🏕🏕🏕
#ذکر_مصیبت_روز_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
👈وقایع روز ششم محرم الحرام مصیبت حضرت قاسم بن الحسن(ع)
📗در کتاب منتخب تُرِیهی، که صاحب کتاب با عظمت مجمع البحرین است و بحار علامه مجلسی جلد چهل و پنج صفحۀ سی و چهار و ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین ، این گونه این شهادت را نقل کرده اند
🥀وقتی همۀ اصحاب شهید شدند و نوبت به فرزندان حضرت مجتبی رسید، قاسم به محضر حضرت امام حسین علیه اسلام آمد، گفت: عمو اجازۀ رفتن می خواهم. حضرت فرمود: برادرزاده! تو نشانه و یادگار برادر منی، تو باش و به میدان نرو، که وجود تو دل تسلیِ من است
😭راستی این چه مقام باعظمتی است که در سن سیزده سالگی باعث آرامش دل عمو است
🏕🏕🏕
#ذکر_مصیبت_روز_ششم_محرم
😭وقتی دید عمو اجازه نمی دهد، به شدت غصه دار و اندوهگین و گریان روی زمین نشست. اصرار کرد، دید عمو اجازه نمی دهد. سر روی پای عمو گذاشت
◾️یادش آمد پدرش بازو بندی به بازویش بست که در آن تَعویزی قرار دارد، که پدر وصیت کرده، هر گاه غصه دار و ناراحت شدی این بازوبند را باز کن و بخوان و معنی اش را بفهم و حتماً به آن عمل کن.
قاسم به خودش گفت سال ها است که بر تو گذشته و چنین اندوه و غمی به تو هجوم نکرده، حالا باید بازو بند را باز کنی و ورقۀ در آن را بخوانی. وقتی باز کرد دید نوشته
😭فرزندم به تو سفارش می کنم هرگاه عمویت را در کربلا در محاصرۀ دشمن دیدی، هرگز جنگ با دشمنان خدا و پیامبر خدا را رها مکن و از جانبازی در رکاب عمو امتناع نورز، اگر عمو اجازۀ رفتن نداد به او اصرار کن تا اجازه بگیری
🦋قاسم بلند شد، نوشته را به حضرت حسین داد. امام وقتی خط برادر را دید، دست به گردن قاسم انداخت، او را در آغوش گرفت. عمو و برادر زاده آن قدر گریه کردند که به حالت بی حال شدن روی زمین افتادند. در هر صورت امام قاسم را به خیمه برد
🏕🏕🏕
#ذکر_مصیبت_روز_ششم_محرم
⭐️عباس و عون و مادر قاسم را طلبید و در حضور آنان به زینب کبری فرمود:
📌 صندوق مخصوص مرا بیاور، قبای حضرت مجتبی را به او پوشاند، عمامۀ حضرت حسن را بر سرش گذاشت. اهل بیت با دیدن این منظره گریۀ شدید کردن
😭امام وقتی آماده شدن او را دید، فریاد زد: پسرم! آیا با پای خودت به سوی مرگ می روی؟ گفت: عمو! چگونه نروم در حالی که تو را میان این همه دشمن یکّه و تنها و غریب و بی یار می بینم؟ عمو جان! جانم فدای جانت. امام گریبان لباس قاسم را چاک زد، عمامه را به دو طرف صورت قاسم آویخت و به این صورت او را به میدان فرستاد که هم از چشم زخم دور باشد و هم از حرار آفتاب.
📝حمید ابن مسلم خبرنگار واقعۀ کربلا می گوید دیدم نوجوانی به میدان آمد، پیراهن و لباسی کمی در برداشت و نَعلِینی عربی که بعد نَعلِین طرف چپ هم گسیخته بود، با دشمن جنگید، سی و پنج نفر را کشت، لشکر دیدند حریف او نمی شوند. کتاب هایی که نقل شد نوشته اند بدنش را سنگ باران کردند
👈عمر اَزُلی گفت: به خدا قسم به او حمله می کنم و خونش را می ریزم. در گرما گرم جنگ با شمشیر فرق مبارک قاسم را شکافت. عمو را به یاری طلبید. امام مانند شاهبازی که به سرعت از بالا به پایین بیاید، به میدان تاخت. ولی وقتی رسید که دید عمر اَزُلی می خواهد سر از بدن قاسم جدا کند. حضرت شمشیرش را حوالۀ او کرد. دست قاتل جدا شد، او قبیله اش را به یاری طلبید. قبیله به امام حمله کردند. جنگ سختی در گرفت.
