775.7K
👈توطئه منافقین برای ۱۳فروردین
👆حتما گوش کنید و منتشر کنید
#استاد_تقوی
.
چجوری به روزه خوارها تذکر بدیم؟.mp3
6.39M
.
چجوری به روزه خوارها تذکر بدیم که دعوا راه نندازن و بهمون توهین نکنن؟
لطفا این فایل رو به عنوان یک وظیفه الهی و شرعی منتشر کنید...
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
.
⏰ ساعت هشت شد
و زمان داستان امشب
با توکل به خدا بریم سراغ ادامه داستان آرزو...
.
.
🔴 برای خوندن قسمت دوم
داستان آرزو و وحید
👈 اینجا👉 کلیک کنید
🔸 داستان آرزو و...
🔹 قسمـت سوم
- سیــمین متوجه شده بود که شروع
مشـکلات آرزو از کلاس زبانــش بوده
پس کنترل کلاس زبانش باعث میشه
مشکلات اخلاقی آرزو حل بشه... 🌿
سیمین هـمون برداشت اشتباهی رو
مرتکب شــده بود که بسیاری از پدر
و مادرای بقیه نوجوون ها هم می کنند...
با این تصور که مشکل مربوط به کلاس
زبانه... از مـدرسه خاطــرش کاملاً جمع
بود...
غافل از اینــکه شـروع مشکل از کلاس
زبان بوده اما دنباله اون ممکنه جاهای
دیگه رو هم تحت الشعاع قرار بده.🍃
وحید، تو تماسهایی که با آرزو گرفته
بود برنامه ریزی کرده بود که چطوری
بیاد جلوی مدرسه... دنبال آرزو... 💫
.
.
زنگ تفریح خورد... 🔔
آرزو میره پیش معاون مدرسه و میگه...
-- من حالم خوب نیست... 🥺
لطفا اجازه بدید من برم خونه...
از اونجایی که مدرسه آرزو زیاد درگیر
این مسائل نبودن و اهمیت نمیدادن...
به آرزو میگن با مادرت تماس بگیر تا
مطمئن بشیم اطلاع دارن، بعد برو...
آرزو که از قــبل این قسـمت رو پیـش-
بینی کرده بود، با یـــکی از دوسـتانش
تماس میگیره و معاون هم فکر میکنه
مادر آرزوست و بهش اجاره میده...🍃
آرزو از در مدرسه اومد بیرون...
نگاهی به چپ و راست انداخت
و یهو چشماش برق زد... 💫
206 ســـفید رنگـی که راننده ش
عینک دودی بزرگی روی چشماش
داشت، منتظرش بود...
سوار ماشین شد و با وحید خوش
و بشی کرد.
طـولی نکشـید که ماشـین جـلوی یک
آپارتمان متوقف شد و درب پارکینگ
بالا رفت...
آرزو با چشم های گرد شده رو به
وحید کرد و گفت : 😯
مگه قرار نبود مثل همیشه بریم کافه؟
وحید گفت... کافه راحت نیستیم...
نمیتونیم خوب تمرین کنیم... بعدشم
مگه دفعه قبلی یادت نیست چی شد.
ممکنه باز یه آشنا بیاد...
کافه هم شلوغه هم حواسمون پرت
میشه... هم خطرناکه...
بریم خونه یک ساعت تمرین کنیم و
بعدش بریم... 🌿
آرزو بارها تابستون قرار گذاشته بود...
اما همیشه می رفتن پارک و کافه و ...
.
.
وحید... 25 ساله و پسر خوشتیپی بود.
بعد از اینکه دانشـگاه مشهد قبول شد...
دیگه برنگــشت شـهرش و خانـــواده ش
واسش یه خونه اجاره کردن و وحید تو
خونش تنها زندگی می کرد ... 👌
وحید مدتی بود که استخدام یک شرکت
گردشگــری شده بود و به خاطر کارش و
ارتباطش با توریست ها، مجبور بود زبان
یاد بگیره... ☺️
آرزو یکم ترسیده بود و جرأت نداشت از
ماشین پیاده بشه... 🥺
تاحالا خیلی با وحید و دوستاش قرار
گذاشته بود... اما... هیچ وقت تو خونه
قرار نذاشته بود...
وحید با آرامش اومد درو برای آرزو باز
کرد و دستش رو گرفت و بهش گفت...:
آرزو جان...بهت قول میدم فقط میخوام
راحت باهم تمرین کنیم تا هر دومون تو
امتحان پایان ترم نمره کامل بگیریم ...
