جای خوبی,برای ماندن کودکی به سن عباس حتی برلی,یک ساعت, نبود . اما من خبر از اینده وچرخ روزگار دوار نداشتم وهرگز نمیتوانستم حدس,بزنم که سرنوشت عباس با زندگی من گره میخورد... ادامه دارد... یوزارسیف قسمت۹۴: ازاینکه با یک صدای انفجار اینهمه خودم را باختم ,خجالت کشیدم ومیخواستم دوباره برجای خود بنشینم ناگاه صدای انفجاری مهیب تر برخاست ,انگار از فاصله ی بسیار نزدیکی بود,با بهت به راحله نگاه کردم که بلافاصله بعد از انفجار صدای همهمه ای شدید به گوش رسید,راحله درحالیکه رنگش پریده بود از جا بلند شد,انگار واقعا این صدای دوم ,آژیر خطری را درگوشش به صدا دراورده بود ,به سمتش رفتم,حالا که میدانستم بارداراست,دستش را گرفتم وگفتم,ارام تر عزیزم,استرس نداشته باش برات خوب نیست,خودت میگفتی این چیزا اینجا عادیست وهر روز بارها وبارها صدای انفجار وتیر وتفنگ اینجا طنین انداز میشود. راحله همانطور که با دستهای سردش دستهام را فشار میداد گفت:درسته,اما نه اینقدر نزدیک حتما داخل اردوگاه را زدند...باید بریم ببینیم چی شده...خدا کنه نزدیک اردوگاه را نشانه نرفته باشند. تااین حرف را زد ,بی اختیار دستش را رها کردم وبا عجله ای بیشتر,از راحله در راباز کردم وخودم را به محوطه رساندم... تعداد زیادی زن به سمت نقطه ای دورتر حرکت میکردند,یکی از انها با لهجه افغانی فریاد زد,کثافتها زمین بازی بچه ها ,پشت اردوگاه را زدند...بااین حرف,مو برتنم سیخ شد ,اخه بچه ها چه گناهی کردند,اخه ظلم وجنایت تاکی وکجا,یکدفعه یاد عباس وسمیه افتادم...وای خدای من نکنه....نکنه.... حالم دست خودم نبود ,همراه بقیه ی زنها شدم وبا سرعت خودم را به سمتی که جمعیت روان بود رساندم که... ادامه دارد...
🔞 وزیر جنگ تروریست اسقاطیل میگه ما اهداف حماس رو میزنیم این طفل معصوما هم اهداف حماسن؟ 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
⭕️ | «بررسی ابعاد سیاسی، رسانه ای و بین المللی عملیات طوفان الاقصی» 👤با حضور: دکتر خالد قدومی«نماینده حماس در ایران» 📆چهارشنبه ۱۹مهرماه۱۴۰۲ ⏰ ساعت ۲۰:۳۰ 🌐پخش زنده در کانال بصیرت پیام رسان روبیکا👇 🆔https://rubika.ir/baseeratt
🔴💭 | اگر خرمشهر الان سقوط می‌کرد 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰بازگشت اردوهای مختلط؟! 🔻عبدالحسین کلانتری، معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم، گفته است: «در حال حاضر اردوهای با چارچوب مشخص توسط انجمن های علمی دانشجویان در دانشگاه‌ها برگزار می‌شود و ما در وزارت علوم نامه نگاری‌هایی با شوراهای بالادستی انجام داده‌ایم تا اردوهای مختلط علمی در دانشگاه‌ها برگزار شود. در صورت موافقت با این درخواست، دانشجویان می‌توانند با نظارت اساتید خود و یا کارشناسان فرهنگی دانشگاه ها به صورت مشترک و مختلط از این اردوها استفاده کنند»/ ایسکانیوز 👈 این در حالی است که رهبر معظم انقلاب، چند سال قبل فرمودند: «اینکه ما بیاییم دانشجوها را به خیال خودمان برای نشاط بخشیدن به محیط دانشجویی، به اردوی ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه