eitaa logo
شهید کمالی
903 دنبال‌کننده
13هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
برجام روحانی با برجام رئیسی در اصل توافق تفاوت ندارد . بلکه در نحوه اجرای این توافق تفاوت وجود دارد . دولت روحانی اقدام به اجرای برق آسای تعهدات ایران نمود و مقام معظم رهبری در عکس العمل به این سرعت در اجرای توافق فرمودند: من که گفتم ، چرا عجله کردید ؟ این شد خسارت محض تیم دولت رئیسی از این توافق خارج نشد ( با وجود این که آمریکا خارج شده بود و اروپا نیز به تعهدات خود عمل نمی کرد) تلاش تیم دولت رئیسی این است که غرب را وادار به انجام تعهدات نماید در غیر این صورت توانمندی های هسته ای را همچنان گسترش دهد. دولت شهید رئیسی اقدام به کندن و کنار گذاشتن دستگاه های فوق مدرن سانتریفیوژ نکرد بلکه اعلام کرد اتصالات آن را قطع میکند و غنی سازی انجام نمی دهد هرزمان غرب بدعهدی کند بلافاصله غنی سازی را از سر میگیرد.
خواستند یوسف را بکشند. فقط یک نفر رأی به نکشتنش داد، حرف او اثر گذاشت؛ یوسف زنده ماند و عزیز مصر شد. پس رأی دادن تأثیر دارد؛ حتی یک رأی شاید همان یک رأی؛ رأی تو باشه✌️ پس به این فکر کنیم که رأی من می تونه سرنوشت مملکت رو کاملاً تغییر بده 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ فرازی از وصیت نامه شهید عباس جوشقانی خوب دقت کنید به چه کسی رأی می‌دهید که اگـر خطــا کنیــد،روز قیامــت جــواب گوی خون شهیدان خواهید بود. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6046127047145689824.mp3
9.8M
🎙️ ⁉️فرد کت و شلواری در خاطره راوی شنود چه کسی بود؟ 🅾 صحبت‌های مهم حجت الاسلام امینی‌خواه و نویسنده کتاب و راوی مستند صوتی شنود 🎧 🔺نویسنده کتاب شنود در تجربه نزدیک به مرگ خود در سال ۹٣ این اتفاقات آینده را دیده است. 🔸 از رسوایی ظریف تا... 🔹این انتخابات سرنوشت‌سازترین انتخابات تاریخ انقلاب یا ته دره؟! اگر مردم به وحدت نرسند...! 🔘 https://eitaa.com/kamalibasirat
♨️ رئیس ستاد انتخابات: ۶۱ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۳۲۱ نفر واجد شرایط رای دادن هستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و درود خدمت مردم عزیز ایران با شرکت پرشور و با نشاط در انتخابات، در تعیین سرنوشت خود و با انتخاب اصلح در تعیین ایران قوی در عرصه‌های بین المللی و حل مشکلات داخلی سهم قوی داشته باشیم. قوی مقاومت مستحکم غزه هم لبنان # جانم فدای ایران فقط برای اسلام
ای کاش که آسمان دری بگشاید خالق به وطن عنایتی فرماید تا هشتم تیر،از دل ِصندوق رای آنکس که شبیه توست بیرون آید 🇮🇷https://t.me/kafesiasi 🇮🇷https://eitaa.com/kafesiasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیکم یا اولیاء الله🌷 در شام اربعین شهید رئیسی و شهدای خدمت و جمهور، به ارواح تابناک بیش از 270 هزار شهید متوسل می شویم و ازآنان تمنا داریم سرنوشت دقایق حساس جبهه انقلاب را بگونه ای به اجماع و ائتلاف رقم بزنند که نتیجه اش پیروزی جریان انقلاب رقم بخورد و ملت با خلق حماسه مشارکت حداکثری و انتخاب رئیس جمهور اصلح ،سرافراز و دشمنان ناامید و مایوس گردند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نیکزاد: مردم به شایعات توجه نکنند نیکزاد رئیس ستادانتخابات دکتر قالیباف: 🔹 مردم به شایعات انصراف دکتر قالیباف توجه نکنند. 