من اگر میخواستم باهات کاری بکنم از
تابستون میاوردمت خونه... ☺️
آرزو جان اگر ناراحتی و نمیخوای بیای
بالا... از همین جا بر می گردونمت...
اما... دیگه منو نمیبینی...
چون بهم اعتماد نداری...
آرزو قلبش تیر کــشید... 💔
طاقـت ندیدن وحــید رو نداشت...
از ماشین پیاده شد و با وحید وارد
خونه شد...
.
.
آرزو به وحید اعتماد کرد و مطمئن شد
که همیشه پیش وحید در امنیته... 💕
آرزو مثل همه دخترا دنبال یه حامی
عاطفی می گشت و به خیال خودش
وحید همون کسیه که میتونه بهترین
حامی اون باشه...
سه ساعت بعد آرزو همراه وحید از
خونه بیرون اومد در حالی که حس
می کرد داره روی ابرها پرواز میکنه
و وحید واقعا عاشقش شده... 🥲
عشق آتشین و تمنا برای وصال
پسری سوار بر اسب سفید...
همه رؤیاهای آرزو بود... ❤️
وحید به آزو قول داده بود که حتماً
در فرصت مناسب به خواستگاریش
خواهد اومد...
اونشب آرزو برای اولین بار احساسات
متفاوتی رو تجربه می کرد...
بعد از اون اتفاقاتی که تو خونه تجربه
کرده بود... آرزو حالا خودش رو همسر
همیشگی وحید می دونست...
و با خیال زندگی در کنار وحید به خواب
رفت و آرزو میکرد خواب وحید رو ببینه
◾آخرین قسمت داستان آرزو
.
15_Mashari_Tartil_J11(www.rasekhoon.net).mp3
11.71M
.
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ ترتیل جزء 11
⏰ مدت زمان : 64 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
Tahdir joze11.mp3
4.07M
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ تندخوانی جزء 11
⏰ مدت زمان : 34 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌿🌿
🎥امر به معروف از نوع #ژاپنی
خانم ژاپنی که مسلمان شده
خیلی آموزنده و جالب بود.
حتما گوش بدین و
برای دیگران هم ارسال کنید 🌹
کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
هدف دشمن برای فرزندان ما!
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
.
این کلیپ فوق العاده قشنگ رو ببینید
یه کم حالتون خوب بشه ☺️💖👌
.
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقل کشتی ایران و کشتی انگلیس😆
نقل امید و اقتدار ایران با زبان شیرین طنز...
🎙 اجرا کننده : امین شفیعی
.
.
۱۳ به دَر یعنی
تمام ۱۳ معصوم چشمشان به در
است تا بیایی....
🍀 الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 🍀
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
.
🔴 برای خوندن قسمت سوم
داستان آرزو و وحید
👈 اینجا👉 کلیک کنید
🔸 داستان آرزو
🔹 قسمت پایانی
آرزو از اون روز به بعد صبحا دیگه مدرسه
نمی رفت. می رفت پیش وحید.
فصل جدیدی از زندگی آرزو
شروع شده بود.
آرزو احساس میکرد رفته سر خونه زندگی
خودش و انگار رسما زندگی مشترکش رو با وحید شروع کرده بود.
بعد یک هفته، از مدرسه به مادر آرزو زنگ
می زنن که چرا آرزو مدرسه نمیاد؟
مشکلی پیش اومده؟
سیمین متحیر و نگران ، مرخصی می گیره
و خودش رو سریع می رسونه مدرسه
متوجه میشه آرزو مدرسه نیست
از همکلاسی هاش می پرسه
اما متاسفانه هیچکس خبر نداشت
سیمین مثل مرغ سرکنده شده بود
آروم و قرار نداشت
تا ظهر تو مدرسه بود.
هیچ خبری از آرزو نبود.
مدرسه تعطیل شد. سیمین رفت خونه
و منتظر آرزو.
تو خونه هم طاقت نمیآورد.
رفت تو کوچه و از این طرف به اونطرف
کوچه میرفت .
ساعت یک و نیم شد.
از دور دید آرزو دو تا کوچه پایین تر از
یه 206 پیاده شد.
.
.
آرزو تا مادرش رو دید... کاملاً شوکه شد...
سیمین هراسان خودش رو به آرزو رسوند
- کدوم گوری بودی؟
آرزو گفت: بعد از مدرسه رفته بودم خونه
دوستم...
سیمین : پس چرا از 206 پیاده شدی...؟
آرزو : داداش دوستم منو رسوند... 🌿
سیمین گفت بریم تو خونه اونجا با هم
صحبت می کنیم...
