🔰 چهار احتمال درباره اظهارات اخیر رئیسجمهور محترم - ۱
👤 #حسین_شریعتمداری
۱- آقای پزشکیان، رئیسجمهور محترم کشورمان در نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی گفتهاند:
«ما آمادهایم تمام سلاحهای خود را کنار بگذاریم، به شرط آنکه اسرائیل هم همین کار را بکند و یک سازمان بینالمللی به منطقه بیاید و امنیت را تامین کند»! این اظهارنظر آقای پزشکیان نه فقط با نظر صریح حضرت امام، رهبر معظم انقلاب و راهبرد رسماً اعلام شده جمهوری اسلامی ایران در تقابل و تضاد است، بلکه سران برخی از کشورهای عربی همسو با اسرائيل هم برای حفظ موقعیت سیاسی خود در افکار عمومی جهانیان! از اینگونه سخنان و اظهارات پرهیز میکنند!
آقای پزشکیان در مصاحبه با فرید زکریا (عضو برجسته شورای روابط خارجی آمریکا) نیز که شبکه CNN پیشخبر آن را منتشر کرده است میگوید: «حزبالله نمیتواند بهتنهایی مقابل اسرائیل که کشورهای غربی، اروپایی و آمریکا از آن دفاع، حمایت و تأمینش میکنند، بایستد»! و اظهارات نسنجیده دیگری که شرح آن بیرون از محدوده این وجیزه است و در گزارش
تیتر یک کیهان امروز به آن اشاره شده است.
۲- رئیسجمهور محترم در سخنرانیها، مصاحبهها و مکاتبات متعددی نشان دادهاند که مواضع و دیدگاه ایشان نسبت به مسئله فلسطین، غیرقانونی بودن رژیم صهیونیستی، ضرورت نابودی این رژیم، جنایتکار بودن آمریکا و... با دیدگاه و راهبرد رسماً اعلام و دنبالشده نظام مقدس جمهوری اسلامی در انطباق است از این روی میتوان نتیجه گرفت (و یا دستکم این احتمال را قوی دانست) که آنچه در نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی و مصاحبه با شبکه CNN مطرح کردهاند، نمیتواند دیدگاه و نظر ایشان باشد. بنابراین چرا اظهارات مورد اشاره را بر زبان آوردهاند؟! در این خصوص تنها میتوان به سه احتمال اشاره کرد و احتمال چهارم بهاندازهای ضعیف و بعید است که ناممکن بهنظر میرسد. بخوانید!
۳- احتمال اول؛ «سهو لسان» جناب پزشکیان در بیان منظور و مقصود خویش است! این ضعف در بسیاری از موارد دیگر نیز دیده شده است که نزدیکترین نمونه آن اعلام برادری با آمریکاست! که واکنشهای منفی و خسارتبار فراوانی را به دنبال داشت.
۴- احتمال دوم؛ با عرض پوزش، ناتوانی جناب ایشان در بیان منظور و مقصود خویش است. این ضعف را میتوان کماطلاعی آقای پزشکیان از عرصه سیاست و علوم و بایستههای تعریف شده آن دانست. آقای رئیسجمهور در همان نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی تاکید میکنند که «من سیاست بلد نیستم»! و پیش از این هم گفته بودند «من سیاست را نمیفهمم»! در این خصوص باید گفت، اگرچه بهنظر میرسد ایشان قصد تواضع داشتهاند! ولی شواهد موجود نشان میدهند که به یک واقعیت اشاره کردهاند و متاسفانه در این عرصه ورود چندانی ندارند. این در حالی است که سیاسی بودن و آگاهی و شناخت از امور و قواعد سیاسی یکی از اصلیترین شرایطی است که باید در رئیسجمهور وجود داشته باشد. بر اساس قوانین جاری، رئیسجمهور از میان «رجال سیاسی» انتخاب میشود.
۵- احتمال سوم که شواهد فراوانی از قویتر بودن این احتمال نسبت به دو احتمال قبلی حکایت میکند، حضور مشاوران غربزده و غربگرا و بعضاً بدسابقه و محکوم امنیتی در کنار رئیسجمهور محترم است. ما پیش از این بارها در کیهان نسبت به خطر این افراد در کنار رئیسجمهور محترم و تصدی و سپردن پستهای حساس به آنها هشدار داده بودیم و به نمونههایی از این افراد و سابقه و کارنامه سیاه آنها اشاره کرده بودیم ولی متاسفانه این هشدارهای جدی مورد توجه ایشان قرار نگرفت. تصور ما این است و برای آن اسناد و شواهدی نیز داریم که همان اطرافیان اطلاعات یاد شده را از دید و نگاه رئیسجمهور پنهان میکردند. بهعنوان مثال وقتی آقای پزشکیان مطلع شد که فلان اطرافی ایشان سابقه چندبار محکومیت، تبرئه ضمنی تروریستهای داعش در ماجرای اهواز و تمسخر رزمندگان اسلام را در کارنامه خود دارد به شدت برآشفته و دستاندرکاران دعوت از او را توبیخ کرده بود و بازهم به عنوان نمونه، اظهارات نسنجیده آقای رئیسجمهور در نیویورک را با آنچه روزنامههای زنجیرهای مدعیاصلاحات طی همین چند روز اخیر نوشته و پیشنهاد کرده بودند، مقایسه کنید! آیا تفاوت چندانی میبینید؟! مدیران و دستاندرکاران این روزنامهها و نویسندگان مطالب یاد شده، برخی از پستهای حساس را در نهاد ریاست جمهوری برعهده دارند!
