شبکه ۱ در حال خوندن دعای عرفه
از همگی قبول باشه
خیلی خیلی خیلی التماس دعا دارم
همه رو دعا کنید
التماس دعا ...
ان شاءالله امشب که شب احیاس و شب عید قربان
اعمال انجام میشه .باز هم ما رو همراهی کنید
#زندگانی_حضرت_مسلم
🦋مسلم بن عقیل بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است.
مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود.
وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنیهاشم و کسی است که سید الشهداء او را به #لقب "ثقه" ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.
📜چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.😭
◾️ @kanale_behesht
#نامه_های_کوفیان
📜زمانی که دوازده هزار نامه با بيش از بيست و دو هزار امضا از طرف کوفيان به دست امام حسين عليه السلام رسيد، آن حضرت تصميم گرفت به نامه های ايشان پاسخ دهد.
🐎از اين رو، نماينده ای از طرف خود برای بررسی اوضاع و سنجش روحيه مردم به کوفه فرستاد. به اين منظور، نامه ای برای ايشان نوشت و مسلم بن عقيل، عموزاده و شوهرخواهر خويش را به عنوان سفير و نماينده به کوفه فرستاد.
🔍مأموريت خطير مسلم در سفر به کوفه، تحقيق درباره اين بود که آيا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشتيبانی از امام حسين عليه السلام و عمل به نامه هايی که نوشته اند هستند يا نه؟
🌘مسلم شبانه وارد کوفه شده، به منزل يکی از شيعيان مخلص رفت. خبر ورود مسلم در شهر طنين انداز گرديد و شيعيان نزد او رفت و آمد و با امام عليه السلام بيعت می کردند. در تاريخ آمده که دوازده، هجده و يا به نقل از ابن کثير، #چهل_هزار نفر با مسلم بيعت نمودند.
◾️ @kanale_behesht
#نامه_مسلم_در_کوفه
📝نامه مسلم در کوفه به امام حسین علیه السلام
🦋مسلم پس از #چهل_روز بررسی اوضاع کوفه، نامه ای به اين مضمون به امام حسين عليه السلام نوشت:
🖌«آنچه می گويم حقيقت است. اکثريت قريب به اتفاق مردم کوفه آماده پشتيبانی شما هستند؛ فورا به کوفه حرکت کنيد». امام که از احساسات عميق کوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوی اين شهر حرکت کند.
◾️ @kanale_behesht
#زنی_جوانمرد
طوعه زنی جوانمرد
🦋مسلم، غريب و تنها در کوچه های کوفه می گشت. نمی دانست کجا برود. افزون بر تنهايی، هر لحظه بيم آن می رفت او را دستگير کرده، به شهادت برسانند.
🏠به ناگاه در کوچه ای، زنی را ديد که بر درِ خانه ايستاده است. #تشنگی بر مسلم غلبه کرد.😭 نزد آن زن رفته، آبی طلبيد. زن که طوعه نام داشت، کاسه آبی برای مسلم آورد. مسلم بعد از آشاميدن آب همانجا نشست. طوعه ظرف آب را به خانه برد و بعد از لحظاتی بازگشت و ديد که مرد از آنجا نرفته است. به او گفت: ای بنده خدا! برخيز و به خانه خود، نزد همسر و فرزندانت برو و دوباره تکرار کرد و بار سوم، نشستنِ مسلم را بر در خانه اش حلال ندانست.
🕊مسلم از جای خويش برخاست و چنين گفت: من در اين شهر کسی را ندارم که ياری ام کند. طوعه پرسيد: مگر تو کيستی؟ و پاسخ شنيد: من مسلم بن عقيل هستم. طوعه که از دوستداران خاندان پيامبر (ص) بود، در خانه را به روی مسلم گشود و از او پذيرايی کرد.
◾️ @kanale_behesht
#امان_دادن_به_مسلم
⛓امان دادن به مسلم و دستگيری او
⚔مسلم در درگيری با سربازان عبيداللّه، حدود 45 نفر از آنان را از پای درآورد تا آنکه ضربه شمشيری #صورتش را دريد. با اينکه مسلم زخمی بود، باز هم کسی يارای مقابله با او را نداشت.
😭آنان بر پشت بامها رفته و #سنگ_و_چوب بر سر مسلم ريختند و دسته های نی را آتش زده بر روی او انداختند. ولی مسلم دست از جدال برنمی داشت و بر آنها يورش می برد.
👈وقتی ابن اشعث به آسانی نمی تواند مسلم را دستگير کند، دست به #نيرنگ زد و گفت: ای مسلم! چرا خود را به کشتن می دهی؟ ما به تو امان می دهيم و ابن زياد تو را نخواهد کشت.
🔮مسلم جواب داد: چه اعتمادی به امان شما عهدشکنان است؟ ابن اشعث بار ديگر امان دادنش را تکرار کرد و اين بار مسلم به دليل زخمهايی که برداشته و ضعفی که در اثر آنها بر او چيره شده بود، تن به امان داد. مرکبی آورده مسلم را دست بسته بر آن سوار کردند و نزد عبيداللّه بردند.
◾️ @kanale_behesht
#کوفه
⚠️ورود ابن زیاد به کوفه⚠️
👹ابن زياد به همراه #پانصد_نفر از مردم بصره، در لباس مبدّل و با سر و صورت پوشيده وارد کوفه شد. مردم که شنيده بودند امام عليه السلام به سوی آنان حرکت کرده، با ديدن عبيداللّه گمان کردند آن حضرت وارد کوفه شده است. لذا در اطراف مرکبش جمع شده، با احساسات گرم و فراوان به او خير مقدم گفتند. پسر زياد هم پاسخی نمی داد و همچنان به سوی دارالاماره پيش می رفت تا به آنجا رسيد. #نعمان_بن_بشير(حاکم کوفه) که گمان می کرد او امام حسين عليه السلام است، دستور داد درهای قصر را ببندند و خود از بالای قصر صدا زد: از اينجا دور شو.
👈من حکومت را به تو نمی دهم و قصد جنگ نيز با تو ندارم. ابن زياد جواب داد: در را باز کن. در اين لحظه مردی که پشت سر او بود صدايش را شنيد و به مردم گفت: او حسين عليه السلام نيست، پسر مرجانه است. نعمان در را گشود و عبيداللّه به راحتی وارد دارالاماره کوفه شد و مردم نيز پراکنده گشتند.
◾️@kanale_behesht