🏕🏕🏕
#ذکر_مصیبت_روز_ششم_محرم
😭بدن قاسم زیر سمّ اسبان خشمگین ماند.
وقتی آتش جنگ فرو نشست، امام بالای سر قاسم آمد دید پاشنۀ پا را برای جان کندن به زمین می سایید.
😭صدا زد: برادر زاده ام! به خدا قسم برای عمویت بسیار سخت است که او را به یاری بطلبی و نتواند جوابت را بدهد و نتواند تو را یاری کند و نتواند برای رفع مشکل تو کاری انجام دهد. سپس سینۀ قاسم را به سینه گرفت
🌼در حالی که به خاطر کوبیده شدن اعضایش زیر سمّ اسبان پایش به زمین کشیده می شد، او را به همان حال کنار کشتۀ اکبر آورد و اهل بیت را به خاطر این مصیبت سنگین امر به صبر و استقامت کرد.
🚩🚩🚩
#وقایع_ماه_محرم
#روز_ششم_ماه_محرم
اتفاقات روزششم محرم
🌼حضرت قاسم بن الحسن🌼
🌘در شب عاشورا امام علیه السلام اصحاب خودش را در خیمه های«عند قرب الماء» جمع کرد.معلوم میشود خیمهای بوده است که آن را به مشک های آب اختصاص داده بودند و از همان روزهای اول آبها را در آن خیمه جمع میکردند.امام اصحاب خودش را در آن خیمه یا نزدیک آن خیمه جمع کرد.آن خطابه بسیار معروف شب عاشورا را در آنجا امام القاء کرد،که حالا آزادید(آخرین اتمام حجتبه آنها).
😭امام نمیخواهد کسی رودربایستی داشته باشد،کسی خودش را مجبور ببیند،حتی کسی خیال کند به حکم بیعت لازم است بماند،خیر، همه تان را آزاد کردم،همه یارانم،همه خاندانم، حتی برادرانم، فرزندانم، برادر زادگانم، اینها هم جز به شخص من به کسی کاری ندارند، امشب شب تاریکی است، اگر میخواهید،از این تاریکی استفاده کنید بروید و آنها هم قطعا به شما کاری ندارند.
🚩🚩🚩
#روز_ششم_ماه_محرم
🌹اول از آنها تجلیل میکند: منتهای رضایت را از شما دارم، اصحابی از اصحاب خودم بهتر سراغ ندارم ، اهل بیتی از اهل بیت خودم بهتر سراغ ندارم.
🌟در عین حال این مطالب را هم حضرت به آنها میفرماید. همه شان به طور دسته جمعی میگویند: مگر چنین چیزی ممکن است؟! جواب پیغمبر را چه بدهیم؟ وفا کجا رفت؟ انسانیت کجا رفت؟ محبت و عاطفه کجا رفت؟ آن سخنان پر شوری که آنجا گفتند ،که واقعا انسان را به هیجان می آورد. یکی میگوید مگر یک جان هم ارزش این حرفها را دارد که کسی بخواهد فدای مثل تویی کند؟! ای کاش هفتاد بار زنده میشدم و هفتاد بار خودم را فدای تو میکردم. آن یکی میگوید هزار بار.یکی میگوید: ای کاش امکان داشت بروم و جانم را فدای تو کنم ، بعد این بدنم را آتش بزنند ، خاکستر کنند،خاکسترش را به باد بدهند ، باز دو مرتبه مرا زنده کنند ، باز هم و باز هم.
🌸اول کسی که به سخن در آمد برادرش ابوالفضل بود و بعد همه بنی هاشم ، همینکه اینها این سخنان را گفتند،آنوقت امام مطلب را عوض کرد، از حقایق فردا قضایایی گفت ، فرمود: پس بدانی که قضایای فردا چگونه است.آنوقت به آنها خبر کشته شدن را داد. درست مثل یک مژده بزرگ تلقی کردند.
✍آنوقت همین نوجوانی که ما اینقدر به او ظلم میکنیم ، آرزوی او را دامادی میدانیم، تاریخ میگوید خودش گفته آرزوی من چیست. یک بچه سیزده ساله معلوم است در جمع مردان شرکت نمیکند، پشت سر مردان مینشیند. مثل اینکه پشتسر نشسته بود و مرتب سر میکشید که دیگران چه میگویند؟ وقتی که امام فرمود همه شما کشته میشوید،این طفل با خودش فکر کرد که آیا شامل من هم خواهد شد یا نه؟با خود گفت آخر من بچه ام،شاید مقصود آقا این است که بزرگان کشته میشوند، من هنوز صغیرم.
