eitaa logo
کمی از همه جا
62 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
462 ویدیو
14 فایل
اگر #بصیرت نداشته باشی حتی اگر ایمانت هم قوی باشد #فریب می خوری!!! . . . . . ارتباط با ادمین: @Fadaee_mahdi_18 . جهت تبادل: @Fadaee_mahdi_18 . (پیام ناشناس) https://harfeto.timefriend.net/16305279159667
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: اگه #اربعین نرفتی کربلا، برای سه ساله ارباب گریه کن. گفتم: چطور؟ گفت: آخه اونم اربعین نرفت کربلا...😭 ⚫️ @kami_az_hamehja
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ویزا و گذر نامه بهانه ست به والله #اربعین ⚫️ @kami_az_hamehja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید رضا نریمانی، محضر رهبر معظم انقلاب : اگر امسال بادعای شما به حرم ، شاه عشق ، راهَم داد در کنار عمودها در راه، جایِتان یک سلام خواهم داد.... #السلام_علیک_یا_اباعبدالله‌الحسین #اربعین ⚫️ @kami_az_hamehja
این دلِ تنگم عقده ها دارد گویا میل کربلا دارد... اِی خدا ما را کربلائی کن بعدِ آن‌با ما هرچه خواهی کن... ⚫️ @kami_az_hamehja
شش دانگ جنّت و طبقاتش به روی هم یک گوشه از ضریح نگارم نمی‌شود @kami_az_hamehja
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی با شن فاطمه عبادی از پیاده‌روی اربعین حسینی ⚫️ @kami_az_hamehja
حالا تمام حرف شب و روز زائر است یادش بخیر هفته پیش این موقع کربلا😔 @kami_az_hamehja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا خیال کنیم... دستان‌مان بین ضریح گره خورده‌اند! بیا خیال کنیم... کفش‌های‌مان را از کفش‌داری گرفته‌ایم و... عقب‌عقب قدم بر می‌داریم و می‌گوییم: ولا جعل‌الله آخرالعهد منی لزیارتکم! بیا کنیم... امشب کربلاییم! شبتون کربلایی @kami_az_hamehja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ورودی صحن می دیدم هرکه با هر عقیده می آمد درکنار جوان رعنایی مادرش قد خمیده می آمد پیرزن داشت با پسر میگفت من که میدانم از چه دلگیری با من اینک بیا حرم...اما... حرف مادر نداشت تاثیری پیرزن روی ویلچر،خسته با مفاتیح کهنه ای در دست کوهی از درد بود و  فهمیدم به کریمه  پناه آورده ست حاجت اهل روستا انگار لابلای صداش پنهان بود گوشه ی کوله بار ساده ی او التماسِ دعا فراوان بود داشت با ((اشفعی لنا)) تا عرش دل من را قدم قدم می برد ویلچر دست من...، ولی در اصل او مرا داشت تا حرم می برد گفت: با گریه های کهنه ی من این حرم حس مشترک دارد شصت سال است زائرش هستم سفره فاطمه نمک دارد  باورش بود باورش آری دم در تا مدینه برد مرا بی اراده به سوی گنبد گفت السلام علیکِ یا زهرا باهمان لهجه ی دهاتی خود گفت: من باز آمدم بانو به برادر مرا سفارش کن نور چشمان ضامن آهو لطف کن باز هم مرا بپذیر من غریبم فقط تو را دارم جان سلطان طوس کاری کن گره افتاده است در کارم پسرم از زمانه دلگیراست گوشه چشمی به اشک و آهش کن از خجالت نیامده به حرم حاجتش را بده،نگاهش کن . . . ویلچر ماند و پیرزن می رفت باهمان قلب آرزومندش ساعت هشت بود و برمیگشت لنگ لنگان به سوی فرزنش با خداحافظی او دیدم حرم انگار غرق حاجت اوست گریه میکرد و با خودم گفتم مگر این آخرین زیارت اوست روزها رفت و در خیالاتم ماند از پیرزن معمایی سالها بعد در ورودی صحن پیشم آمد جوان رعنایی در بغل داشت طفل نوزادی نام اورا رضا گذاشته بود پیرزن با دعای خیر خودش یادگاری بجا گذاشته بود... مجید تال ⚫️ @kami_az_hamehja