یک ساعت بعد آرزو در حالی که از دست
کتکای سیمین تقریباً بی حال شــده بود...
رفت تو اتاقش و چند ساعت بعد از غفلت
مادرش سوء استفاده کرد و از خونه فرار
کرد...
موبایل یکیو گرفت و به وحید زنگ زد و
جریان رو تعریف کرد...
وحید اومد دنبالش...
بهش گفت: با توجهدبه اینکه ممکنه
پدر و مادرت از طریق الهام
(دوست کلاس زبانش) رد من رو
بزنن صلاح نیست خونه من باشی...
بهتره ببرمت یه جای دیگه...🍃
وحید اونو برد خونه یکی از دوستاش
و تا صبح سه نفری با هم بودن ....
چند روزی از آرزو خبری نبود...🌿
پدر و مادر آرزو هرجا که تونستن و
به عقلشون می رسید رفتن
حتی سراغ وحید و خونه وحید
هم رفتن.... اما... هیچ خبری از
دخترشون نبود....
به کلانتری ها، تمام بیمارستان ها
و حتی پزشک قانونی هم سر زدن....
اما... آرزو انگار آب شده بود رفته بود
تو زمین 🥺
.
.
▪️حالا از این طرف بشنویم از آرزو...
خونه فرامرز ( دوست وحید ) محل رفت
و آمد همه جور آدم بود...
فرامرز تو کار خرید و فروش مواد بود...
تو فاصله دو هفته آرزو هم معتاد شده بود
و هم ناخواسته هر لحظه توسط دوســـتای
وحید و فرامرز مورد تعرض قرار می گرفت
آرزو نه راه پس داشت نه راه پیش... 🖤
یه شب... تو یه پارتی که دوســتای وحــید
تشکیل داده بودن مأمورای کلانتری ریختن
و همه رو گرفتن...
بعد 20 روز از غیبت آرزو، از کلانتری با پدر
آرزو تماس گرفتن و خبر پیداشدن دخترشون
رو بهشون دادن...
پدر و مادر آرزو خودشون رو رسوندن کلانتری...
اما آرزویی رو دیدن که به راحتی شناخته
نمیشد...
یعنی این همون آرزوی خودشون بود....
همون دختر کوچولوی پاک و معصوم چند
ماه قبل شون بود... ؟
.
.
آرزو رفت خونه شون...
▪️ امــــــــــــا... 💔
کاش اشتباهات سریالی سیمین تمامی
داشت...
این فصل داستان آرزو به ظاهر تمام شد...
اما داستان غم انگیز آرزو تمام نشد...
🔴 تحلیل روانشناسی داستان آرزو و وحید
.
.
موافقین نکات روانشناسی این داستان
رو براتون بازگو کنم
تا ببینیم تو ابن جریان چه اشتباهات ریز
و درشتی اتفاق افتاده
موافقا بنویسین
اللهم عجل لولیک الفرج
.
12-1.mp3
48.63M
.
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ ترتیل جزء 12
⏰ مدت زمان : 67 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
Tahdir joze12.mp3
4.01M
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ تندخوانی جزء 12
⏰ مدت زمان : 33 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
.
سلام 💖
روزتون بخیر...🌿
داستان آرزو و وحید رو دنبال می کردید؟
دیشب آخرین قســمت از داستان براتون
گذاشته شد...
و بهتون قول دادیم تحلیل استاد از
داستان رو هم براتون بذاریم 😍👌
.
.
بریم سراغ فایل صوتی تحلیل
روانشناسی داستان
👈 آرزو و وحید 👉
.
کلاس زبان.mp3
7.94M
.
تحلیل روانشناسی داستان
🔸 آرزو و وحید 🔸
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📽 استاد پناهیان :
اگه امام زمانت را دوست داری قدرت برایش بیاور ...
بهت پیشنهاد میکنم این کلیپ رو تا انتها ببینی
👌
.
ترتیل+جزء+سیزدهم+.mp3
35.81M
.
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ ترتیل جزء 13
⏰ مدت زمان : 49 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
Tahdir joze13.mp3
3.89M
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک جزء
✅ تندخوانی جزء 13
⏰ مدت زمان : 32 دقیقه
#ماه_رمضان 🌙
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 رفتیم همه جای نهج البلاغه رو گشتیم هیچ جا درباره حجاب زنان نگفته!😳
#پاسخ_به_شبهه
#دکتر_علی_غلامی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941