🚩🚩🚩
#روز_ششم_ماه_محرم
🌴یک وقت رو کرد به آقا و عرض کرد:«و انا فی من یقتل؟»آیا من جزء کشته شدگان هستم یا نیستم؟حالا ببینید آرزویش چیست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو یک سؤال میکنم جواب مرا بده ، بعد من جواب تو را میدهم. شاید(من این طور فکر میکنم) آقا مخصوصا این سؤال را کرد و این جواب را شنید،خواست این سؤال و جواب پیش بیاید که مردم آینده فکر نکنند این نوجوان ندانسته و نفهمیده خودش را به کشتن داد،دیگر مردم آینده نگویند این نوجوان در آرزوی دامادی بود،دیگر برایش حجله درست نکنند،جنایت نکنند.آقا فرمود که اول من سؤال میکنم.عرض کرد: بفرمایید.فرمود:«کیف الموت عندک»؟
‼️پسرکم، فرزند برادرم، اول بگو مردن،کشته شدن در ذائقه تو چه طعمی دارد؟ فورا گفت:«احلی من العسل»از عسل شیرینتر است، من در رکاب تو کشته بشوم، جانم را فدای تو کنم؟ اگر از ذائقه میپرسی(چون حضرت از ذائقه پرسید) از عسل در این ذائقه شیرینتر است، یعنی برای من آرزویی شیرینتر از این آرزو وجود ندارد. ببینید چقدر منظره تکان دهنده است!
🦋
🚩🚩🚩
#روز_ششم_ماه_محرم
👆اینهاست که این حادثه را یک حادثه بزرگ تاریخی کرده است که تا زنده ایم ما باید این حادثه را زنده نگه بداریم، چون دیگر نه حسینی پیدا خواهد شد نه قاسم بن الحسنی. این است که این مقدار ارزش میدهد که بعد از چهارده قرن اگر یک چنین حسینیه ای به نامشان بسازیم کاری نکرده ایم، و الا آن که آرزوی دامادی دارد،که همه بچه ها آرزوی دامادی دارند، دیگر این حرفها را نمیخواهد، وقت صرف کردن نمیخواهد، پول صرف کردن نمیخواهد،برایش حسینیه ساختن نمیخواهد، سخنرانی نمیخواهد. ولی اینها جوهره انسانیت اند ، مصداق آنی جاعل فی الارض خلیفة هستند، اینها بالاتر از فرشته هستند.
😭فرمود: بله فرزند برادرم، پس جوابت را بدهم ،کشته میشوی«بعد ان تبلؤ ببلاء عظیم»اما جان دادن تو با دیگران خیلی متفاوت است، یک گرفتاری بسیار شدیدی پیدا میکنی.(چون مجلس آماده شد این ذکر مصیبت را عرض میکنم.) این آقا زاده اصلا باک ندارد.روز عاشوراست. حالا پس از آنکه با چه اصراری به میدان میرود ، بچه است،زرهی که متناسب با اندام او باشد وجود ندارد،خود مناسب با اندام او وجود ندارد ، اسلحه و چکمه مناسب با اندام او وجود ندارد. لهذا نوشت اند
😭همین طور رفت، عمامه ای به سر گذاشته بود«کانه فلقة قمر»همین قدر نوشته اند به قدری این بچه زیبا بود ، مثل یک پاره ماه.این جملهای است که دشمن در باره او گفته است.
گفت:
بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت
برگ گل سرخ را باد کجا میبرد
راوی گفت نگاه کردم دیدم که بند یکی از کفش هایش باز است،یادم نمیرود که پای چپش هم بود.معلوم میشود که چکمه پایش نبوده است.
حالا آن روح و آن معنویت چه شجاعتی به او داد،به جای خود، نوشته اند که امام[کنار]در خیمه ایستاده بود.لجام اسبش به دستش بود، معلوم بود منتظر است.
