eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_سه❤️ من تا آن لحظه جرأت فکر کردن به چنین چیزی را نداشتم با اعتر
. 🍓 همان روز خانم کچویی هم به خانه ما آمد او هم مثل رئیس آگاهی به منافقین سوءظن داشت. شب قبل در صحبت تلفنی با شهلا جرات نکرده بود این موضوع را بگوید. از قرار معلوم طی چند ماه گذشته بعضی از مردم حزب اللهی که بین آنها دانشجو و دانش‌آموز و بازاری هم بودند به دست منافقین کشته شده بودند. برای منافقین مرد و زن دختر و پسر پیر یا جوان فرقی نداشت کافی بود که این آدم ها طرفدار انقلاب و امام باشند تا منافقین آنها را ترور کنند. از خانم کچویی شنیدم که امام جمعه شاهین شهر زینب را می‌شناسد و می‌تواند برای پیدا کردن او به ما کمک کند. من چند بار از زبان زینب تعریف آقای حسینی را شنیده بودم ولی فکر می‌کردم آشنایی زینب با آقای حسینی در حد افراد معمولی شهر است که به نماز جمعه می روند. اما بعد فهمیدم که زینب برای مشورت در کارهای فرهنگی و تربیتی مدرسه و بسیج و جامعه زنان مرتب با آقای حسینی و خانواده‌اش در ارتباط است. من همیشه زن خانه‌نشینی بودم و همه عشقم رسیدگی به خانه و بچه‌هایم بود خیلی بلد نبودم که چطور حرف بزنم روی زیادی هم نداشتم همه جاهایی را که دنبال زینب میگشتم اولین بار بود میرفتم. مادرم شهلا و شهرام در خانه ماندن و من با آقای روستا به خانه امام جمعه رفتم وقتی حجت الاسلام حسینی را دیدم اول خودم را معرفی کردم او خیلی احترام گذاشت و از زینب تعریف های زیادی کرد. اگر مادر زینب نبودم و او را نمی شناختم فکر می‌کردم امام جمعه از یک زن ۴۰ ساله سرشناس حرف می زند نه از یک دختر بچه ۱۴ ساله