eitaa logo
کانال مهدوی
5.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
50 فایل
『﷽』 کانال مهدویت ۳۱۳ تا ظهور موضوع کانال : مهدویت شامل آخرالزمان (سخنرانی ،کلیپ ، عکس نوشته، مطلب ،حدیث)حجاب ، شهدا ، رهبری ، مدافعان حرم و سیاسی مهدوی .. اللهم عجل لولیک الفرج 💫 «« یکنفر مانده از این قوم که برمی‌گردد @Yamahdi1392i ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6021562411192947029.mp3
16.35M
۳۲ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. | من خیلی اهل مبارزه با خودم هستم. از مال، محبت، موقعیت و .... برای دیگران زیاد میگذرم، اما اون رشدی که باید در من اتفاق نمیفته. ✘ هنوز توی ساده ترین مشکلات اخلاقی و روحی ام گیر دارم. چرا؟ منبع : کارگاه مقام محمود رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @ostad_shojae ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
AUD-20220921-WA0002.mp3
7.58M
🌸🌷🌸 صـوتۍ حـدیث شـریف ڪســاء 🎙با نواے علۍ فانی 🌸بہ نیابت از جمیع مؤمنین و مؤمنات و اموات وجمیع شــــهدا و اموات هممون 🌸و به نیت همگی متوسلین و شرڪت ڪنندهاے محترم و بہ امـید حاجتروایی همگۍ بہ‌نیت‌سلامتۍوتعجیل‌درامر‌فرج‌آقا‌امام‌زمان‌عج🌷 ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️منتظران ظهور 💠 داستان بسیاااار زیبای "مقبل کاشانی"💠 مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن یک عده از افراد بر میگردن کاشان یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن. اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری، از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده؛ دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت با خودش میگفت همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه در گلپایگان ماند تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ... همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد؛ خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن ... مقبل میگه: با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند. یکی گفت: درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) و خدیجه کبری(سلام الله علیها ) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند؛ چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت. پرسیدم: توکیستی؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم. در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود، از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم. گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (علیه السلام )آمده اند. مقبل میگه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود: بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند، که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود، برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا اینجا بود که، صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد ... حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند. سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که، گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود: باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده محتشم در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت، فریاد کنان صدا زد یا رسول الله(ص): این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند و ملائکه محتشم را ساکت میکردند، محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت ... مقبل میگوید؛ من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان. هر چه انتظار کشیدم نفرمود، مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود: به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم، مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم، حوریه ای آمد و گفت: مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد. مقبل گوید؛ از منبر فرود آمدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) صله چیزی به من عطا نفرمود، ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد: ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد. مقبل گوید؛ در این حال از خواب بیدار شدم. فردای آن روزقافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند ... 📚وقایع الایام 58 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
13.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز کانال منتظران ظهور 🎬 این یک خسارت بزرگ است که؛ انسان‌ عمل‌های بزرگ را با نیت‌های کوچک انجام دهد‼️ 💥اغلب ما سفر بزرگ اربعین را، با نیت‌های اشتباه و کوچک می‌رویم و نمی‌دانیم‼️ استاد پناهیان/استاد شجاعی/استاد رائفی‌پور🎤 ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
سلام بر بزرگواران عزیز اسم کانالو عوض کردم لطفا لف ندید بمونید تشکر از شما خوبان🙏🌹
آینده جهان 15.mp3
14.21M
|  بخش پانزدهم کتاب انقلاب اسلامی و آینده جهان نوشته محمد شجاعی ※ بررسی روایات و مستنداتی که پیرامون نقش شهر « قم » در حوادث آخرالزمان و نبرد تمدنها در دست است. 🎞 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @Ostad_shojae | ‌ ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور 🕊 ♥️ ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊❤️🕊 🌼خدا ڪند تو بیایے و صبح سر بزند، جهان روشن شود و نور، دل هایمان را پر ڪند... خدا ڪند تو بیایے و چشمانمان بہ جمال خورشید، نور گیرد... ╭─┅🍃🏴🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🏴🍃┅─╯