ادامه دارد 🔻
@Kayhan_online
🔰 چهار احتمال درباره اظهارات اخیر رئیسجمهور محترم - ۲
👤 #حسین_شریعتمداری
۶- احتمال چهارم؛ دشمنان بیرونی و برخی از پادوهای داخلی آنها اصرار دارند که اظهارات نسنجیده و دور از انتظار رئیس جمهور محترم را دیدگاه و نظر خود ایشان قلمداد کنند! که این احتمال کمترین جایگاهی ندارد و همانگونه که گفته شد و به وضوح میتوان دید با اظهارات دیگر رئیسجمهور، چه در برخی مصاحبهها در نیویورک و چه در موارد فراوان دیگر نظیر پاسخ به تبریک سید حسن نصرالله، گفتوگو با بشار اسد، سخنان طوفانی در مراسم تحلیف، نشست با فرماندهان ارتش و سپاه و... نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در نقطه مقابل آن نیز قرار دارد.
۷- و بالاخره پیشنهادهایی نیز با رئیسجمهور محترم در میان است که عزل غربگراها، افراد بدسابقه و محکومان امنیتی، دستاندرکاران فعال در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، حامیان آشوبهای پائیز ۱۴۰۱ از پستهای حساس و در همان حال، مشاوره با افراد خوشسابقه و کارشناسان انقلابی و دلسوز، ضروریترین و حیاتیترین آنهاست که امید است جناب پزشکیان، این پیشنهاد را با قید فوریت در برنامه کاری خود قرار دهند.
#نکته
https://kayhan.ir/001F31
@Kayhan_online
عراقچی گفته :
پاسخ به رژیم صهیونیستی از دستورکار ایران خارج نشده است.
درباره زمان و نحوه این پاسخ در جای دیگری تصمیمگیری میشود.
منظور عراقچی از اینکه میگه تصمیم راجع به زمان و مکان انتقام از هنییه جای دیگری گرفته میشود چیه ؟
ما درک میکنیم که اگر ایران بخواد یک پاسخ درخور که طبعا هم باید شدیدتر از وعده صادق باشه بده باید اینکار با هوشمندی و درایت صورت بگیره نه عجولانه
اما
اما
اما
اینم میدونیم که اصلاح طلب ها معمولا وقتی یه کاری رو که باید انجام بگیره انجام نمیدن ، برای فرار از پاسخ به افکار عمومی ، تصمیمات رو به یه جای دیگه حواله میدن ! که شونه خالی کنن !
حواسمون جمع باشه دوباره این کلاه قدیمی و گشاد رو، رو سر افکار عمومی نذارن !
مسئول دفتر حضرت آقا چند روز پیش، پیرو فرمایشات آقا در ارتباط با پاسخ به ترور هنیئه، گفتن انتظار میره به زودی جواب ترور شهید هنیئه داده بشه !
بنابراین امام جامعه تصمیمشون بر پاسخ به این حرکت هست ، حواسا جمع باشه دولت اصلاح طلب، برای فراکنی ، به یه جای دیگه و یکی دیگه یه ارگان دیگه حوالمون ندن !
#جنگ_شناختی
#جنگ_ترکیبی
#حافظه_تاریخی
‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شماست👇
https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 63
💠سوره آل عمران: آیات 101 الی 108
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
هدایت شده از قرائت قرآن صفحه ای(روزانه)📓
063-aleemran-ta-1.mp3
5.21M
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(23).mp3
4.86M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه
💎 در ۲۷۰ روز
🦋 سهم روز پنجاه و یکم
💎 نامه ۷۴ تا نامه ۷۰
https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم
دست_تقدیر۲
قسمت_پانزدهم
کیسان همانطور که با اسلحه اش، صادق را نشانه رفته بود، از زیر اوپن کارتونی را بیرون کشید و بعد از کمی جستجو، بندی پلاستیکی بیرون آورد، به طرف صادق رفت.
اسلحه را روی میز کوچکی که بین دو مبل قهوه ای چرک هال گذاشت و شروع به بستن دست و پای صادق کرد و گفت: ببین! از قول من به اونایی که اجیرت کردن میگی، من کارم را داشتم طبق برنامه ای که اونا چیده بودن پیش میبردم اما تو دومین نفری هستی که فرستادن مثلا منو چک کنه، دیگه نه وقت و نه حوصله این بازی ها را ندارم، وقتی با اعتماد جلو آمدم، بهم برمیخوره که اینجور با من برخورد بشه.
