eitaa logo
کانال مهدوی
4.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
45 فایل
『﷽』 کانال مهدویت ۳۱۳ تا ظهور موضوع کانال : مهدویت شامل آخرالزمان (سخنرانی ،کلیپ ، عکس نوشته، مطلب ،حدیث)حجاب ، شهدا ، رهبری ، مدافعان حرم و سیاسی مهدوی .. اللهم عجل لولیک الفرج 💫 «« یکنفر مانده از این قوم که برمی‌گردد @Yamahdi1392i ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 چرا من به وصال امام زمان(عج) نمی‌رسم؟ ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
🕋🕋🕋🕋🕋🕋 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 البشارة البشارة🌺 عارف بالله جناب ابوزهرا... ‌كوفه مقر فرماندهی صاحب الامر عج الله تعالی فرجه الشريف است 🌺🕋🌺🕋🌺 دوستانی دارم عراقی ،كه چشمان بازی دارند! و نادیدنی ها را میبینند 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 به من ميگويند ابوزهرا چرا در كوفه زمين نميخری،عجله كن و اينجا زمينی بگير.ظهور بسیار نزدیک شده است!!!! ظهور كه شود اين زمين گران ترين زمین در عالم میشود 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 میفرمود:برای من جالبه كه خودشان با تمام نداری و با هزاران زحمت و‌قرض و قوله تکه زمینی را خريده اند آنها چيز هایی میبیند که ما نمی بینیم 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 🕋🕋🕋🕋🕋
📚 📖 1⃣7⃣ انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی خنجری دستش بود. عدنان اسلحه اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند. یعنی ارتش و نیروهای مردمی به قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان جهنمی اش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد. در دلم دامن حضرت زهرا (س) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباتمه زد. عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ هایم نبود. موی عدنان در چنگ هم پیاله اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و داعشی ها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکه ها از تکان های بدنم به لرزه افتاده اند. رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکه ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه ام سقف این سیاه چال را شکافت. دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ این همه عزیز دیگر زندگی برایم ارزش نداشت. موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می فهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر شیطانی داعشی شوم. پشت بشکه ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنه تر میشدم. شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم. دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض داعشی ها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت. در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. 👇
از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند: »حرومزاده ها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!« و دیگری هشدار داد: »حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!« از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای مردمی سر رسیده اند که مقاومتم شکست و قامت شکسته ترم را از پشت بشکه ها بیرون کشیدم. زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد: »تکون نخور!« نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید می ترسیدند داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید. همه اسلحه هایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد: »انتحاری نباشه!« زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست. با اسلحه ای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجه هایم شده و فهمیدند از این پیکر بی جان کاری برنمی آید که اشاره کردند از خانه خارج شوم. دیگر قدم هایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم : »من اهل آمرلی هستم.« و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند: »پس اینجا چیکار میکنی؟« قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد: »با داعش بودی؟« و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و مظلومانه شهادت دادم: »من زن حیدرم، همونکه داعشی ها شهیدش کردن!« ناباورانه نگاهم می کردند و یکی پرسید : »کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!« و دیگری دوباره بازخواستم کرد: »اینجا چی کار می کردی؟« با کف هر دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم: »همون که اول اسیر شد و بعد...« و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بسته اش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم. کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی می دادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت: »ببرش سمت ماشین.« و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، رزمنده ای خم شد و با مهربانی خواهش کرد: »بلند شو خواهرم!« با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازه ام را میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کرده اند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم. در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و می دیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمی کردم سرم را بالا بیاورم. از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست: »نرجس!« سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه می دیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه می لرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانه ام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که نگران حالم نفسش به تپش افتاد: »نرجس! تو اینجا چی کار میکنی؟« باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریه هایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت عاشقش را روی صورتم حس میکنم. با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود. چانه ام روی دستش میلرزید و میدیداز این معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و عاشقانه به فدایم رفت : »بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟« و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب حضرت زهرا (س) را صدا میزد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می دیدم از غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه اش میلرزد. ادامه دارد... ✍         
رخداد ظهور بصورت بغته.mp3
595K
باتوجه به رخداد نشانه های حتمی ظهور که شش ماه قبل از ظهور رخ می‌دهد پس چگونه گفته می‌شود ظهور ناگهانی رخ می‌دهد⁉️ 🎙 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 یادمان نرود که مهمترین، بالاترین و باارزشترین عمل در این شب ،خواندن دعای فرج و توجه به حضرت بقیه الله الاعظم می باشد 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ  وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ . ♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌸🍃 قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد . ╭─┅🍃🖤🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سلام بر تو ای ستون ایمان سلامتی؛ ارمغانِ سلام است! و تـــو؛ جلوه‌ی تمام و کمالِ سلام! سَلامِ بر سلام؛ نورٌ علیٰ نور است برای آنان که به تلالؤ پسِ پرده‌ات نیز، دلگرمند... سلام بر تـــو حضرت صاحب دلم؛ 🌤أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💐عهد و پیمانی روزانه با امام زمان عج با خواندن دعای عهد 🌸 🎙دعای "عهــــد" با نوای استاد فرهمند ╭─┅🍃🖤🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
‍ دلیل این همه سختی در چیست⁉️ ✍همه انبیا و مصلحان الهی هسته های اصلی نهضت خویش را با برگزیده اند چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنجها و بدون داشتن یارانی آب دیده سرد و گرم چشیده فداکار و باوفا نمی توان خطر کرد. یاران بی‌وفا و نامطمئن نه تنها حرکت را به جلو نمی برند که آن را به شکست خواهند کشاند 🔰طالوت که در روایات یاران مهدی به یاران او تشبیه شده اند در نبرد با جالوت لشکریانش را باتشنگی آزمود. تن پروران و ناشکیبایان نظم را برهم زدند حریصانه به آب افتادند ولی صبور مردان از آن لب تر نکردند. از این راه روشن شد که گروه نخست ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام در رویارویی با سپاه دشمن وحشت آنان را فرا گرفت و از جنگیدن باز ماندند ولی گروه دوم که و واقعی داشتند همه پیروزی را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند. 💯یاران مهدی نیز برای رسیدن به درجه شایستگی همراهی از غربالهای گوناگون گذر داده میشوند و پس از پیمودن مراحل دشوار به پیروزی میرسند. ❌راز نزدیک شدن به امام نه خویشاوندی که کامیابی در آزمونهای الهی است. ❌ 🔙 پاره ای از آزمایشها پیش از قیام صورت می گیرد و پاره ای پس از آن. ✨امام صادق(ع) می فرماید: ⚠️ «دوران غیبت قائم چنان به درازا خواهد کشید تا حق در خلوص خود رخ نماید و ایمانهای خالص از ناخالص جدا شود کسانی که سرشت ناپاک داشته و ترس آن است که به هنگام پیروزی دولت قائم منافقانه خود را در صف مومنان جای دهند پیش از قیام مهدی از آن جدا شوند. » 🔺👈فراتر از آن امام باورهای خرافی و عوامانه را رد می کند و معارف به دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشی و رازناک را آشکار می سازد. در این تکانهای فکری صاحبان بصیریت و معرفت تزلزلی به خود راه نداده و استوار بر جای می مانند. 🔻 ولی آنان که در باورهای خود ناخالصی دارند و اندیشه را از سر چشمه نگرفته اند و به جای شاهراه به کوره راه رفته اند و در حقانیت امام تردید کرده اند از پیرامون حضرت پراکنده میشوند. 📚کمال الدین ۳۵۶ 🌹 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه ۱ امروز کانال منتظران ظهور ❣ حضور امام زمان(عج) در مجلسی که یک نوجوان داشت از فضائل او میگفت...😔 🌹 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
🏴 سبک زندگی حسینی(۱۰) 💠 شاخصه‌های‌تربیتی‌امام‌حسین(ع) 0⃣1⃣ الگوبرای تمام‌عصرها 🔆 یکی از زوایای مکتب‌ تربیتی ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) زاویه تربیتی است که می‌تواند برد وسیعی برای تمام عصرها داشته باشد؛ وجود مبارک اهل‌بیت(ع) فقط تعلق به زمان خودشان ندارند بلکه متعلق به همه تاریخ و زمان‌ها هستند؛ لذا اگر از مکتب تربیتی آنها هوشمندانه استفاده شود در همه دوره‌ها می‌توان در اوج قرار گرفت. 📝 «استاد تراشیون» 🚨 ادامه دارد ... #🌟امام_زمان ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅داستان شیعه تاجر هندی و تعطیل شدن روضه امام حسین 🔰 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
قرب به اهل بیت ۲۰.mp3
16.01M
چرا اینقدر بلا میاد سر من؟ چرا فقط من ؟ مجموعه (علیهم‌االسلام) ۲۰ | ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1324272638.mp3
3.16M
زیارت‌امین‌الله۩ 🎙علی‌فانی ❤️ ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 این هم باز کردن قرآن کریم توسط شهید رئیسی عزیز هنگام ورود و تحویل دفتر ریاست جمهوری 🔴 به چهره ی این شهید عزیز و اظهار خرسندی و رضایت از آیه ای که آمده دقت بفرمائید. ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪🏻 دلم میخواد شخصیت بچه‌م قوی بار بیاد ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
گریه امام زمان برای اسارت حضرت زینب (س).mp3
1.67M
🏴 گریه امام زمان (عج) برای اسارت حضرت زینب (س) ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
61f7c972a4367ee9e0c9bc5f_636854249281497925.mp3
9.13M
شهریارم سن آقا دارم وندارم سن آقا ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋🌺🕋🌺🕋🌺 سلام علیکم بحمدالله محضر یکی از اولیا الهی رسیدیم دو سفارش فرمودند: یکی اینکه به مؤمنین بگویید امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنند و رها نکنند. جامعه مملو از آلودگی شده است 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 میفرمود : از جناب (کمال جنی) رهبر شیعیان جن و فرزند جناب زعفر جنی رحمه الله علیه شنیدم که ایشان شکوه کردند که چرا شیعیان ناس برای امر فرج دعا نمی‌کنند چون دعا شما (ناس) تاثیرش در فرج بیشتر از دعای ما اجنه می باشد 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 جناب کمال فرموده بود ،اما ما بسیار بیشتر از شما غربت و رنج و اندوه امام عصر علیه السلام را احساس می‌کنیم و حضرت علیه السلام واقعا در عسر و حرج هستند 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 و توصیه دوم این مرد خدا ،خواندن کتاب بسیار بسیار مهم 《 الغارات 》 بود فرموند در این زمانه پر از بلوا و فریب و مکر خواندن این کتاب بسیار ضروری است 🌴 گوهر معرفت🌴
🔴توجه بفرمایید 👇👇👇 کتاب الغارات جمع‌بندی نهایی و رازگشایی از تمام اسرار تاریخ صدر اسلام، در نیمهٔ دوم حکومت امام علی (علیه السلام ) است؛ 🕋🌺🕋🌺🕋🌺🕋 زمانی که دیگر کسی از فرمان امیرالمؤمنین (علیه السلام ) اطاعت نمی‌کرد و غارت‌های متعدد در مناطق مختلف مملکت اسلامی توسط سربازان شوم معاویه، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام ) را به ستوه آورده بود. 🕋🌺🕋🌺🕋 این دوران که دو سال منتهی به شهادت امام علی (علیه السلام ) را تشکیل می‌دهد، به دوران غارات مشهور شده است که نه تنها اسرار گذشتهٔ تاریخ اسلام را در خود دارد، بلکه رازهای سر به مهر حوادث پس از شهادت امام علی (علیه السلام) تا امروز را برملا کرده است؛ 🕋🌺🕋🌺🌺🌺🕋 به گونه‌ای که اگر ما بخواهیم مقدمه‌ساز ظهور باشیم، باید بتوانیم از مشکلاتی که امت اسلام در دوران غارات به آن مبتلا بوده‌اند به سلامت عبور کنیم. 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 🌴گوهر معرفت 🌴