بسم رب المهدی به نیت سلامتی فرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب میخوانیم
روایت دلدادگی
قسمت ۸۴🎬:
آن مرد دوباره خندهٔ بلندی کرد و گفت : دندان روی جگر بگذار اس سردستهٔ جوان و تپهٔ پیش رویش را نشان داد و گفت : تمام سؤالاتت در پشت آن تپه هست و با گفتن این حرف پاهایش را به گُرده اسب زد و به جلو رفت و از سهراب فاصله گرفت.
رخش که انگار خطر را حس کرده بود ، آرام آرام قدم بر میداشت و درست همردیف ،شتری بود که درویش رحیم بر آن سوار بود.
سهراب آهی کشید و روبه درویش گفت : درویش ،تونظرت چیست؟ این اتفاق را چگونه می بینی؟
درویش با همان لحن آرامش بخش همیشگی اش گفت : من که اول راه گفتم، توکل کن برخداوند، همانا که خدا متوکلینش را دوست می دارد و غم به دلت راه نده....ما صاحب داریم پسرم.....هرگاه در تنگنا قرار گرفتی صدایش کن «یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی»....
سهراب زیر لب عبارتی را که درویش گفت ،تکرار کرد و عجیب برایش آشنا بود، یعنی این کلمات را کجا شنیده بود؟!
درویش که دید سهراب در فکر فرو رفته ، آرام تر از قبل گفت : این نیز بگذرد.....
در این هنگام بود که به پشت تپه رسیدند و از دور خیمه و خرگاهی برپا بود و سهراب که عمری راهزنی کرده بود، کاملاً می فهمید که خیمه گاه پیش رویش ، محل استراحت دسته ای راهزن است.
به محل چادرها رسیدند و سهراب با دیدن تک و توک چهره های آشنایی که در اطراف چادرها می چرخیدند ، متوجه شد که اسیر دست چه کسی شده..
سر دستهٔ سواران به سهراب نزدیک شد و همانطور که چادری را نشان میداد گفت : داخل آن چادر کسی منتظر توست و روزها صبر کرده تا به تو برسد...
سهراب دندانی بهم سایید و گفت : آهای مراد سیاه ، کم برای کریم لنگ دم تکان داده ای ،حالا دیگر جیره خوار کدام حرام لقمه ای شده ای هااا؟؟
تا سهراب این حرف را زد ، مراد سیاه دستار از صورتش باز کرد و ردیف دندان های زرد و کثیفش را که در صورت سیاهش میدرخشید به نمایش گذاشت و گفت : پس بالاخره آن مغز کوچکت به کار افتاد و مرا شناختی....اما به درستی نشناختی....مراد سیاه آدمی نیست که زیر عَلَم هر کسی برود ، برای من کریم همیشه رئیس می ماند.
و با زدن این از اسب به زیر آمد و افسار رخش را کشید و با مشتی که به بازوهای بستهٔ سهراب زد او را به زمین انداخت.
سهراب که از این حرکت سخت ناراحت شده بود و از طرفی هنوز نمی دانست که مرادسیاه او را به نزد چه کسی میبرد، با یک حرکت از جا جست و بدون اینکه نگاهی به مراد بیاندازد وارد چادر پیش رویش شد...
داخل چادر شد و چند بار پلک هایش را به هم زد تا چشمانش به نور چادر عادت کند...
از آنچه که پیش رو می دید ، مبهوت شده بود....واقعاً باورش سخت بود و زیر لب و بریده بریده گفت :ک....ک....کریم؟!
ادامه دارد
📝به قلم :ط_حسینی
روایت دلدادگی
قسمت ۸۵🎬 :
کریم با وارد شدن ناگهانی سهراب ، مانند فنر از جا جست و چون بره آهو شروع به قدم زدن نمود و همانطور که سهراب گیج و مبهوت به او خیره شده بود جلویش قرار گرفت و با خنده ای بلند گفت : چه شده پسر ؟ انگار جن دیده ای....پس سلام ات کو؟ سهرابی که من می شناختم مبادی آداب بود...
سهراب همانطور که حرکات کریم را دنبال می کرد آرام و شمرده گفت : اما پایت؟ کو عصایت؟تو.....تو....تو که لنگ بودی ،اصلا شل بودی...
کریم به انتهای چادر رفت بر مخده ای مخمل تکیه زد و با لحن استهزا آمیزی گفت : تو روزها به ضریح امام رضا علیه السلام ،دخیل بستی و گمانم شفایش نصیب من شد و با زدن این حرف قهقه ای سر داد...