🚩🚩🚩
#روز_ششم_ماه_محرم
🥀یک مرتبه فریادی شنید. نوشته اند مثل یک باز شکاری-که کسی نفهمید به چه سرعت امام پرید روی اسب-حمله کرد.میدانید آن فریاد چه بود؟ فریاد یا عماه ، عموجان! عموجان! وقتی آقا رفت به بالین این نوجوان ، در حدود دویست نفر دور او را گرفته بودند.امام که حرکت کرد و حمله کرد،آنها فرار کردند.یکی از دشمنان از اسب پایین آمده بود تا سر جناب قاسم را از بدن جدا کند، خود او در زیر پای اسب رفقای خودش پایمال شد.
😭آن کسی که میگویند در عاشورا در زیر سم اسب ها پایمال شد در حالی که زنده بود،یکی از دشمنان بود نه حضرت قاسم.
😭حضرت خودشان را رساندند به بالین قاسم، ولی در وقتی که گرد و غبار زیاد بود و کسی نمیفهمید قضیه از چه قرار است. وقتی که این گرد و غبارها نشست، یک وقت دیدند که آقا به بالین قاسم نشسته است،سر قاسم را به دامن گرفته است.این جمله را از آقا شنیدند که فرمود:«یعز علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک فلا ینفعک»
⭐️یعنی برادر زاده! خیلی بر عموی تو سخت است که تو بخوانی، نتواند تو را اجابت کند ، یا اجابت کند و بیاید اما نتواند برای تو کاری انجام بدهد.در همین حال بود که یک وقت فریادی از این نوجوان بلند شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
⛺️@kanale_behesht
⛺️⛺️⛺️
#مقتل
#مقتل_شب_هفتم (حضرت علی اصغر)
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫
السلام علی طفل الرضیع
🔷روز عاشورا
بعد از اینکه حضرت عباس شهید شدن
💢امام حسین نگاه کرد و دید احدی از یارانش نمونده
💠به اصحاب و خاندانش نگاه کرد که مثل قربانی قطعه قطعه شدن
شیون زنان و ناله کودکان رو می شنید
⬅️رو به لشکر دشمن کرد
و با بلندترین صدا فریاد زد:
آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
آیا یگانه پرستی هست که از خدا درباره ما بترسد؟
آیا دادرسی هست که برای خدا به داد ما برسد؟
آیا کسی به امید آنچه نزد خداست به ما کمک می دهد؟
💔یکی از سوزناکترین لحظه های کربلا همین لحظه هاست
اینجاست که انسان باید به حال خودش گریه کنه😭😭😭
🔘به اینکه تا چه حد میتونه پست و لئیم و خوار باشه
☣انقدر پست باشه که امامی رو که به قصد خیرخواهی و نجات و هدایت اون در این معرکه تنها مونده
نه تنها یاری نکنه😞
بلکه به خونش تشنه باشه
اینجا آدم باید به حال خودش روضه بخونه😢😭
💠برای انسانیتی که اینطور بر بادرفته باید گریه کنه
امام حسین که به یاری احدی نیاز نداشت
⛺️⛺️⛺️
#مقتل_شب_هفتم(حضرت علی اصغر)
☢کافی بود اذن بده
تا لشکریان ملائکه، لشکر عمرسعد رو کن فیکون کنن!
⭕️امام برای هدایت این جماعت اینطور فریاد سر داده بود
🔆چون کسی که به یاری امام می اومد و از لشکر کفر جدا میشد
یعنی قطعا هدایت شده بود
🔘اباعبدالله در این لحظات آخرهم باز مشتاق هدایت این افراد بود
🔆حقیقتا که امام مثل پدر مهربان و مادر دلسوز هست
☣که هرچقدر هم که فرزندش بد باشه
باز دوست داره که به راه راست برگرده
🔖در مقتل مقرم نقل شده که
⬅️امام سجاد برخاست
در حالی که بر عصا تکیه زده بود
از شدت بیماری توان حرکت نداشت
شمشیر رو به دنبال خودش میکشید؟
❕❓برای چی؟
💠برای اینکه برن امام حسین رو یاری کنن
جان عالم به فدای چنین آقایی...
🔆امام حسین ع به زینب س خطاب کردند:
💫او را نگاه بدار تا زمین از نسل آل محمد ص خالی نشود.