تشکیل بدهیم، جزو کارها است. برای تحرّک دانشجویی و تلاش دانشجویی و نشاط دانشجویی، راه‌های دیگری وجود دارد؛ آنها را به نباید کشاند، آنها را به سمت پرده‌های تقوا -که خوشبختانه جوان متدیّن امروزی بر حفظ آن اصرار دارد- نباید کشاند؛ آنها را به سمت بهشت باید برد، نه به سمت دوزخ. بله، این کارها در دانشگاه‌ها اصلاً وجهی ندارد. بنده البتّه نشانه‌های این قضیه و مشکل را خیلی سال قبل -که از سوی یک تشکّل دانشجوییِ آن‌وقت، یک حرکتی در دانشگاه انجام گرفته بود- دیدم و هشدار هم دادم لکن متأسّفانه دنبال نشد و چوبش را هم خوردیم؛ چند سال چوبش را خوردیم؛ امروز نبایست اجازه این کارها داده بشود»/ تیر 94 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
جشن قرآن پایه اول سه شنبه ۱۴۰۲/۷/۱۸ مدرسه استقلال ایور پیامبر اکرم (ص) می فرمایید: فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: ✅دوستى پيامبرتان ✅ دوستى خاندانش ✅ قرائت قرآن.
؛ یک دهه پس از سفر؛ برکت تمام نشدنی حضور رهبر انقلاب در خراسان‌شمالی 🔹ذوق و شوق در چشم تک‌تک مردم حس می‌شد، هنوز هم که هنوز است مردم به یاد آن روز که می‌افتند با اشتیاق صحبت می‌کنند، این سفر علاوه بر دستاوردهای معنوی، دستاوردهای مادی فراوانی نیز داشت که لازم است به آن اشاره کرد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
چقدر جاش خالیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رژه جالب و اشعار بسیار جذاب در حضور رهبر معظم انقلاب در دانشگاه امام حسین علیه السلام 👌 شکوه و شوکت و اقتدار و جمال و جلال در این قاب دیدنی است .
ای نازنین ! ای علی اصغر غزه ! ما پیش تر تو را بر بلندای دستان حسین (ع) در کربلا دیده ایم ! 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷 🖼 بدون شرح...😊 🍃🌹🍃 | 🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷 📝 دفتر آیت‌الله سیستانی: تمام مردم جهان را فرا می‌خوانیم تا در برابر این وحشیگری صهیونیست‌ها ایستاده و مانع از اجرای نقشۀ نیروهای اشغالگر برای آسیب‌زدنِ بیشتر به مردم مظلوم فلسطین شوند. | 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/ حاوی تصاویر دلخراش 🎥 قتل‌های زنجیره‌ای در غزه 🔹تصاویری که می‌بینید هرچند دردناک اما سرگذشت کودکان غزه بعد از وحشی‌گری‌های همیشگیِ رژیم موقت و کودک‌کش صهیونیستی است. 📌 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 335 💠سوره حج: آیات 24 الی 30 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
داد:شما را هم خیلی دوست دارم وارام تر زیر لب زمزمه کرد,اندازه مادرم دوستتون دارم.... ادامه دارد.... نویسنده....حسینی