سهراب که متوجه شد کریم او را مسخره می کند و انگار از تمام احوالات اوخبرداشته و دارد ، به کریم نزدیک شد و گفت : می بینی دستانم بسته است که اینجور زبانت باز شده و مرا به تمسخر گرفته ای ، وگرنه اگر آزاد بودم ،هرگز چنین جرأتهایی پیدا نمی کردی، در ضمن از کرامت امامی رئوف بعید نیست که راهزنی چون تو را شفا دهد، اما حالا برایم عیان شده که تو چندین سال مرا گول زده ای و نقش یک پیرمرد افلیج را بازی کرده ای ،راستش را بگو چه نیتی پشت این نقشهٔ شیطانی ات پنهان بوده؟
کریم شانه هایش را بالا انداخت وگفت : اولاً متعجبم که چطور مغلوب مراد سیاه شدی و کت و بالت بسته ، چون پسر جنگجویی که من پرورش داده ام ، بیش از اینها از او انتظار میرود ، در ضمن ، نقش بازی کردم تا تو را به مقامی برسانم ،تا جایگزین مناسبی برای خودم برجا گذارم .
کریم با زدن این حرف از جا بلند شد و همانطور که دندان بهم می ساید به دور سهراب شروع به چرخیدن نمود و ادامه داد ، یک عمر در کوه صحرا گرما و سرما را چشیدم و تو را در خانه ای امن جا دادم، به مکتب فرستادم تا سواد دار شوی ، هر چه در آوردم به پایت ریختم ،تا وقتی بزرگ شدی از وجودت بهره ها ببرم ، نه اینکه همینطور که از آب و گل در آمدی و با نان و نمک من پهلوانی بی همتا شدی ، فیلت یاد هندوستان کند و مرا بگذاری و بروی دنبال خواستهٔ
دلت....
سهراب که سخت ناراحت شده بود و تازه فهمیده بود با چه روباه مکاری زندگی کرده و او را نشناخته ، با یک فشار ریسمان دستش را پاره کرد وهمانطور پاره های ریسمان را بر زمین می ریخت گفت : اگر اجازه دادم مراد سیاه ریسمان بر دستانم ببندد ،برای مصلحت بود و شناختن رئیسش وگرنه مراد سیاه کجا و دستگیری من کجا؟!
دوماً اینقدر منت نان و نمکت را بر سر من نگذار ، مگر تو نان و نمکی هم داری که به خورد بنده ای از بندگان خدا کنی؟! تمام اموال تو مال مسافران بیچاره هست و پشت هر کدامشان هزاران آه خوابیده و خداوند مرا ببخشید که با ریسمان شیطانی چون تو به چاه مذلت افتادم ، اما حال که راه را یافته ام محال است به بیراهه ای پاگذارم که تو مرا به آن انداختی...
کریم که از حرفهای سنجیده و پخته سهراب لجش گرفته بود ، شروع به دست زدن نمود و گفت : نه آفرین....بارک الله می بینم که چندین روز معتکف حرم امام رضا علیه السلام شدن ، از یک راهزن بالفطره ، عابدی خداشناس ساخته....
سهراب به طرف کریم حمله برد و یقه اش را در دست گرفت و شروع به تکان دادن نمود و گفت : راهزن بالفطره تویی و هفت جد و آبادت....تو به کاروان ما حمله کردی و پدرم را از پا انداختی و مرا صاحب شدی، وگرنه بی شک من از بزرگان بودم و قبل از اینکه به دام ابلیسی چون تو بیافتم، نان طیب و طاهر خورده ام....
کریم که یارای مقابله با سهراب را نداشت و از طرفی در ذهن نقشه هایی برای این جوانک ساده دل کشیده بود ،صلاح ندید بیش از این با سهراب درشتی کند و باید نرم نرمک با اوبرخورد می کرد تا به خواسته اش برسد.
کریم این مدتی که در تعقیب سهراب بود به واقعیت هایی پی برده بود که سهراب از آن بی خبر بود ، او می دانست اگر با سهراب به توافق برسد ، به جاهای خوبی خواهد رسید ، پس با لبخند....
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه
🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
#امام_زمان
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐
🎬 #کلیپ «منشاء خیر»
🔅 تو زندگیمون هر خیری که به ما میرسه به واسطۀ امام زمانه....
👤 حجتالاسلام حامد #کاشانی
ـــــــــــــــــ🍃🌸🍃ــــــــــــــــ
🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
✅با زدن روی لینک زیر ۵ صلوات هدیه کنید👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/d7czt
#امام_زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) ✨
#جمعه #ندبه
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
354_32794798788644.mp3
6.84M
بزرگترین معضل و مشکل اقتصاد ایران چیست؟
منظور از نقدینگی چیست و چگونه نقدينگي ایجاد میشود؟؟
دکتر بخشی
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💠 حرص نزن!
🔸 امام علی علیه السلام:
ترک حرص، روزی را زیاد مى کند.
📚 جامع الاخبار/ص344
✍🏼 حرص زدن انسان حریص در واقع به معنای این است که خداوند متعال دخالتی در تقسیم ارزاق ندارد و این فقط تلاش فرد است که او را به هدف می رساند. چنین نگاهی با جهان بینی الهی در تضاد و مرتبه ای از کفر است.
#افزایش_برکت_و_روزی
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰رویداد شهیده ناهید فاتحی
ارائه دوم: جهاد تبیین؛ کلید پیشرفت
سخنران: جناب آقای محمدهانی ایرانمنش
زمان: ۲۰ بهمن ساعت ۸:۳۰
🌐صفحه آپارات حسینیه هدایت
#پرونده_بانور |#محله_پیشرفت|#رویداد_شهیده_ناهید_فاتحی
🔻#حسینیه_هدایت | اینجا انقلاب جریان دارد...