صادق اوفی کرد و گفت: چرا حرفم را باور نمی کنی؟! من نمی دونم تو درباره چی حرف میزنی! مگه قرار نشد که آزمایش ژنتیک را بررسی...
کیسان به میان حرف صادق پرید و گفت: این مزخرفات را ول کن، اگر وقت کردم اونم نگاهی می کنم، درصورتی که میدونم تو جاسوس هستی و نیازی به بررسی ژنتیک نیست، من هر حرفی را یکبار میزنم، میری باهاشون ارتباط میگیری و از قول من بهشون میگی تا هفتاد و دو ساعت دیگه اگر مادر منو آزاد کردین و مادرم با من تماس گرفت و از سلامتش مطمئن شدم، نتایج تمام تحقیقات این یک سال را تحت اختیارتون قرار میدم و اگر کوچکترین بلایی سر مادرم بیاد، تا ۷۲ ساعت آینده یک آبرویی از موساد ببرم که در تاریخ بنویسن..
صادق دستان بسته اش را محکم تکان داد و گفت: هر چی من میگم اشتباه می کنی اما تو باز حرف خودت را میزنی، آخه بر فرض محال من جاسوس موساد باشم، چه جوری با این دستهای بسته به اون بالادستی ها خبر بدم هااا؟!
کیسان همانطور که وسایلش را جمع می کرد گفت: نگران نباش، به محض اینکه من از اینجا خارج بشم، به صاحب این سوئیت زنگ میزنم تا بیاد و آزادت کنه..
صادق باز هم اوفی کرد اما خوب می دانست هر چه حرف بزند جز اینکه بر شک و تردید کیسان اضافه شود و او را عصبانی تر کند، فایده دیگری نخواهد داشت، پس با چشمانی که مملو از محبت بود، حرکات برادری را نگاه می کرد که تازه از وجودش آگاه شده بود.
صادق بر خلاف دفعه قبل، اینبار قد و بالای کیسان را با دقت نگاه انداخت، کیسان دقیقا هم قد پدرش مهدی با قدی بلند و هیکلی چهارشانه بود و چشمان او درست شبیه عکسی که از مادرش دیده بود، به نظر می رسید.
کیسان مدارک و لپ تاپ و هر چه را که داشت، داخل کارتون ریخت و در سوئیت را باز کرد، به سمت کارتون رفت و می خواست بیرون برود که صادق گفت: دست و پای من بسته است، هیچ خطری برایت ندارم، می شود جلو بیایی تا چیزی در گوش تو بگویم؟!
کیسان یک تای ابرویش را بالا داد و چهره اش درست شبیه بابا مهدی شد و جلو آمد و همانطور که گوشش را جلوی دهان صادق میبرد گفت: این هم اجابت آخرین خواسته ات...
صادق بوسه ای از گونه نرم کیسان که مشخص بود تازه ریشش را زده است گرفت و گفت: می خواهی باور کنی و می خواهی نکنی...من برادرت هستم و آهسته تر گفت: دوستت دارم داداش...
کیسان که انتظار این حرکت را نداشت و انگار بوسه صادق همانند بوسه مادرش گرمی و محبت خاصی را در وجودش دواند، از جا بلند شد،کارتون را برداشت و گفت: عجب نیروی سمجی هستی، هنوز هم دست از فیلم بازی کردن بر نمیداری؟! و با زدن این حرف با شتاب از در خارج شد.
کیسان سوار ماشین شد و در حالیکه درونش مملو از احساسات خاص و متناقض بود از سوئیت دور شد.
کیسان چهره خودش را داخل آینه وسط ماشین نگاه کرد و همانطور که جای بوسهٔ صادق را دست می کشید با بغضی در گلو گفت: کاش دروغت راست بود و من برادری داشتم...پدری داشتم که بتوانم به او تکیه کنم و در این دنیای بزرگ با غم دوری از مادر و غصه های او، دست و پنجه نرم کنم...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
دست_تقدیر۲
قسمت_شانزدهم
انگار دقیقه ها دیرتر از همیشه می گذشت، آقای مددی نگاهی به صفحهٔ موبایلش کرد و زیر لب گفت: دقیقا یک ساعت و بیست دقیقه است که رفته و دوباره از ماشین پیاده شد و سرکی کشید، برق تمام اتاق ها به جز اتاق آخری خاموش بود.
آقای مددی جلوی آخرین نفری را که از مرکز بهداشت خارج شد گرفته بود و از کمو کیف کار دکتر سوال کرده بود که تا ساعت چند می ماند و آن زن در حالیکه شانه ای بالا می انداخت گفته بود: نمی دانم والا! معمولا تا آخرین مریض را می بینند و این چند روزی که اینجا میاد، آخرین نفری هست که از مرکز بهداشت خارج میشه و صبح زود هم اولین نفری هست که میاد اینجا، بنده خدا خیلی زحمت میکشه، خدا خیرش بده، تازه بعضی وقتا پول نسخه بیمارهای نیازمند هم خودش میده