حضرت زینب س امام سجاد ع رو به جایگاهشون برگردوندن💫
⬅️امام حسین ع خانواده خودشون رو امر به سکوت کردن
باهاشون وداع کردن
⛺️⛺️⛺️
#مقتل_شب_هفتم (حضرت علی اصغر)
💠لباس خز زیبایی تن کردن
لباسی رو درخواست کردن که کسی به اون رغبت نکنه
💢تا زیر این لباس بپوشن و پس از غارت عریان نشن
⚫️یا اباعبدالله
🔘این جماعت حتی به این لباس بی ارزش هم رحم نکردن
🔵امام درخواست کردن که فرزند شیرخوارشون رو براشون بیارن
▪️حضرت زینب علی اصغر ع رو میارن
🔘امام حسین ع علی اصغر رو بر دامانشون مینشونن
🔷طفل رو میبوسند و میفرمایند:
از رحمت خدا دور باشند این قوم که جدت مصطفی ص خصم آنهاست
💠علی اصغر رو پیش لشکریان میارن
و آب طلب میکنن:
👤ای مردم
🔷اگر به من رحم نمی کنید
👶به این طفل رحم کنید!
😔این حرف دیگه اتمام حجت بود
امام تا اون لحظه خیلی با لشکریان دشمن سخن گفته بودن
📜براشون خطبه ها خونده بودن
خطبه هایی که خطابش هم عقلی و منطقی بود
هم عاطفی
ولی دیگه این سخنشون شدیدترین نوع خطاب عاطفی بود
🔖تا شاید به واسطه این حرف
بعضی ها به خودشون بیان
📌وجدان خفته شون بیدار بشه
اما در همین موقع
حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه تیری پرتاب میکنه
🗡و طفل رو ذبح میکنه...
⬅️امام باقر ع میفرمایند:
💫قطره ای از خون فرود نیامد
⬅️اینجا بود که امام حسین فرمودند:
آنچه که این بلا را آسان میکند این است که خداوند می بیند💫
💠یکی از درس هایی که امام حسین به انسان میده
✔️درس صبر هست
⚫️صبری که پشتوانه اون اعتماد حقیقی به خداوند متعال هست
پشتوانه اون معرفتی هست که انسان خودش رو تنها نبینه
💠بدونه که خدا نسبت به فشارهای روحی و درونیش آگاهه
امام حسین به خدا اعتماد و ایمان کامل دارن
🔘به خاطر همین هست که تحمل این مصیبت ها براشون آسون میشه
✨تسلای قلب داغدار آقا و مولامون حجرت صاحب الزمان عج✨
💫صلواتی بفرستید💫
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بزرگواران در عزاداری هاتون ما رو از یاد نبرید
🦋 التماس دعااااا
🏴🏴
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مناجات 1
🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی
🔸دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
امام زمان...
این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده...
همه دارن شما رو صدا میزنند...
ای منتقم کجایی...
🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم
🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی
عزیز فاطمه...
ما منتظر اون روزی هستیم...
که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه:
« ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله»
🔸کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی
امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی...
کجا برا جد غریبت اشک می ریزی...
آقا جانم...
🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد
🔸من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم...
آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم...
یا صاحب الزمان
شب هفتم محرم...
اومدیم بگیم آقا...
🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم
🔸تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر...
یا بن الحسن...
◾️@kanale_behesht
🏴🏴
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔸خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔸اختری برشانه ی خون خدا
🔸آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔸دست های کوچکش، دست حسین
🔸روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش...
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔸شیرخواری با پدر همدرد بود
🔸آخرین سرباز و اولمرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
🔸با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه...
گوش تا گوش علی رو دریده...
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده...
خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...
جواب رباب رو چی بگم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
◾️@kanale_behesht
4_5922425971771705684.mp3
15.82M
🎙مداح: #حاج_محمدرضا_بذری
| روضه حضرت علی اصغر (ع)
«شب هفتم محرم ۹۹»
◾️ #ویژه_ماه_محرم ◾️
⛺️@kanale_behesht
4_5922425971771705683.mp3
2.7M
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: آیت الله #انصاریان
🔖 امام حسین علیه السلام راه میانبر خدا
◾️ #ویژه_ماه_محرم ◾️
⛺️@kanale_behesht
iuy.mp3
4.34M
▶️نواهنگ فوق العاده زیبای
لالا اصغرم با صدای
حامد جلیلی
🎼رفتی از بَرَم
باشه اصغرم
اینو بدون توی خیمه ها
مادرت از غصه جون میده
نشسته با گریه گهواره ی
خالی تو هی تکون میده
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پای_کار_حسین_ایستاده_ایم
#آجرڪ_اللہ_یاصاحب_زمان_عج
#پیشنهاد_دانلود
😍😭😍😭😍😭😍😭😍
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌👌
☑️✅☑️✅☑️✅☑️✅☑️
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
@ala_allah