یوزارسیف قسمت۹۵: جمعیت دور کودکان زخمی واسیب دیده جمع شده بودند وامدادگران خود را به سرعت به انها میرساندند وناگاه میان همه ی انها,زنی با کودکی در اغوش توجهم را جلب کرد... خدای من باورم نمیشد,سمیه با چشمانی بسته درحالیکه عباس در اغوشش بود برزمین افتاده بود,حال خودم را نمیفهمیدم ,خودم را بالای سر امدادگرهایی که داشتند سمیه وعباس را روی برانکارد میگذاشتند رساندم ودرحالیکه بر سرم میزدم و اشک از چهار گوشه ی چشمام جاری بود ,گفتم:اقااا,زنده اند؟ امدادگر همانطور که نبضشان را چک.میکرد گفت:اره شکر خدا زنده اند ,داخل اردوگاه کارهای اولیه را براشون انجام میدیم وبایه هلیکوپتر همه شان را میفرستیم دمشق برای درمان کامل ,اونجا امکاناتش بیشتر وبهتره... همراه برانکارد به سمت ساختمانی که مثلا بهداری,اردوگاه بود حرکت کردم وقت تنگ بود باید منم با سمیه میرفتم,نمیتونستم تنهاش,بزارم تا یوسف وعلیرضا بیان ,بنابراین به سمت اتاق خودمون رفتم واندک وسایل سمیه وخودم را برداشتم,امدم داخل بهداری,راحله را در حالیکه بالای سرعباس ایستاده بود وشیون میکرد پیدا کردم وگفتم:راحله جان,وضعیت سمیه وعباس را که میبینی من باید همراهشان به دمشق برم,هروقت حاج اقا سبحانی واقای محمدی امدند ,براشون بگو چی شده ومطمینشان کن که ما را طوری نشده وبعد یه کاغذ از کیفم دراوردم ادرس خونه وشماره تلفنهامون را روش نوشتم وگذاشتم داخل دست راحله وگفتم:ببین وضعیت اینجا مناسب برای بودن یک بچه نیست,من با حاج اقا صحبت میکنم وعباس را باخودم به ایران میبرم ,این ادرس خونه ی ما توشهر قم هست, ان شاالله بامیان که رفتی,اگر اقوام عباس را پیدا کردی این ادرس را بهشان بده ودرضمن حاجی سبحانی پسر اخوند علی سبحانی اهل بامیان هست,سالهاست پیش,از هم جداشدن وهیچ کدامشان ازهم خبر ندارند,باوجود اینکه حاج اقا جستجوی زیادی کرده اما بازهم هیچ اثری از پدرش واحتمالا مادرش که زنده باشن پیدا نکرده,اگر زمانی با شخصی به این نامها برخورد کردی,این ادرس را به انها هم بده... راحله که انگار هضم حرفهای من براش کمی,سخت بود وبه نظر میرسید گیج شده باشه,با گیجی مشتش را که کاغذ ادرس داخلش بود به سینه چسپاند وسرش را تکان داد.. و در همین هنگام بود که هلیکوپتر امداد برای جابه جایی مصدومان رسید... ادامه دارد نویسنده....حسینی یوزارسیف قسمت۹۶: با کلی التماس وخواهش بالاخره من را هم با مجروحان سوار بر هلیکوپتر کردند,سمیه به دلیل اینکه ترکش به بازو پهلوش اصابت کرده بود وخونریزی شدید حالتی مثل اغما داشت واما به خاطراینکه عباس را دربغل گرفته بود ویک جورایی سپر بلای اوشده بود وترکشی به پای راست اواصابت کرده بود ووضعش,از,سمیه خیلی بهتر,بود واین بیهوشی عباس هم به گفته ی امدادگران به خاطر موج انفجار بوده چون فاصله ی انفجار تا محل بازی کودکان بسیار کم بوده... داخل هلیکوپتر بین سمیه وعباس نشستم یکی از دستهام را روی سر سمیه قرار دادم وبا دست دیگرم,دست کوچک عباس را گرفته بودم وبا زبان بی زبانی با سمیه حرف میزدم,الان که چشماش بسته بود انگار تمام شیطنتهای شیرینش پر کشیده بود وبه جایش چهره ای, فرشته مانند ومظلوم پیدا کرده بود,باران چشمانم از دیدن اینهمه مظلومیت به باریدن گرفته بود ودرحالیکه بوسه ای از صورت رنگ پریده ی سمیه میگرفتم ,متوجه حرکت پلکهای عباس شدم... ارام با دستم گونه اش را نوازش کردم وگفتم:عباس...بیداری عزیزم؟ ارام پلکهاش را گشود ونگاهش را از چهره ی من به سقف بالگرد گرفت وگفت:من من کجام؟؟خاله راحله کجاست؟وبعد انگار چیزی یادش امده باشد گفت:خاله ...خاله سمیه کجاست,اخه توزمین بازی بودیم ,من میخواستم مخفی گاهم را بهش نشون بدم که یه بمب فکر کنم کنارمون ترکید ومن دیگه چیزی نفهمیدم. چشام را پاک کردم وگفتم:ادم بدا بمب زدن ,زخمی شدی ,نباید حرکت کنی ,الانم میریم دمشق تا دکترا خوب خوبت کنن,خاله سمیه هم همینجاست,الان خسته بوده خوابیده... یکدفعه عباس با شوقی کودکانه گفت:دمشق؟؟همونجا که حرم حضرت زینب س هست؟؟ وبدون اینکه به من اجازه حرف زدن بدهد با ذوق گفت:من وبابا ومامانم باهم رفتیم زیارت ,اونجا بابام برام لباس سربازی حرم حضرت زینب س را خرید,وای خاله اینقد قشنگ بود ,مادرم میگفت شدی مثل حاج قاسم...خاله من حاج قاسم را خیلی دوست دارم,بابا قول داده بود اگه کنارش باشم یه روز من رامیبره تا حاج قاسم را ببینم,وبعد اخمی کرد وگفت:ولی الان بابا رفته سفر,معلوم نیست کی,بیاد وبخواد من را ببره پیش حاج قاسم... دلم از حرفها وارزوهای شیرین عباس به درد امد,سرش را به اغوشم چسپاندم وگفتم:بابا که سفرش طولانی شده اما عمویوسف که هست,من که هستم,حالا اگه قول بدی با من بیای خونه مان,من وعمو یوسف میبریمت پیش خود خود حاج قاسم باشه؟؟ عباس که انگار داره خواب میبینه وباور نداشت گفت:راس راستی میگی؟؟من با عمو میام ,من عمویوسف را خیلی دوست دارم ویه نگاه زیرچشمی به منم کرد وادامه
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸موضع‌گیری در برابر اسرائیل، سنگ محک قبل از ظهور🔸 اسرائیل تبدیل شده به سنگ محک. کسانی که با ولایت طاغوت هستند، مخفیانه با اسرائیل هم‌پیمان می‌شوند. علنی رویشان نمی‌شود و منتظر زمانی هستند که رویشان بشود! یک طرف می‌گوید: «این‌ها باید به حقشان برسند». آن طرفی‌ها هم سازش با آمریکا و اسرائیل را گرفته‌اند و می‌خواهند صدای فلسطینی‌ها را خاموش کنند. در این وسط، مردم عالَم این‌طرف و آن‌طرف را مشاهده می‌کنند و بعد انتخاب می‌کنند. چه‌قدر مسیحی‌ها، کمونیست‌ها، بودایی‌ها می‌آیند و طرفدار فلسطینی‌ها می‌شوند، چقدر حتی یهودی‌ها می‌آیند، چه‌قدر مسلمان‌ها می‌آیند! اسرائیل و فلسطین الآن هستند و به این صورت، زمینۀ ظهور دارد فراهم می‌شود. خدای تعالی می فرماید: «... إِنَ كَيْدي مَتينٌ». خدا نقشه کشیده. اصلاً پیدایش اسرائیل برای همین روزها است. یک گروه می‌گویند: «اسرائیل باید از نقشۀ جغرافیا محو بشود» و یک گروه هم خودشان دارند در اسرائیل محو می‌شوند! این قضیه، روز به روز بارزتر می‌شود. همۀ این‌ها تبدیل می‌شود به «تَبَین الرشدُ مِن الغىِ». یعنی «ولایت الله» از «ولایت طاغوت» جدا می‌شود. شرایط ماه به ماه، سال به سال در حال تغییر است. این تحولاتِ داعش و این‌ها، هنوز به نقطه ی پایانی‌اش نرسیده. اینها دوباره اوج می‌گیرند و با آن اوج گیری‌شان تحول بزرگ در عالَم واقع می‌شود. تمام آنچه دارد واقع می‌شود، حرکت‌های فرهنگی است؛ اما حرکت‌های نظامی چاشنی‌ آن است. @haerishirazi