@hoseinie_hedayat
جشن بزرگ مبعث حضرت محمد (ص)
بزرگداشت عید بزرگ مسلمانان
در چنارانشهر زیبا
با حضور گرم شهروندان انقلابی
در قالب برنامه های متنوع معنوی و فرهنگی:
_برپایی نماز جماعت
_ادای احترام و پخش سرود مقدس ملی
_عرض ارادت و خواندن صلوات خاصه حضرت امام رضا(ع)
_سخنرانی مذهبی و تبیینی حجت الاسلام و المسلمین وحیدی
_اهدای جوایز
_سخنرانی سرهنگ ریحانی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج شهرستان بجنورد
_پذیرایی شیرینی و چای
#ایران_قوی
#بجنورد_فجر
#حوزه_محمدزاده_بجنورد_فجر
#پایگاه_ابولحسن
#پایگاه_خاتم_الانبیا
#پرچم_افتخار
۲ نامزد برای کرسی خراسان شمالی در مجلس خبرگان رهبری رقابت میکنند
🔹️ صلاحیت ۲ داوطلب ششمین دوره انتخابات خبرگان رهبری در حوزه انتخابیه خراسان شمالی از سوی شورای نگهبان تایید شد.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
رییس و سخنگوی ستاد انتخابات خراسان شمالی :
۴ نفر دیگر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی با نظر شورای نگهبان در استان تایید صلاحیت شدند.
به گفته ناهیدی در این اسامی نام نمایندگان سابق و چهره هایی از سلایق سیاسی مختلف دیده می شود.
۳ تن از این افراد از حوزه انتخابیه بجنورد هستند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
۲۱ روز مانده تا برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری
⏪برنامه زمانبندی انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی: ابلاغ نتیجه بررسی شکایت داوطلبانی که صلاحیت آنها تایید و یا احراز نشده است و اعلام نظر در خصوص داوطلبانی که در مراحل قبل مورد تایید قرار گرفته اند از سوی شورای نگهبان به هیئت نظارت استان تا به نحو مقتضی به فرمانداری مرکز حوزه انتخابیه یا ستاد انتخابات کشور اعلام نمایند(۱۴۰۲/۱۱/۲۰)
⏪برنامه زمانبندی انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری: تغییر حوزه احتمالی نامزدهای تایید صلاحیت شده(۱۴۰۲/۱۱/۲۰ تا ۱۴۰۲/۱۱/۲۲ به مدت سه روز)
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🗳 انتخابات، سیلی به چهرهی دشمنان
حقیقتاً انتخابات، سیلی به چهرهی دشمنان این ملت است. آنچه مهم است، این است که مردم حضور پیدا کنند؛ البته این هم مهم است که به نامزدهای صالح رأی بدهند. هر دو مهم است، لیکن حضور در درجهی اول است.
۱۳۹۰/۱۲/۱۰
#انتخابات
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
AudioCutter_بریدهای از کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است ۱.mp3
9.34M
🎙 بریده صوتی کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است
۲۶ دی ماه که شاه فرار کرد، تا ۱۲ بهمن و ورود امام به ایران، مردم هر روز در خیابانها بودند. روز ورود امام، به خیابان انقلاب رفتیم...
🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
#خاطرات_شهدا
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
#بریده_صوتی
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
⁉️ آیا رای ندادن نشانه اعتراض به حاکمیت است؟
🔴 #شبهات_انتخابات
🔸 #انتخابات_و_شورای_نگهبان
_____________________
آیا در طول تاریخ، در یک انتخابات، صدای آراء خاموش و آراء نداده شده، شنیده شده است؟! مثلا در انتخابات آمریکا، سال ۱۹۹۶ مشارکت بسیار پایین بود. تقریبا ۴۹ درصد مردم آمریکا رأی دادند و از بین ۴۹ درصد حدود ۲۵ درصد به کلینتون رأی دادند؛ یعنی در واقع ۷۴ درصد مردم آمریکا به کلینتون رأی نداده بودند. یعنی عملا کلینتون رئیسجمهور اقلیت بود. در مقابل، انتخابات مربوط به انتخاب اوباما و انتخابات مربوط به انتخاب بایدن، جزء بالاترین مشارکتها بود. حال سوال اینجاست که آیا کلینتون کمتر از بایدن رئیسجمهور آمریکا بود؟! در عمل افرادی که رأی ندادند، تاثیری در رئیسجمهور نداشتند.
مردم برای تغییر، میتوانند پای صندوق بیایند و شرایط را آن طور که میخواهند تغییر دهند. پس اینکه کسی بگوید من رأی نمیدهم که صدایم شنیده شود، درست نیست!
____________________
📚 برگرفته از کتاب #یک_صندوق_شبهه اثر #حجت_الاسلام_راجی
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در حاشیۀ خواندن سرود «فرمانده مهدی» در جمکران
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat