eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
⛺️⛺️⛺️ (حضرت عباس) 🙏خدایا ما رو یار مولامون قرار بده 😡شمر عصبانی شد و برگشت روز عاشورا شد🏜 همه ی اصحاب و خاندان بنی هاشم شهید شده بودن🏜 😭فقط عباس برای آقامون مونده بود حضرت عباس وقتی تنهایی مولا رو دید خدمت حضرت اومد و فرمود:👇 📌یا اخا 💢آیا رخصت جهاد به من میدی؟ 🔆فبکی الحسین بکاء شدیدا امام حسین گریه شدیدی کرد به حضرت عباس فرمود: 🚩ای برادر تو پرچمدار منی اگر تو شهید شوی لشکر من از هم می پاشد 📌🔚امام حسین از ایشون خواسته بود که پرچم رو در دست داشته باشن 🚩تا وقتی اهل حرم نگاهشون به پرچم در دستان عباس میفته قوت قلب بگیرن 🏷بدونن این سپاه هنوز هست حضرت عباس به مولاش فرمود: سینه ام تنگ شده 🔺📔از زندگی خسته شده ام 🏷میخوام از این منافقان خونخواهی کنم امام حسین فرمود: 🍶مقداری آب برای کودکان طلب کن ولایتمداری عباس دیگه اینجا خوب خودشو نشون میده کسی که در شجاعت زبانزد بود به جای اینکه در میدان بجنگه⚔ میره به دستور مولاش برای اطفال آب بیاره👶 💯شجاعترین افراد هست ولی به فرمان امامش دست به شمشیر نبرد ♨️بر میل طبیعی خودش که جنگ با دشمنان ولایت بود پا میزاره 💢فرمان امام رو اطاعت میکنه عباس به سوی لشکر دشمن رفت ✍اونا رو موعظه کرد از غضب خدا ترسوند ولی فایده نداشت❌ 🌿
⛺️⛺️⛺️ (حضرت عباس) 📌به سوی برادر برگشت و این خبر رو داد اما وقتی صدای اطفال رو شنید که از عطش می نالند👇 📌دیگه نتونست تحمل کنه سوار بر اسبش شد مشکی رو برداشت 😭چهار هزار نفر عباس رو محاصره کردن و با تیر میزدن 🦋کثرت اونا عباس رو نترسوند 〽️بدون اعتنا به کثرت دشمن وارد فرات شد کفی از آب رو برداشت تا بخوره اما...😭 📌مگه میشه حسین و اطفال تشنه باشن و عباس سیراب باشه آب رو ریخت😔 فرمود:👇 📖ای نفس پس از حسین خوار باش مبادا که پس از او زنده باشی 🔚مشک رو از آب پر میکنه و سوار اسب میشه میخواد به سمت خیمه ها برگرده که راهش رو میبندن😭 📌چند نفر از اونا رو به قتل میرسونه نوفل بن ازرق لعنه الله علیه 😭ضربه ای به دست راست عباس میزنه فقطعها مشک رو به دوش چپ انداخت 📖اما نوفل ضربه ای به دست چپ حضرت میزنه فقطع یده الیسری مشک رو به دندان میگیره تیری به مشک میزنن و آب روی زمین میریزه😭 🏷تیری دیگه به سمتش پرتاب میکنن تیر در سینه اش جای میگیره عباس از اسب سقوط میکنه😭 یا اخا ادرکنی💞 وقتی اباعبدالله به بالای سر عباس اومد و دید از پا دراومده گریان شد و قال الحسین الان انکسر ظهری 🔆و قلت حیلتی اباعبدالله فرمود الان پشتم شکست و راه چاره ام قلیل شد 🔆و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون ↩️خدایا تو رو قسم میدیم به حالی که امام حسین در اون لحظه داشت 🙏ما رو یار امام زمان قرار بده خدایا ما که میدونیم لیاقتش رو نداریم انقد بدیم که لیاقت هیچی نداریم😭 ولی تو با خدایی خودت باهامون رفتار کن🤲 اللهم عجل لولیک الفرج⚘ والعافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه آمین یا رب العالمین🙏😔 تسلای قلب نازنین آقامون صلوات بر محمد و آل محمد ⚘اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم⚘ 🦋التماس دعاااا 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای یابن الحسن... آقا جان... 🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای آقا چرا نمیای پسر فاطمه ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن ای خورشید پشت ابرها... امام زمان ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه... امام زمان... یوسف فاطمه... محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند... عمر ما داره تمام میشه اما شما نیامدید آقاجانم ... 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای 🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه... مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم... میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس.... یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم... امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا... هر کجای عالم هستی... پسر فاطمه ... یک عنایتی هم به مجلس ما... 🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد 🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای هرکجا نشستی از همین اول مجلس... آقات رو صدا بزن ... امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم... برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم... صداش بزن یابن الحسن... 🌘 @kanale_behesht
🏴🏴 متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... @roze1 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... @roze1 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند 🌘 @kanale_behesht
karimitasooa.mp3
3.03M
🌘مداحی شب تاسوعا با نوای: حاج محمود کریمی 🌘 @kanale_behesht
38ff2e26-b51a-464d-926e-b189a98ff554
3.21M
🌴ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 🌴علمدار نیامد علمدار نیامد حسین با نوای:سید مجید بی فاطمه 🌘 @kanale_behesht
الله الرحمن الرحیم الهی امنت بالله و توکلت علی الله سلام صبح تون منور به نگاه قمر منیر بنی هاشم ابوالفضل العباس✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 درمیان شهدای دفاع مقدس، «پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروف است قصه این علمداری به لحظه‌های آخر شهادت ابراهیم و فداکاری‌اش برای رفع تشنگی مجروحانی که در محاصره بودند برمی‌گرد‌د. 🔴به کمپین بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیك ایهاالعبدالصالح المطیع لله و لرسوله ولأمیرالمؤمنین والحسن والحسین صلی‌الله علیهم وسلم
🏕🏕🏕 🌘اهمیت روز تاسوعا بدان جهت نیست، که حضرت عباس علیه السلام در این روز به شهادت رسیده است، چرا که حضرت عباس نیز مانند دیگر یاران امام حسین علیه‌السلام در روزعاشورا به شهادت رسید. اهمیت این روز بدان جهت است، که در آن روز حوادثی سخت پیش آمد، اگر چه در تمام روزهای محرم به خاطر محاصره شدن از طرف سپاه عبید الله، به امام حسین(ع) و یاران حضرت سخت گذشت و ظلم‌ها روا داشته شد، اما ظلم‌ها و سختی‌ها در روز تاسوعا و عاشورا چند برابر شد و به اوج خود رسید. 🌎روز نهم محرّم، امام حسین علیه‌السلام و یارانش در محاصره نیروهای کوفه بودند. دو روز بود، که آب را روی اهل بیت علیهم السلام و یاران امام بسته بودند و اهل بیت از نظر آب در تنگنا بودند. همه راه‌ها تحت کنترل بود، تا کسی به امام نپیوندد. تهدیدهای سپاه "عمر سعد" جدّی‌تر و حالت تهاجمی آنان به سوی خیمه‌ بیشتر می‌شد. 👈عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق دستوری که از "ابن زیاد" دریافت کرده بود، آماده جنگ با امام شد. گروهی از سپاه کوفه به سوی خیمه‌گاه امام تاختند. امام کنار خیمه‌اش نشسته و به شمشیر تکیه داده بود. زینب، صدای همهمه مهاجمان را شنید. 🦋امام را (که خواب، چشمانش را ربوده بود) بیدار کرد. سیدالشهدا، خوابی را که آن لحظه دیده بود نقل کرد، که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به او فرمود: پیش ما می‏ آیی 🕊حسین(ع) برادرش عباس را همراه جمعی جلو فرستاد، تا از هدف مهاجمان آگاه شوند. چون فهمیدند، که به قصد جنگ یا گرفتن بیعت آمده‏ اند، به دستور امام، آن شب را مهلت طلبیدند، تا به عبادت و نماز بپردازند. و درگیری به فردا موکول شد. 🌿
🏕🏕🏕 🖌در این باره امام صادق(ع) می فرماید: "تاسوعا روزی است، که حسین و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضدّ آنان گرد آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن همه سواران خوشحال شدند. آن روز، حسین(ع) و یاران او را ناتوان شمردند و یقین کردند، که دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد. ⛺️حوادثی که در تاسوعا به وجود آمد، بر امام و یاران بسیار سخت گذشت، از این رو همان گونه که روز عاشورا اهمیت دارد و سر نوشت ساز است، روز تاسوعا نیز اهمیت داشته و سرنوشت ساز می باشد 🦋آوازه دلاورمردی هاى حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامى جسورانه، وى را از صف لشکریان امام جدا سازد. 😈به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیله‌ام البنین سلام الله علیها بود، مأموریت یافت که به حضرت عباس (ع) و سه تن از برادرانش امان نامه دهد. 😈شمر گفت: بدانید تا ساعاتی دیگر شعله‌های جنگ برافروخته می‌گردد و از یاران حسین بن علی (ع) کسی زنده نمی‌ماند. من برای شما امان نامه‌ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش را ترک کنید. 🦋حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.‌ 🏕
🏕🏕🏕 😈شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان‌ام البنین (س)، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمه‌گاه خویش برگشت. 👈عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت : برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار مني. 🦋عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما. جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد. با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت. ♻️وقتي از آن ها مأيوس شد، نزد امام(ع) بازگشت و طغيان و سركشي دشمن را به عرض رسانيد. در اين حال صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود. 😭سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته» به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه. 😭هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت براي محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»،به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم. 👈در اين هنگام دست چپ حضرتش را حكيم بن طفيل از مچ قطع كرد. مشك را به دندان هاي مبارك گرفته سعي مي كرد آب را به خيام برساند. لذا خود را به روي مشك انداخت. در اين حال دشمن تيري به چشم و تيري به مشك زد، حكيم بن طفيل با گرزي آهنين فرق مبارك را نشانه گرفت و ضربتي وارد کرد و او را بر زمين انداخت. 🦋عباس(ع) عرضه داشت: «يا ابا عبد الله عليك مني السلام»، اي اباعبد الله بر تو سلام، مرا درياب. امام خود را به نعش برادر رسانيد، وقتي قمربني هاشم در بالين امام حسين(ع) جان سپرد، حضرت فرمودند: «الان انْكَسَر ظَهري»، عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست 🏕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - روی خاک صحرا مشک و علم افتاده - بنی فاطمه.mp3
4.98M
🔳 🌴روی خاک صحرا مشک و علم افتاده 🌴تشنه لب از مرکب برادرم افتاده با نوای: 🌘 @kanale_behesht
مداحی آنلاین - روضه جانسوز حضرت عباس - دارستانی - کریمی.mp3
5.88M
🏴 ♨️روضه جانسوز حضرت ابولفضل العباس(ع) 🎙با نوای: حجت الاسلام دارستانی حاج ◾️@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩🚩 (حضرت عباس) اتفاقات روز‌نهم‌ محرم حضرت ابولفضل العباس ◾️روز ؛ روز ۹ محرم ، تاسوعای واقعه کربلا است. در چنین روزی به سال ۶۱ق. شمر با نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد، وارد کربلا شد که در آن از عمربن سعد خواسته شده بود یا در برخورد با امام حسین ـ عليه‌السلام ـ جدیت به خرج دهد و یا فرماندهی لشکر را به شمر واگذارد. عمر سعد از واگذاری فرماندهی به شمر خوداری کرد و آماده جنگ با امام حسین علیه‌السلام شد. با هجوم لشکریان در عصر این روز به خیمه‌گاه حضرت، امام ـ عليه‌السلام ـ با فرستادن برادرش عباس بن علی، از آنها خواست که شب را به آنها مهلت دهند. 😈همچنین، در این روز شمر امان نامه‌ای برای و دیگر فرزندان ام البنین آورد، اما حضرت عباس نپذیرفت. به همین دلیل این روز در نزد شیعیان از اهمیت مذهبی برخوردار است. شیعیان تاسوعا را روز علیه‌السلام به شمار می‌آورند و آن را همچون روز عاشورا گرامی داشته، به ذکر فضائل آن حضرت و سوگواری می‌پردازند. 🦋در کربلا به حضرت عباس لقب  «سقا» (آب آور) داده بودند؛ چرا که تا روز عاشورا چند بار، صف دشمن را شکافته و برای اطفال آب مهیا کرده بود. روز عاشورا پس از شهادت همه یاران، مامور شد برای اهل بیت (علیهم‌السلام)  امام آب بیاورد؛ در حالی که مسیر آب توسط دشمن بسته شده بود. سقا تنها به دشمن حمله کرد و آنان را کنار زد. خود را به آب رساند. تشنه بود. آب موج می‌زد. 💧به یاد تشنگی امام و خاندان و اهل بیتش افتاد. هرگز، این رسم وفا‌داری نیست. 😭به خود خطاب کرد: «ای نفس، پس از حسین زنده نباشی! این حسین است که در آستانه مرگ و شهادت است و تو آب سرد می‌نوشی؟! به خدا سوگند، این هرگز رسم دینداری من نیست.» 😭و آب را بر آب ریخت. آب ننوشید.  مشک را پر از آب کرد؛ اما آب به خیمه‌ها نرسید و عباس در بین راه شهید شد. در حالی که تمام همش آبرسانی به اهل بیت و اطفال امام بود. عباس شهید شد در حالی که تشنه بود و چنین عباس تا ابد معلم عشق و وفا لقب گرفت. 🌴
🌿🌸 ✨عقل گفتش تشنه کامی، نوش کن عشق گفتش بحر غیرت جوش کن ✨آب گفتش بر صفای من نگر قلب گفتش در وفای من نگر ✨عافیت گفتش کف آبی بنوش عاطفت گفتش که چشم از وی بپوش ✨تشنگی گفتش تو را سازم هلاک رستگی گفتش که از مردن چه باک؟ 🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩🚩 (شهادت امام حسین) 😭 💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 الحمدلله الذی خلق الحسین (ع) ابتدای جلسه ازتون میخوام 💫جهت تعجیل در امر فرج صاحب الزمان (عج) صلواتی عنایت بفرمائید💫 ✨اللهم صل علی محمدو ال محمد وعجل فرجهم✨ 💫همچنین صلواتی عنایت بفرمائید بر روح پرفتوح امام خمینی (رحمة الله علیه) و شهدای اسلام از صدر تا شهدای مدافع حرم و به خصوص شهید عزیز ما سردار با عزت اسلام حاج قاسم سلیمانی💫 ✨اللهم صل علی محمدو ال محمد وعجل فرجهم✨ ⚫️شب عاشوراست امشب... ⚫️کربلا غوغاست امشب... 🔘غوغای کربلا، امشب، کاش حالمون رو عوض کنه ☪میخوام امشب واقعا یه جایی که تنها هستید بنشینید و این کلمات رو بخونید و واقعا بهشون فکر بکنید امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ⚫️بزرگواران میخواستند همین امروز (روز تاسوعا) کار امام حسین (ع) رو تموم کنند 🔳امام حسین ع از عباس خواستند که از لشکر مقابل وقت بگیره که: اگر می توانی آنان را از جنگ منصرف کن باشد که امشب را برای پروردگارمان به نماز بایستم ♦️که او می داند چقدر نماز برای او و تلاوت کتابش را دوست دارم 🌿
🏴🏴 😭 .
🚩🚩🚩 بزرگواران 📌شما رو به حرمت این شب ها قسم، این چند جمله رو بخونید و خوب بخونید 💎میخوام نتایج مهمی بگیریم ازشون شب شد حسین ع یارانش رو گردآوری کرد و فرمود: 💫فانّی لا اَعلَم اصحابا اصلح منکم و لا اهل بیت ابرّ و لا افضل من اهل بیتی فجزاکم الله جمیعا عنی خیرا💫 💠من هیچ اصحابی برتر از شما و خاندانی برتر و نیکوتر از خاندان خودم نمی شناسم خدا از جانب من به همه شما جزای خیر دهد 🔷هرکدام از شما دست یکی از خاندان مرا بگیرید و در سیاهی شب پراکنده شوید که این جماعت فقط با من کار دارند ⚫️کربلا غوغاست امشب به این خاطر: ⬅️بزرگواران من روضه اباعبدالله بلد نیستم بخونم اصلا دستم نمیره که بنویسم من مقتل نمینویسم ☣من وقایع شب قبلش رو و اون خلوص رو مینویسم شما خودتون ان شاء الله چگونگی شهادت رو مطالعه بفرمائید ⭕️تا این صحبت رو امام کردند، یکی یکی اصحاب و خاندان شروع به سخن کردند ظاهرا ابتدا حضرت ابالفضل عرض کردند: 💢یابن رسول الله مردم به ما چه خواهند گفت و ما به آن ها چه پاسخی بدهیم اگر پیر و بزرگ و سرور و امام و فرزند دختر پیامبرمان را رها کنیم؟ آنگاه که نه در رکابش تیری انداخته ایم و نه نیزه ای زده ایم؟ 🔷خداوند زندگی پس از تو را نامیمون کند. 💠مسلم بن عوسجه برخاست عرض کرد: تو را تنها بگذاریم و برویم در حالیکه دشمن این گونه تو را محاصره کرده؟ نه بخدا سوگند خدا چنین روزی را به من ننمایاند من به یاریت می پردازم تا نیزه ام را در سینه آن ها بشکنم 🔘و تا زمانی که قبضه شمشیر در دستانم هست بر آنان فرود آورم و اگر سلاح نداشته باشم، سنگ بپرانم و از تو جدا نمی شوم مگر این که پیش از تو بمیرم... ⬅️بعد سعید بن عبدالله برخاست: ⭕️نه به خدا سوگند یابن رسول الله تا خداوند بداند ما سفارش محمد ص را درباره تو عملی کردیم 🔆من اگر بدانم در راه تو کشته می شوم سپس زنده می شوم سپس سوزانده می شوم و خاکسترم را به باد دهند و این کار را هفتاد بار بکنند، من تو را رها نخواهم کرد... ... ⬅️زهیر بن قین برخاست و عرضه داشت: 🔴به خدا سوگند دوست دارم هزار بار کشته شوم و سپس قطعه قطعه و پراکنده شوم و خداوند بدین وسیله تو و این جوانمردان که برادران و فرزندان و خاندان تو هستند، مرگ را دور سازد این شب عاشوراست که بر اصحاب میگذره... 🌴