🔹قالیباف با عهدی که با مردم برای تشکيل دولت انقلابی بسته است تا پایان پایبند است. "زمانه خود را بشناس" _________________________ 🟡 | @zamanehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• ♨️. *کسی‌که‌ در شرکت نمےڪند،گویا دارد یزید را یارےمۍکند! *کسی‌که در انتخابات شرکت مےڪند،ولے میدهد،انگار درکربلاست ولے تیــر به سوۍ هدف خاصۍ پرتاب نمےڪند! *کسی‌که به رأۍ مۍدهد،گویا دارد علیـه امام‌حسیـــن‌«علیه السلام»شمشیر‌مےزند! *کسی‌که مےگردد و را انتخاب میڪند،گویا دارد از امام‌حسیــــن«علیه السلام» دفاع مےڪند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 580 💠سوره انسان: آیات 26 الی 31 💠سوره مرسلات: آیات 1 الی 19 @ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۱۲ قسمت_دوازدهم: نماز ظهر را در حرم مطهر سیدالشهدا خواندند، رقیه حسی غیر قابل تعریف داشت مدام به ضریح مبارک چشم می دوخت و اشکهایش بی امان می ریخت، محیا که حال مادر را اینچنین دید، با دستان ظریف و کشیده اش دست مادر را در دست گرفت و گفت: اینقدر بی قراری نکن، مشکل ما هم حل می شود و بالاخره خدا یک راهی برایمان باز می کند. رقیه همانطور که اشک چشمانش را پاک می کرد گفت: نه گریه ام برای این نیست، حسی درونی به من می گوید که انگار این آخرین باری هست که به زیارت مولایمان حسین مشرف میشوم، من...من بدون حسین و کربلا میمیرم محیا سر مادر را در اغوش گرفت و گفت: ان شاالله که هر سال خواهیم آمد، فکر می کنم وقت رفتن است، برویم حرم علمدار کربلا هم زیارت کنیم و سپس... رقیه از جا برخاست و همانطور که دستش را روی سینه اش گذاشته بود، دوباره سلام داد و با احترام عقب عقب آمدند تا به روی صحن رسیدند هر دو زن درحالیکه روبنده را پایین انداخته بودند به سمت حرم حضرت عباس روانه شدند، محیا که حس کنجکاوی اش گل کرده بود به عقب برگشت و یک لحظه چشمش به دو مردی افتاد که گویا تنها کارشان در این دنیا پاییدن او و مادرش بود، سرش را برگرداند و خودش را به مادرش چسپانید و گفت: مادر هر دویشان دنبالمان هستند. رقیه دست محیا را گرفت و گفت: نترس، آنها داخل حرم نمیایند، همانطور که قبلا نیامده بودند و با زدن این حرف وارد حرم علمدار کربلا شدند. بعد از زیارت و راز و نیاز، با احتیاط به پشت دیوار حرم رفتند، کسی پیش رویشان نبود، ابتدا رقیه از شیار دیوار گذشت و سپس محیا، محیا در حین آمدن متوجه جاسم شد که کمی آنطرف تر کنار ماشین منتظر انان بود، رقیه دستی تکان داد و ناگهان محیا روبه رویش، کارگر هتل را دید که به آنها چشم دوخته. محیا همانطور که قلبش به تپش افتاده بود، چادر مادر را کشید تا او را متوجه آن مرد کند. رقیه متوجه او شد، نمی دانست چکار کند؟و جاسم که از دور شاهد قضایا بود و کاملا فهمیده بود چه شده با قدم های شمرده جلو آمد و در همین حین از داخل کوچه روبه رو جمعی که تابوت میتی را روی دست داشتند بیرون آمدند، مردها جلو می رفتند و زنان شیون کنان به دنبال آنان روان بودند. اینها که آمدند، انگار ورق برگشت، بهترین موقعیت بود. محیا و رقیه خودشان را داخل جمع عزادار چپاندند و محیا به پشت سر نگاه کرد و متوجه شد جاسم با آن کارگر که گویا او هم اتومبیل داشت، درگیر شده محیا صدایش را بلند تر کرد و گفت: مامان جاسم و اون آقا دارن دعوا می کنند، خواه ناخواه اون آقا به نحوی خودش را به ما میرسونه، چکار کنیم؟! صدای محیا در صدای گریه زنها گم شد و در یک چشم بهم زدن رقیه دست محیا را چسپید و به سمتی کشاند. محیا روبه رو را نگاه کرد...درست است بهترین راه همین بود. مینی بوسی می خواست حرکت کند که رقیه صدا زد: صبر کن، ما هم مسافریم و با گفتن این حرف خودشان را به مینی بوس رساندند و با سوار شدن آنها، ماشین حرکت کرد. ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا